یکی دیگر از آیین های نوروزی ، دید و بازدید، یا “عید دیدنی” است. رسم است که روز نوروز، نخست به دیدن بزرگان فامیل، طایفه و شخصیت های علمی و اجتماعی می روند. در بسیاری از این عید دیدنی ها، همه اعضای خانواده شرکت دارند. کتاب های تاریخی و ادبی، تنها از عید دیدنی های رسمی دربارها و امیران و رئیسان خبر می دهند. « دیدن»های نوروزی از روزهای نخست فروردین – که تعطیل رسمی است- آغاز شده و گاه تا سیزده فروردین (و می گویند تا آخر فروردین) بین خویشاوندان و دوستان و آشنایان دور و نزدیک، تا پاسی از شب، به ویژه برای کسانی که نمی توانند کار روزانه را تعطیل کنند، ادامه دارد.
تا زمانی که “مسافرتهای نوروزی” رسم نشده بود، در شهرها و محله هایی که آشنایی های شغلی و همسایگی و “روابط چهره به چهره” جایی داشت، دید و بازدید های نوروزی، وظیفه ای کم و بیش الزامی به شمار می رفت؛ در حالی که چه بسا آشنایانی هستند که فقط سالی یک بار، آنهم در دید و بازدیدهای نوروزی، به خانه یکدیگر می روند.
گسترش شهرها، ازدیاد جمعیت، پراکندگی خانواده های سنتی، محدودیت های شغلی و نیز فرهنگ آپارتمان نشینی، از عواملی است که دید و بازدیدهای نوروزی را کاهش داده و بر اثر این دشواری ها و محدودیت های زمانی، بسیاری از خانواده هایی هم که به مسافرت نمی روند، برای دید و بازدیدهای نوروزی، از پیش زمانی را معین می کنند.
کتاب « تذکره صفویه کرمان » که گزارشی از رویدادهای سال های ۱۰۶۳ تا ۱۱۰۴ است، “شرح وقایع” هر سال را، که با محاسبه ی ماه و سال بر اساس تقویم قمری است، از برگزاری جشنها، رسمها و آیین های نوروزی در دستگاه حکومتی آغاز می کند؛ از جمله: حاکم و وزیر و آصف حمیده سیر، در نوروز آن سال (۱۰۸۰قمری) که مصادف با ۱۵ شوال بود، در باغ نظر به عیش و خرمی گذرانده، علما و صلحا و شعرا را به صلات گرانمایه خرسند گردانید (…) و دستار خواهان گسترده، اقسام طعام نزد خاص و عام کشید. روز دیگر به دیدن اعزه ولایت رفته، دو سه روز هم چنین دیدن مردم می نمودند، و بعد از آن هر روزه به ازاء ضیافت نوروزی، هنگامه تیراندازی گرم بود. تماشای “جنگ گاو و قوچ ” نیز در این دوره از آیین های نوروزی بود: روز نوروز سال ۱۱۰۱ که در ۷ جمادی الثانی واقع بود، طرف عصر، وزیر به اتفاق (…) در صحرای مؤیدی (در قسمت شمال شهر فعلی کرمان) جنگ گاو و قوچ طرح انداخته، بعد از آن اسب دوانی کرده، از حضور دوستان جنانی ، خرم و به مقتضای وقت کامرانی می نمودند.
نوروز اول
در دید و بازدیدهای نوروزی رسم است که نخست به خانه ی کسانی بروند که نوروزاول درگذشت عضوی از آن خانواده است. خانواده های سوگوار افزون به سومین، هفتمین و چهلمین روز، که بیشتر در مسجد برگزار می شود، نخستین نوروز که ممکن است بیش از یازده ماه از مرگ متوفی بگذرد، در خانه می نشینند. و در این روز است که خانواده های خویشاوند لباس سیاه را از تن سوگواران در می آورند. جلسه های “نوروز اول” که جنبه ی نمادین دارد، در عین حال از فضای دید و بازدیدهای نوروزی برخوردار است و دیدار کنندگان، در نوروزاول، به خانواده ی سوگوار تسلیت نمی گویند.بلکه برای آنان “آرزوی شادمانی” می کنند. رسم نوروز اول بیشتر در شهرهایی برگزار می شود که آخرین روز اسفند را به عنوان یاد بود درگذشتگان سال سوگواری کنند. هدیه نوروزی، یا عیدیهدیه و عیدی دادن به مناسبت نوروز رسمی کهن است، کتابهای تاریخی از پیشکش ها و بخشش های نوروزی – پیش از اسلام و بعد از اسلام – خبر می دهند، از رعیت به پادشاهان حکمرانان، از پادشاهان وحکمرانان به وزیران، دبیران، کارگزاران و شاعران، از بزرگتران خاندان به کوچکتران، به ویژه کودکان.
رسم هدیه دادن نوروزی را، ابوریحان بیرونی از گفته آذرباد، موبد بغداد چنین آورده: نیشکر در ایران، روز نوروز یافته شده، پیش از آن کسی آن را نمی شناخت.
جمشید روزی نی ای دید که از آن صمغی به بیرون تراوش کرده، چون دید شیرین است، امر کرد این نی را بیرون آوردند واز آن شکر ساختند. و مردم از راه تبریک به یکدیگر شکر هدیه کردند و در مهرگان(در شمار روزهای کهن ایران، هریک از سی روز ماه را نامی است که نام دوازده ماه سال نیز در میان آنهاهست. پیشینیان درهر ماه که نام روز و نام ماه یکی بود، آن را جشن می گرفتند.از این جشنهای دوازده گانه، تا آنجا که سندها و کتابهای تاریخی گواه است، در دوره های پس از اسلام، تنها جشن مهرگان است که رسمی و شکوهمند برگزار می گردید. افزون بر یکی بودن نام – روز مهر از ماه مهر- مناسبت های دیگری را نیز برای برگزاری این جشن بر می شمردند، که معروفترین آن، قیام کاوه ی آهنگر و پیروزی بر ضحاک و به پادشاهی نشستن فریدون است. دقیقی، فردوسی و اسدی توسی از آن چنین یاد کرده اند:
دقیقی:
مهرگان آمد جشن ملک افریدونا آن کجا گاو به پرورش بر مایونا
(برمایون نام گاوی است که فریدون با شیرش پرورش یافت.) نیز تکرار کردند، هدیه دادن رسم شد.
پیشکشی رعیت (تاجر، صنعتگر، کشاورز) و حاکمان ولایت، به پادشاهان و خلفا، در واقع بخشی از باج و خراج و مالیات سالانه بود که – گفته یا نگفته – به آن متعهد بودند و “خزانه” کشور از آن آبادان بود. ابوریحان بیرونی می نویسد: پادشاهان ساسانی آنچه را که پنج روز عید (به ترتیب: اعیان، دهقانان، سپاهیان، خاصان و خادمان) هدیه آورده بودند، روز ششم امر به احضار می کرد و هر چه قابل خزانه بود نگه می داشت و آنچه می خواست به اهل انس و اشخاص که سزاوار خلوتند، می بخشید.
کمپر، سیاح دوره صفوی، از هدیه های حاکمان و ثروتمندان محلی، که برای شاه سلیمان می آوردند، به عنوان “سومین رقم بودجه دربار” یاد می کند. تاورنیه هدیه ی یکی از حاکمان را به پادشاه “دره هزار اشرفی” ذکر کرده، و شاردن هدیه های اهدایی به پادشاه را حدود ۲ میلیون فرانک تخمین می زند. “درو ویل” می نویسد: از هدیه های نوروزی علاوه بر طلا، جواهر و سکه های زر، عبارت از اسب های اصیل، جنگ افزار، پارچه های گران بها و شال های کشمیر و پوست های ممتاز و قند و قهوه و چای و مربا است.
در کتابهای تاریخی و ادبی، بیش از همه از هدیه ی پادشاهان به شاعران سخن رفته؛ هدیه ای که بنا بر رسم، برای سرودن قصیده ها و مدیحه های نوروزی داده می شد، هدیه به شاعران در جشن نوروز که انگیزه و وسیله ای برای سرودن شعر و مدیحه بوده، در واقع نوعی حقوق ماهانه و سالانه شاعر به شمار می رفت. از جمله بیهقی می نویسد: روز پنج شنبه هجدهم ماه جمادی الاخر امیر(سلطان مسعود) به جشن نوروز بنشست و هدیه ها بسیار آورده بودند و تکلیف بسیار رفت و شعر شنود از شاعران که شادکام بود، در این روزگار زمستان و فارغ دل و فترتی نیفتاد و خلعت فرمود، و مطربان را نیز فرمود، و مسعودی شاعر را شفاعت کردند، سیصد دینار فرمود.
این بخشش ها گاه به اندازه ای بود که می توانست شاعری را توانگر سازد: گویند روز نوروزی، جهت خالدبن برمک وزیر، کاسه ها از زر و نقره هدیه آورده بودند. یکی از شاعران عرب در این باره شعری سروده و به این موضوع اشاره کرد. خالد هر چه در آن مجلس اوانی زر و نقره بود به آن شاعر بخشید. چون اعتبار کردند، مالی عظیم بود و شاعر از آن توانگر شد.
رسم و ضابطه پیشکش های سنگین بها به پادشاهان و حاکمان تا دوره ی مشروطیت رایج بود. برقراری مالیات ها و الزام به پرداخت های منظم و حساب شده آن، پیشکش های باج و خراج گونه را به مقدار زیادی از اعتبار انداخت. ولی دادن عیدی و هدیه به ویژه از طرف مقام بالاتر (منزلتی، اقتصادی و سنتی) از رسم ها و آیین های دیرین فرهنگ ماست. امروز رسم عیدی دادن به جوانان و کودکان در خانواده، به افرادی کم درآمد و خدمتگزاران در محیط کار، به رفتگر، به نامه رسان و… در عین حال نوعی جبران زحمت و انتظار خدمت است. عیدی های امروز بیشتر به صورت نقد واسکناس نو است. بانک ها پیش بینی تهیه “اسکناس نو” کرده، و در اختیار مشتریان می گذارند. در جامعه کشاورزی روستایی و عشایری، در گذشته ای نه چندان دور، پیشکش های نوروزی ، فرآورده های محلی بود و بخشش ها، کالا و فرآورده غیر محلی.
هدیه دادن ها به مناسبت هایی چون عید، موفقیت، مسافرت، تولد، ازدواج، مرگ(در برخی شهرها، به ویژه جامعه ی عشیره ای رسم است که برای خانواده متوفی غذا، گوسفند، برنج و… می برند) و… به ویژه در خانواده های سنتی، دارای اهمیت و مفهومی در خور توجه است (که خود پژوهش و گفتاری جداگانه می طلبد). هر چند که چند سالی است واژه فرانسوی “کادو” برای هدیه هایی چون ره آورد (سوغات)، چشم روشنی، مبارک باد و… به کار می رود، ولی اهمیت، کیفیت و کمیت هر یک متمایز است. البته این باور وجود دارد که گرفتن عیدی از دست کسان مورد احترام (از نظر سنی، منزلتی، خویشاوندی، علمی، نسبی و…) تبرک، دارای شگون و “دست لاف” است.
منبع: بیتوته