دلبری دارم که در دل بیقراری میکند (مسعود آذر)
دلبری دارم که در دل بیقراری میکند (مسعود آذر)
مجموعه: شعر و ترانه
دلبری دارم که در دل بیقراری میکند
میکُشد هر روز جان و راز داری میکند
نیست بیجا کانکه خورشید ازپیِ دیداراوست
گرکه با شمعی چو من ناسازگاری میکند
تا نگارم را کند دور از گزند ِ روزگار
ماه شبها روی بامش پاسداری میکند
گرنهد گامی به صحرا ، تا ببوسد پای یار
چشمه از خاک ِبیابان خویش جاری
میکند
ابر باران نیست آنچه میچکانَد کاین رغیب
در هوای لمس ِ یارم گریه زاری میکند
در نسیمی تا گُلم دستی به گیسو میبرَد
چشم ِ جان خاکِ جهانرا آبیاری میکند
چلچراغی مینماید زآتش ِ دل چهره ام
شب چو در باغ ِ خیال ِ من گذاری میکند
بس کنید ای عاشقان خواب ِ گُل و گلخانه را
دل به بیداری به یادش لاله کاری میکند
یار ِ ما را ماه و خورشید و فلک دارند
بس
خاک بر سر آذر
از درد ِ نداری میکند
منبع:massoudazar.com
گلچینی از شعر و ترانه هااز دوست داشتن(فروغ فرخزاد)اشعار امام زمان (عج)اشعار زیبا ماه مبارک رمضاناشعار مبعث پیامبر اکرم (ص)شعر دختر و بهار (فروغ فرحزاد)شعر کوچه فریدون مشیری و جواب هما میرافشار