چرا صدای مردم شنیده نمیشود
چرا صدای مردم شنیده نمیشود
مجموعه: اخبار سیاسی و اجتماعی
تاریخ انتشار : پنج شنبه, ۱۲ دی ۱۳۹۸ ۱۳:۱۴
یکی از مهمترین وظایف حکومتها احترام به حقوق شهروندان است که شامل حق برخورداری از استقلال و آزادیهای فردی و حق منتفعشدن از منابع یا فرصتهای کشور است.
از منظر حقوقی منابع طبیعی، میراثهای تاریخی- فرهنگی و ذخایر زیرزمینی و دریایی کشور متعلق به تمامی مردم است و با وکالتی که دولت از طرف مردم به دست آورده، باید حافظ حقوق آنان در بهرهبرداری از این منابع باشد و در مقابل، همراهی با حاکمیت و احترام به حقوق گروهی و رعایت قوانین کشور یکی از تکالیف مهم مردم است؛ ضمن اینکه بهروزرسانی و اصلاح قوانین ناکارآمد و فراهمکردن ابزار اصلاحات ضروری برعهده قوه مقننه است.
بیشک حکومتها میتوانند با رعایت همهجانبه حقوق مردم، اهلیت و مقبولیت خود را برای حکمرانی نشان دهند. در این میان حقوق فردی همچون سپری برای محافظت افراد در برابر حکومتهاست (مانند حق ازدواج، آزادی بیان، آزادی اجتماعی، آزادی کسبوکار، حق انتقاد و اعتراض با برگزاری تظاهرات عمومی و آزادی سازماندهی و مشارکت در احزاب سیاسی یا عضویت در تشکلهای سیاسی).
یکی دیگر از حقوق مهمی که مردم دارند و رعایت آن بر دوش حکومت است، این است که دولتها باید شرایطی فراهم کنند تا افراد مهارت و تواناییهای لازم برای برخورداری از یک زندگی خوب را کسب کنند، تحصیل رایگان و پوشش بیمهای خدمات درمانی، حفظ محیط زیست، ساخت جاده و خطوط ریلی و توسعه ناوگان هوایی و زمینی حملونقل و دیپلماسی بینالمللی از آن جمله است که فراهمکردن آن بر ذمه حاکمیت است. رعایت حقوق فردی و فراهمکردن بهرهمندی از حقوق مثبت برای عزت و آزادی انسان امری مهم است.
تنها با رعایت قانون، احترام به کرامت انسانی و عملکرد منطبق با منافع مردم است که میتواند در آنها رغبتی برای همراهی با دولت ایجاد کند. به نظر میرسد برای آنکه شرایط زندگی در کشور مطلوب باشد، شرط اول آن است که دخالت در زندگی فردی مردم به حداقل برسد و دولت منطبق با قانون اساسی و شرایط زیستمحیطی، ذخایر تاریخی و داراییهای طبیعی و فرهنگی در مسیر منافع ملی حرکت کند.
امروز آنچه شرایط سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کشور را دچار چالش کرده، بیتوجهی مزمن به خواستهها و انباشت مطالبات مردم است. از طرفی دولت هنوز از برونسپاری وظایف خود به بخش خصوصی و مردم هراس دارد و با قبول مسئولیت به میزانی بیش از ظرفیت خود در اداره امور کشور تن داده و با وجود بدنه سنگین و بوروکراسی پیچیده، در استفاده از ظرفیتهای مردمی که بارها با امید به اصلاح امور پای صندوقهای رأی آمدند و اشتیاق خود را برای اصلاح توأم با آرامش نشان دادند ناتوان به نظر میرسد. ضمن آنکه این روند سبب ایجاد تهدید جدی بر سلامت روح، روان و جسم جمعیت عظیمی از مردم شده است.
افزایش آسیبهای اجتماعی، اعتیاد، طلاق، کاهش نرخ باروری، پیرشدن جمعیت، کودکان کار و افسردگی و ناامیدی بنیان خانواده و جامعه را دچار تزلزل جدی کرده. متأسفانه دولت سالهاست که از بیماری مزمن فقدان «صداقت عریان» رنج میبرد و به همین دلیل در مظان اتهام برای ایجاد شرایط امروز کشور قرار دارد، زیرا به جای گفتوگوی شفاف با مردم و تبیین شرایط بد اقتصادی حاصل از تحریم و موانع قانونی، مداخلات در سایه و چرایی نیاز به ترمیم قوانین مالیاتی یا تأکید همدلانه بر لزوم همراهی و مشارکت مردم برای عبور از مشکلات ترجیح میدهد تداوم حرکت در مسیرهای اشتباه گذشته راهی پرهزینه برای مردم و ابزار و بهانهای برای رسانههای پربیننده خارجی.
برای مثال در مورد افزایش قیمت بنزین شاهدیم که عدم اطمینان از واکنش مردم و به عبارتی ترس از بیان واقعیات جاری کشور سبب شد پس از اعلام تصمیم سران قوا، کشور با اعتراضات گسترده مردمی و چالشی بزرگ مواجه شود و تأسفبارتر از آن، نحوه کنترل این اعتراضات بود که با ازدستدادن جان تعدادی از جوانان این مرز و بوم، مردم کشور را عزادار کرد که نحوه بهرهمندی مردم از درآمد حاصل از افزایش قیمت بنزین بهصورت یارانه نقدی نیز خطای استراتژیک دیگری بود که نهتنها منافع عمومی مردم را مد نظر قرار نداده، بلکه این دارو سبب میشود تا درد و رنج واقعی جامعه مجددا و برای مدت کوتاهی پنهان بماند و بیماری، جسم و جان را خستهتر کند و شرایط در مسیر پیچیدگی بیشتری قرار گیرد.
در حالی که رئیس دولت میتوانست قبل از هر اقدامی مسائل را با صداقت و احترام با مردم در میان بگذارد و ضمن برشمردن شرایط فعلی کشور، درباره قیمت تمامشده بنزین توضیح دهد و سپس لزوم افزایش قیمت بنزین و ضرورت مشارکت مردم در عبور از شرایط تحریم تبیین میشد و از همه مهمتر سهم هر ایرانی را از میزان بهرهبرداری و مصرف بنزین تعیین میکرد.
برای مثال از ۱۱۵ میلیون لیتر تولید بنزین روزانه، سهم هر ایرانی میتواند یکونیم لیتر تعیین شود و قیمتگذاری آن با مکانیسم بازار و بر مبنای عرضه و تقاضا به مردم واگذار شود تا ضمن اینکه قیمت بنزین به سطح بینالمللی آن نزدیک میشود، قاچاق آن کنترل میشود و سهم هر شهروند ایرانی به قیمتی که خودش تعیین میکرد به فروش میرسید.
البته هنوز هم دیر نشده است و دولت میتواند به جای واریز نقدی درآمد حاصل از افزایش قیمت بنزین، سهم هر ایرانی از بنزین را به آنان بدهد تا خودشان به قیمت بازار بفروشند یا به مصرف برسانند.
نظر مردم شنیده شود
درباره مسائل بینالمللی و نقشی که ایران در منطقه بازی میکند، هم همینطور است. باید واقعیات و شرایط خوب و بد امروز کشور را با مردم در میان گذاشت، باید گفت چرا در عراق یا سوریه حضور داریم.
اگر حضور نداشته باشیم، چه ضرر و زیانی برای کشور و مردم خواهد داشت؟ به صورت مستدل و صادقانه به مردم گفته شود که اگر از این نقش خود بگذریم، چه اتفاقی خواهد افتاد و اینکه ممکن است شرایط تغییر نکند یا بدتر شود. مردم باید بدانند که شرایط امروز بهسختی به دست آمده است و حتی اگر مطلوب هم نباشد، ازبینرفتن آن به معنای ایجاد شرایط بهتری نخواهد بود. مگر میشود از نابودی به نظم بهتری رسید؟
در این راستا از صاحبنظران موافق و مخالف، تریبونهای آزاد دانشجویی و احزاب کمک گرفته شود. لزومی ندارد که مسئولان مختلف و دولتمردان به طور دائم در صدر اخبار تلویزیون باشند و در مجالس متعدد به سخنرانی بپردازند؛ بدون آنکه نظر مستمعان خود را بشنوند. از زبان نافذ و کارشناسی و جامعهشناختی کمک بگیرید تا با پرهیز از شیوههای انگزدن برای مردم تبیین کنند که از آشوب و ناامنی نمیتوان به وضعیت بهتری رسید.
حاکمیت برای اینکه بتواند جامعه را آرام کند و مدیریت خود را بهبود بخشد، علاوه بر گفتوگوی صادقانه با مردم، چارهای ندارد جز اینکه بخش اعظم مسئولیت اداره کشور را نیز به مردم واگذار کند؛ زیرا دخالت بیجای دولت در فعالیتهای بخش خصوصی، قیمتگذاری، صادرات و واردات، صدور مجوز، تعرفهگذاری خدمات آموزشی و بهداشتی موانع بزرگی در توسعه کسبوکار ایجاد کرده است.
دولت میتواند با کاهش دخالت در امور شخصی مردم شرایطی فراهم کند که هر فردی براساس باورهای فرهنگی خود زندگی کند. احترام و تندادن به خواستههای مردم منجر به بهبود وضعیت اقتصادی میشود و هزینههای اداره کشور نیز کاهش مییابد.
ما اگر برگردیم به ۲۰۰، ۳۰۰ سال پیش، میبینیم که شرایط امروز منطقه و حتی کوچکشدن مرزهای کشور به دلیل دخالتهای کشورهای استعماری جهان است. اگر تاریخ ایران را بدون قضاوت و تفسیر برای کودکان و نوجوانان بازگو کنیم تا نقاط روشن و تاریک آن را خود بشناسند و قضاوت کنند، شناخت صحیحتری از سیاستهای جهانی به دست خواهد آمد.
سیاست ما خوبیم، دیگران بدند، عناد میآورد و خشمگین میکند. مردم باید بدانند آمریکا که خود تولیدکننده نفت است، چگونه به خاطر منافع خود و شهروندانش و برای کنترل جهان، ایران را هدف قرار داده است. حق مردم است که بدانند اگر تحریم ادامه یابد و مانع فروش نفت ما شوند، معلوم نیست که بقیه بتوانند بفروشند، کمااینکه برزیل را به مسیری بردند که از فروش نفت خود بازماند تا منافع نفتی آمریکا تأمین شود.
از طریق برنامههای کارشناسی به مردم گفته شود که حتی ممکن است چین و روسیه هم تحریم شوند و شاید اروپا هم طعم تحریم را بچشد؛ ولی ما میتوانیم با رفع مقررات دستوپاگیر اداری و بازکردن مرزهای کشور و لغو تعرفههای گمرکی بر بسیاری از کالاها، آثار تحریم را از سفره مردم محو کنیم و امید را به جامعه برگردانیم.
نکته مهم دیگر پاسخ به این سؤال است که چرا صداهای مردم شنیده نمیشود.
در شرایط حال حاضر و در غیاب درآمد حاصل از نفت و برای برونرفت از بحرانهای پیشرو و بهبود شرایط اقتصادی مردم چه باید کرد؟ راههای آسانتر و بدون نیاز به دورزدن تحریمها کدام است؟ شاید چارهای نباشد تا گرههای ایجادشده با قوانین کهنه را با تصمیمات جدید و منطبق بر نیازهای امروز باز کنیم. تحریم زمانی موفق است که ایران خودش را در چارچوبی قرار دهد که بتواند تحریم شود.
درحالیکه اگر در شیوه اداره کشور تجدیدنظر شود، برخی قوانین بازنگری، برخی لغو و قوانین جدید برای تساهل و تعامل بیشتر و در مسیر خواستههای مردم به تصویب برسد، میتوان بر پافشاری در شیوه مدیریت اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی کشور که در چند دهه اخیر مغایر با منافع ملی و خواستههای مردم بوده است، پایان داد.
دولت قادر است با کمک تئوریپردازان اقتصادی و اجتماعی با همکاری نهادهای قانونگذار و مشارکت بخش خصوصی، با واگذاری امور به مردم جهش عظیمی در بهبود شرایط اقتصادی و معیشت مردم ایجاد کند تا مردم احساس کنند که آنها نیز در تشخیص مصالح فردی و کسبوکار خود و شیوه اداره کشور مسئول و مختارند.
*این یادداشت حاصل مصاحبه با کارشناسان متعدد و مردم است.
ناهید خداکرمی-عضو شورای اسلامی شهر تهران*
عصر ایران/شرق