دوام حالت «نه جنگ-نه صلح» مشکل است
دوام حالت «نه جنگ-نه صلح» مشکل است
مجموعه: اخبار سیاسی و اجتماعی
تاریخ انتشار : دوشنبه, ۱۶ دی ۱۳۹۸ ۱۰:۵۵
ادعاهای آتش افروزانه ترامپ اعتراضات زیادی در این کشور ایجاد کرده است. به شهادت رساندن سردار قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس ایران موضوعی نیست که ایران بتواند به سادگی از کنار آن عبور کند و پاسخ درخوری به آمریکا ندهد.
ترامپ پس از این موضوع در سیاستی سوخته و بیاثر از حمله به ۵۲ مرکز ایرانی سخن گفت. او در ادامه پروپاگاندایی که سعی میکند به افکار عمومی آمریکا القا کند که کسی را ترور کردهاند که آمریکاییها را کشته است، سعی کرد براساس خط ترسیم شده از سوی بنیادهای صهیونیستی و اتاقهای فکر تروریستیشان، بین مردم و سردار شجاع ایرانی فاصله ایجاد کند و کشته شدن برخی از مردم در اعتراضهای اخیر که با هدایت دست پروردگان خودش به اغتشاش کشیده شده بود را متوجه این شهید سازد. اما مردم آمریکا با او همصدا نبودند.
«کریس مورفی»، نماینده مجلس سنای آمریکا درباره شهادت سردار سلیمانی توسط دولت تروریست آمریکا گفت: سردارسلیمانی دشمن ایالات متحده بود، در این شکی نیست. سوال اینجاست آیا آمریکا بدون مجوز کنگره دومین فرد قدرتمند در ایران را ترور و بهصورت دانسته یک جنگ منطقهای بالقوه را آغاز کرده است؟ وی افزود: توجیه ارائهشده برای این ترور، جلوگیری از حملات آتی ایرانیها بوده است. یک دلیل که ما عموما مقامهای سیاسی خارجی را ترور نمیکنیم این باور است که چنین اقدامی باعث کشته شدن آمریکاییهای بیشتری میشود نه آمریکاییهای کمتر. این مساله باید امشب باعث نگرانی واقعی، مبرم و عمیق ما باشد.
ترامپ که بهطور مشخص از انتقام ایران در وحشت است، تلاش دارد تا در سایه تهدیدهای واهی همزمان با دست و پا زدن دستگاه دیپلماسی وی برای واسطه کردن کشورهای مختلف منطقه، از تصمیمهای سخت جمهوری اسلامی برای انتقام از جنایتکاران جلوگیری کند. وی در تهدید خود نوشت: هشدار میدهم اگر ایران هر یک از آمریکاییها یا داراییهای آن را مورد هدف قرار دهد، ما ۵۲ نقطه در ایران را هدف قرار میدهیم. در این راستا حسام الدین واعظزاده استاد دانشگاه با «آرمان ملی» به گفتوگو پرداخت که در ادامه میخوانید.
شرایط این روزهای کشور متفاوت از گذشته است، به شهادت رساندن سردار سلیمانی فرمانده سپاه قدس موضوعی نبود که بتوان از کنار آن به سادگی عبور کرد. از سوی دیگر تردیدی در اذهان شکل گرفته و این سوال را مطرح میکنند که برای پاسخ به اقدام ددمنشانه آمریکا احتمال جنگ وجود دارد یا خیر. تحلیل شما چیست و وضعیت کنونی را چطور ارزیابی میکنید؟
تاریخ روابط بینالملل گویای این واقعیت است که همیشه برای شروع جنگهای بزرگ، نیاز به بهانههای بزرگ نیست، اگرچه بهانههای بزرگ میتواند از جمله علل کافی و لازم برای شروع یک جنگ فرامنطقهای باشد. در واقع، جنگ چیزی نیست بجز ادامه همان سیاست خصمانه و رقابتآمیز میان کشورها؛ یعنی زمانی که دیپلماسی و مذاکره به بنبست میرسد. در زمان بنبست سیاست ورزی در عرصه بینالملل، این جنگ است که بهعنوان آخرین گزینه مطرح میشود تا بتواند در ادامه کار سیاست، برای همکاری و توافقات بعدی گشایشی ایجاد نماید که لاجرم در اثر وقوع جنگ بهدست میآید. عمدتا همه جنگها از جمله جنگ جهانی اول و دوم، جنگ عراق و بسیاری از جنگهای دیگر، در نهایت به انعقاد معاهده صلح ختم شدهاند.
برخی بر این جمله تاکید میکنند که برای صلح باید وارد جنگ شد. واقعا چنین است؟
در ترمینولوژی وضعیت نه جنگ و نه صلح در روابط بینالملل که آخرین مرحله قبل از جنگ تمام عیار میباشد، ترور فیزیکی بالاترین مقام نظامی یک کشور، ضمن آنکه به هدف بازدارندگی است، عمدتا به منظور کاهش قدرت تصمیم گیری در اتاق جنگ طرف مقابل به کار میرود، اما به هر حال، در عرف بینالملل به معنای ورود به مرحله آمادگی برای جنگ نیز خواهد بود.
ترور سردار سلیمانی را میتوان در چارچوب سیاستهای جنگی و تهاجمی آمریکا ارزیابی کرد یا برای نمایش دروغین قدرت آمریکا در منطقه است و یا حتی ارتباطی به برجام دارد؟
ترور سردار سرلشگر حاجقاسم سلیمانی، درچارچوب سیاست تهاجمی آمریکا و در ادامه خروج این کشور از قرارداد امنیتی برجام، بهعنوان آخرین گام برای اتمام کار سیاست و ورود به مرحله برخورد نظامی ارزیابی میشود، هرچند آمریکا اعلام میکند خواهان جنگ نیست.
فارغ از این موضوعات باید به تشکیل ائتلافهای نظامی در منطقه توجه کرد که از سوی آمریکا و کشورهای خارج منطقه شکل گرفته و امنیت منطقه را تهدید میکند.
براساس، معیارهای مکتب واقعگرایی روابط بینالملل، اخلاق و حقوق جایی در نظام بینالملل ندارد لذا کشورها بهشدت به افزایش توان قدرت سخت و تجهیزات نظامی علاقه دارند. هرگاه کشوری بخواهد ضمن افزایش قدرت نظامی و تسلیحاتی خود، اقدام به نفوذ منطقهای و بینالمللی برخلاف توازن قدرت موجود در عرصه بینالمللی بنماید، از سوی قدرت هژمون با تحمیل انواع تحریمهای یکجانبه، ائتلافهای دو یا چندجانبه، تنبیه بازدارندهای میشود. اقدامات یکسال گذشته آمریکا و قدرتهای اروپایی و همراهی با کشورهای عربی علیه ایران، با توسل بر تشکیل ائتلافهای جدید نظامی در منطقه از جمله ورود مستمر ناوهای جنگی قدرتها در خلیج فارس و دریای عمان در راستای این هدف است.
برخی قدرتها سعی دارند افزایش توان نظامی و تسلیحاتی خود را در منطقه با اهداف تدافعی مرتبط بنامند که اینگونه نیست. در مواجهه با چنین رویکردی چه تصمیماتی در منطقه باید اتخاذ شود؟
تلاش برای حفظ و دستیابی به تعادل قدرت در خاورمیانه با رقابتهای تسلیحات متعارف عجین شده که لزوما برای حفظ وضع موجود و استقرار صلح نیست. رقابتهای تسلیحاتی در کلاس تسلیحات متعارف، نمیتواند همچون تسلیحات هستهای، مانع بروز جنگهای متعارف شود. اگرچه کشورها، افزایش توان نظامی و تسلیحاتی خود را با اهداف تدافعی توجیه میکنند اما این اقدامات گویای روند صعودی بحران امنیتی و احساس فزاینده تهدیدی است که در منطقه لاینحل باقی مانده است.
یک موضوع دیگر افزایش بودجه نظامی کشورهای منطقه است که به ناآرامیها دامن میزند که نمونه بارز آن عربستان است مانند چندی قبل که آرامکو مورد حمله قرار گرفت و رویترز نوشت اگر نقش ایران در حملات اخیر به تاسیسات آرامکو به اثبات برسد، عربستان و آمریکا ناچارند به حملات تهران پاسخ بدهند، حتی اگر رئیس جمهوری آمریکا مخالف جنگ در حال حاضر باشد. تحلیل شما چیست؟
درست است. از نشانههای وخیمتر شدن تنگنای امنیتی در خاورمیانه، افزایش شدید بودجه نظامی و واردات تسلیحاتی کشورهای منطقه است. آمریکا و بریتانیا بزرگترین عرضهکنندگان سلاح و تجهیزات به عربستان بودهاند. آمریکا فقط در سال ۲۰۱۸بیش از ۵۰میلیارد دلار تسلیحات نظامی به کشورهای منطقه فروخته است. عربستان در بین سالهای ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۸، واردات تسلیحات خود را ۱۹۲درصد افزایش داده است و بین سالهای ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۸، بزرگترین واردکننده آلات وادوات نظامی در جهان بوده است. بازگشت نظامی بریتانیا به خلیج فارس در سال ۲۰۱۴ با تاسیس بزرگترین پایگاه نظامی در بحرین (بهدنبال کاهش نیروهایش در دهه ۱۹۶۰ در نتیجه شکست در بحران سوئز) انباشت تسلیحات نظامی در سایه تهدید امنیتی و تلاش برای بقا، همه حاکی از حرکت منطقه بهسوی نزاع و درگیری با محوریت آمریکا و ایران است.
برای مقابله با حرکت منطقه به سوی نزاع و درگیری چه باید کرد؟
براساس ارزیابی منطقهای از تحولات خاورمیانه و فراتر از آن، شاید بتوان گفت با این اقدام یکجانبهگرایانه آمریکا، کما بیش همه کشورهای اروپایی و آسیایی بهویژه کشورهای پیرامونی ایران، خواهان وضع موجود نه جنگ و نه صلح بین ایران و آمریکا، هستند.
اقدامات اخیر عمان هم خالی از تحلیل نیست که حضور هیاتی از این کشور در ایران از آن جمله است.
قطر که روابط نزدیکی با ایران دارد براساس منافع خود خواهان عدم وقوع جنگ است. پایگاه ستاد فرماندهی مرکزی آمریکا موسوم به سنتکام با ۱۰۰ فروند هواپیمای جنگی و ۱۳هزار نیروی نظامی در پایگاه العدید در قطر قرار دارد. نگرانی مقامات قطری از تحولات اخیر و سفرهای پی درپی آنها به تهران و درخواست مصالحه بین ایران و آمریکا، حاصل نگرانیهای امنیتی دولت قطر از تلافی احتمالی ایران علیه پایگاه سنتکام است، لذا بهنظر میرسد تلاشهای دیپلماتیک آنها همواره با توصیههای آمریکا صورت میگیرد.
تهدید جدید ترامپ مبنی بر بمباران ۵۲ سایت فرهنگی و تاریخی ایران به ازای ۵۲ گروگان در ماجرای تسخیر سفارت آمریکا در ایران است. بهنظر شما بر چه اساسی این ادعا از سوی رئیس جمهور آمریکا مطرح شد و آیا ترامپ اطلاعی از قدت منطقهای ایران ندارد؟
هدف استراتژی تهاجمی آمریکا، بازدارندگی حتمی و قطعی ایران است. براساس این استراتژی، هرچه ضربه به حریف بزرگتر و شوکآورتر باشد، احتمال واکنش طرف مقابل، کمتر و همراه با وسواس، خویشتنداری و محاسبه سود و زیان خواهد بود. تهدید جدید ترامپ مبنی بر بمباران ۵۲ سایت فرهنگی و تاریخی ایران به ازای ۵۲ گروگان تسخیر سفارت آمریکا در ایران، نشانی تازه از عدم آگاهی وی از مناسبات قدرت در عرصه بینالمللی است. اقدامات وحشیانهای که داعش در عراق و سوریه برای نابودی آثار تاریخی انجام دادند. بسیاری از اعضای مهم حزب دموکرات این تهدید ترامپ را اقدامی جنونآمیز و در حد جنایت جنگی ارزیابی کردهاند.
مخالفت دموکراتهای آمریکا با تهدید ترامپ است و آن را به سخره گرفتهاند. بهنظرتان چرا ترامپ به رغم اطلاع از شرایط چنین سخن میگوید تا در کشور خودش اعتنایی به آن نشود. تصور میکنید آمریکا پاسخ ایران به شهادت سردار سلیمانی را در چه حوزهای پیشبینی میکند؟
همانطور که اشاره کردم تعداد زیادی از اعضای مهم حزب دموکرات این تهدید ترامپ را اقدامی جنونآمیز و در حد جنایت جنگی ارزیابی کردهاند و این تهدید در شرایطی است که آمریکا خود را برای دریافت پاسخ ایران بهصورت محدود آماده میکند، همانطور که در پیام اخیر این کشور به سفارت سوئیس آمده است. در چنین وضعیت بسیار خطرناکی، ترامپ انتظار دارد ایران به تلافی گسترده دست نزند و افکار عمومی خود را قانع نماید و هزینههای داخلی و بینالمللی آن را تحمل کند.
به هر حال آمریکا میداند ایران اهل شوخی و بلوف نیست. تصور میکنید پایان این اقدام رذیلانه آمریکا و پاسخ متناسب ایران چه خواهد بود؟
محاسبه آمریکا در مورد واکنش ایران براین اساس است که چون ایران خواهان جنگ تمام عیار نیست، پس میتوان بیشتر از ابزار رعب و تهدید استفاده کرد و انتظار داشت ضربه ایران محدود باشد برخلاف آنچه مقامات جمهوری اسلامی ایران همواره اظهار میکنند. اما خطای استراتژیک ترامپ این است که مهمترین مقام بلندپایه و محبوب نظامی ایران را هدف قرار داده است. بهقول استاد آمریکایی استیفن والت، تصور کنید که اگر برخی از دشمنان، عضو ستاد مشترک، یک معاون وزیر امور خارجه، یا مدیر سازمان اطلاعات ملی آمریکا را ترور میکردند، ما چگونه واکنش نشان میدادیم؟ در چنین شرایط بیثبات و تنشآلود، و در ادامه لفاظیهای تهدیدآمیز و جنگطلبانه ترامپ که از سر درماندگی است. بقای وضعیت نه جنگ و نه صلح بین دو کشور بسار مشکل بهنظر میرسد، هرچند غیرممکن نیست.
آرمان ملی/ یاسمین طالقانی