مهد کودک به چه دردی میخورد؟
مجموعه: تعلیم و تربیت
بسیاری از مادران و پدران با شنیدن اسم مهدکودک یاد والدین کارمند میافتند و تصور میکنند مهدکودک جایی است که میتوانند فرزندشان را برای چند ساعت به افرادی بسپارند و خودشان به کارشان برسند. اما در یک کلام باید گفت مهدکودک صرفا جایی نیست که سرپرستی کودکتان را بپذیرد بلکه جایی است برای آموزش و اجتماعی شدن او. در گفتگو با روانشناسان خانواده کوشیدهایم در این خصوص اطلاعات بیشتری کسب کنیم…
شما سپردن کودکان به مهدکودک را تایید میکنید یا خیر؟
بهتر است کودکان تا پایان ۲ سالگی در محیط خانواده و نزد والدین خود باشند. احساس امنیت روانی اولیه و وابستگیهای عاطفی باید به صورت صحیح و طبیعی در خانواده شکل بگیرد. از این سن به بعد کودکان به تجربههای اجتماعی نیز نیاز دارند. ارتباط با همسالان و آموختن بسیاری از مفاهیم را میتوان از طریق اجتماع و همسالان برای فرزندان مهیا کرد. رشد اجتماعی کودک، نحوه ارتباط با دیگران و یادگیری زبان و درک مفاهیم کلامی و غیرکلامی در یک مهدکودک خوب که از معیارهای لازم برای رشد اجتماعی و کلامی کودکان برخوردار باشد، ضروری به نظر میرسد.
دریک مهد کودک برنامه کودکان از نظم و انضباط خاصی برخوردار میشود. برنامه خواب و خوراک آنها به طور منظم از قاعده خاصی پیروی میکند. همچنین آموزش بسیاری از مطالب که ممکن است مادر، در منزل به صورت پراکنده یا به طور غیرعلمی به فرزندش بیاموزد، در مهدکودک به صورت منظم و روشمند در جمع و به صورت گروهی آموخته میشود. به طور کلی کودک در این مرحله برای سالهای آینده که باید ساعتهای بیشتری را از خانه دور باشد، آماده میشود.
خیلی وقتها، بچهها تمایلی به مهد کودک ندارند؛ دراین مواقع چه کار کنیم؟
بله؛ همه کودکان در روزهای اول، رفتن به مهد را به خوبی نمیپذیرند و بیتابیها و اضطرابهای زیادی از خود نشان میدهند اما اگر مربیان تعلیمدیده و مجرب در مهد باشند و همکاری درستی بین والدین و مربیان به وجود آید، محیط مهدکودک میتواند از جذابیت خاصی برای کودک برخوردار باشد.
روشهایی که برای علاقهمند کردن کودکان به مهد به کار گرفته میشود باید علمی، تخصصی و خالی از هر گونه تهدید و ترس باشد. مربیان نیز باید با توجه به معیارهای خاصی انتخاب شوند. مربیان باید از ویژگیهای خاصی برخوردار باشند تا بتوانند به عنوان جایگزین مادر، امنیت و آرامش لازم را به کودک بدهند زیرا کودکان هم مانند بزرگسالان شخصیت، رفتار و منشهای متفاوتی دارند بنابراین مهد مکانی است که باید بتواند رفتارهای درست کودکان را تشویق و رفتارهای نادرست آنها را اصلاح کند و در جهت رشد طبیعی و هنجار کودکان در زمینههای جسمی، ذهنی، عاطفی و اجتماعی قدم بردارد.
به نظر شما ضرورت دارد که کودکان به مهد کودک یا آمادگی بروند؟
به دلیل جدا شدن کودک از مادر و خانواده، باید با توجه به سن کودک چنین تصمیمی گرفته شود، یعنی باید ببینیم که چه کودکی را با چه سنی میخواهیم به مهدکودک بفرستیم. بهتر است که کودکان تا دو یا سه سالگی در محیط خانواده و در کنار مادر به سر ببرند زیرا که دراین صورت امنیت خاطر و پیوندهای عاطفی که برای شکلگیری شخصیت بسیار مهم است میتواند به خوبی رشد کند اما اگر شرایط مادر به گونهای است که نمیتواند از فرزندش در کنار خود و در خانه نگهداری کند، میتواند بعد از دو سالگی فرزندش را به مهدکودک بفرستد. دراینجا باید به شرایط مهدکودک توجه کرد که کدام مهدکودک و با چه ویژگیهایی برای فرزند ما مناسب است.
یعنی درباره مهدکودک فرزندمان تحقیق جدی کنیم؟
البته؛ در مهد کودک، مربیان وظیفه بسیار مهمی به عهده دارند زیرا نقش جانشین مادر را برای کودک ایفا میکنند و با توجه به این تعریف، مربی باید بتواند اضطراب کودک را تخفیف بدهد و به او امنیت بدهد و او را کنترل کند.
بنابراین لازم است درباره شخصیت و نحوه رفتار مربیان و اینکه تا چه حدی قادر هستند نقش جایگزین مادر را ایفا کنند، تحقیق کنیم. خلاصه اینکه اگر مهد کودکی دارای ویژگیهای لازم باشد و تنها از کودک نگهداری نکند بلکه به نیازهای او نیز توجه داشته باشد و رشد کودک و شرایط فردی او را در نظر بگیرد و درباره برنامه خواب، بازی، تغذیه، استراحت کافی و فعالیتهایی که مناسب سن کودک باشد، تدابیر لازم اندیشیده باشد و محیط امنی برای کودکان ایجاد کند، میتوان پیشنهاد کرد که والدین حتما فرزندشان را به چنین مهدکودکی بسپارند.
چرا باید فرزندمان را به مهدکودک بفرستیم؟ این کار چه اهمیتی دارد؟
کودکانی که به مهدکودک میروند زمینه رشد اجتماعیشان فراهم میشود و در تعاملات اجتماعی شکل میگیرند. بسیاری از رفتارهایی که کودکان درخانه نیاموختهاند، در جای دیگری به نام مهدکودک میآموزند. رفتارهای منفی یا رفتارهایی که چندان مثبت یا جامعهپسند نیستند، در مهدکودک کمرنگ میشوند.
به این ترتیب کودکان مجموعهای از رفتارها و اطلاعات مفیدی را در مهدکودک میآموزند و از طرف دیگر رفتارهای بدی که آموختهاند در مهدکودک با روشهای خاصی که وجود دارد، تعدیل میشود. رشد کلامی در مهد کودک اهمیت زیادی دارد. تحقیقات نشان میدهد کودکانی که به مهد کودک رفتهاند، در مقایسه با کودکانی که به مهد نرفتهاند، از واژههای بیشتری استفاده میکنند و نحوه ارتباطشان با دیگران راحتتر است، بنابراین یک مهدکودک خوب با معیارهای بهداشتی و تربیتی قابل قبول تاثیر زیادی در رشد روانی کودک دارد.
والدین کودکانی که به مهدکودک میروند باید چه نکاتی را رعایت کنند؟
والدین این کودکان باید فرزندشان را به موقع از مهدکودک تحویل بگیرند. اگر کودکی مدتی را در مهد چشم به راه آمدن والدین بماند، دچار نوعی هیجان میشود که برایش آزاردهنده است و شاید به این فکر بیفتد که فراموشاش کردهاند و دیگر دنبالش نخواهند آمد. این نگرانی کودک اهمیت زیادی دارد و باید از بروز آن جلوگیری کرد. بنابراین باید کودک را به موقع به مهد بسپاریم و به موقع او را تحویل بگیریم.
تمام کودکان در ابتدای رفتن به مهد کودک قدری اظهار ناراحتی میکنند و نگران هستند و حتی گاهی به شدت گریه میکنند. در چنین صورتی با کمک مربیان و روشهای صحیح رفتار درمانی میتوان این کودکان را آماده کرد و آنها را راضی کرد که چند ساعتی از مادر خود دور باشند. رفتن کودکان به آمادگی نیز بسیار مهم و در مراحل رشد کودک بسیار موثر است و او را برای ورود به دبستان آماده میسازد. کودکانی که دوره آمادگی را گذراندهاند برای ورود به دبستان بسیار مهیاتر هستند و آموزشهای رسمی و غیررسمی که برایشان در نظر گرفته شده به رشد اجتماعی و مهارتهای حرکتی آنها کمک بسیار زیادی خواهد کرد.
به کودکانی که دوره آمادگی را میگذرانند و سوالات زیادی درباره مدرسه میپرسند چه توضیحاتی بدهیم؟
این کودکان هنگام صحبت با مادرشان اغلب دوست دارند بدانند که مدرسه چگونه جایی است و چه عواملی و عناصری در آنجا وجود دارد، به ویژه اگر خواهر یا برادری داشته باشند که به مدرسه میرود و شاهد رفت و آمد خواهر یا برادر بزرگترشان به مدرسه باشند. در پاسخ به این کنجکاوی، والدین معمولا مدرسه را به طور اغراقآمیزی عالی و محلی برای تفریح و بازی و دوستیابی و در عین حال درس خواندن و سواد آموزی توصیف میکنند. گر چه همه این موارد کم و بیش درباره مدرسه صدق میکند اما غیر از اینها چیزهای دیگری هم وجود دارد که باید کودکانمان را در مورد آنها هم آماده کنیم.
چهطور؟ میتوانید مثال بزنید؟
مثلا کودک ۷ سالهای که برای اولین بار به مدرسه میرود، در بدو ورود همان تصوراتی را در ذهن دارد که مادر برای او قبلا شرح داده است، یعنی مدرسه را مکانی بسیار خوب و دوستداشتنی میداند که همه درآن شاد و خوشحال هستند. اما در اولین روز ورود به مدرسه میبیند که مثلا دو تا کودک همسن و سال خودش در گوشهای ایستادهاند و گریه میکنند و مادرشان را میخواهند یا ممکن است که اولیای مدرسه با صدای بلند صحبت کنند تا صدایشان به گوش همه برسد.
فرزند ما قبلا اینها را یاد نگرفته و به او گفته نشده است که چنین مواردی هم در مدرسه وجود دارد. فرزند ما تصور بسیار مطلوبی از مدرسه در ذهن خود داشته است اما حالا با مواردی مواجه میشود که از نظر او چندان مطلوب نیست و حتی زننده هم هست یا در مورد فضا، جاسالنها، کلاس، دستشویی، محل آبخوری بچهها و ازدحامها تصور دیگری دارد زیرا هیچ یک را قبلا ندیده است. این تصورات با واقعیتها متفاوت و برای کودک ناراحت کننده است.
در این موارد، وظیفه والدین چیست؟
توصیه میشود که برای آمادهسازی کودکان قبل از ورود رسمی به محیط مدرسه، دقیقا آنچه را در مدرسه میگذرد برای آنها شرح دهیم. خیلی خوب است که یک روز قبل از شروع سال تحصیلی دانشآموزان سال اول به همان مدرسهای که ثبت نام کردهاند بروند و بتوانند همراه مادر خود از محل مدرسه، کلاسها، دستشوییها وحیاط مدرسه دیدن کنند و محیطی را که قرار است به آن قدم بگذارند از نزدیک ببینند و حتی با آموزگاران خود آشنا شوند.
آنچه والدین باید بدانند۹ فرمان به نفع فرزندانآیا می خواهید فرزندتان حرف شنو باشد؟با کودک خود دوستانه رفتار کنیدبا کودکان لوس چگونه برخورد کنیم؟تربیت کودکان ۳ تا ۱۴ سالما شلخته ایم یا کودکمان؟