فرار از زندگی
مجموعه: داستانهای خواندنی
فرار از زندگی
روزی شاگردی به استادش گفت : استاد می خواهم یکی از مهمترین خصایص انسان ها را به من بیاموزی؟استاد گفت : واقعا می خواهی آن را فرا گیری؟شاگرد گفت : بله با کمال میلاستاد گفت : پس آماده شو با هم به جایی برویمشاگرد قبول کرداستاد شاگرد جوانش را به پارکی که در آّن کودکان مشغول بازی بودند برداستاد گفت : خوب به مکالمات بین کودکان گوش کنمکالمات بین کودکان به این صورت بود: -الان نوبت من است که فرار کنم و تو باید دنبال من بدوی-نخیر الان نوبت توست که دنبالم بدوی-اصلا چرا من هیچوقت نباید فرار کنم؟و حرف هایی از این قبیل …استاد ادامه داد: همانطور که شنیدی تمام این کودکان طالب آن بودند که از دست دیگری فرار کنند
انسان نیز این گونه استاو هیچگاه حاضر نیست با شرایط موجود رو به رو شودو دائم در تلاش است از حقایق و واقعیات زندگی خود فرار کندو هرگز کاری برای بهبود زندگی خود انجام نمی دهدتو از من خواستی یکی از مهم ترین ویزگی های انسان را برای تو بگویمو من آن را در چند کلام خلاصه میکنم: تلاش برای فرار از زندگی
منبع:asriran.com
داستان های جالب و خواندنیآرزوهای زیبای ویکتورهوگو برای شما!ابزاربرترجاسوسی قدیمی (+عکس)اسم واقعی افراد سرشناس!تعاریف بزرگان از زنانجالب و خواندنی از باورهای عامیانه مردم!جملات زیبا و خواندنی از بزرگان