اثرات منفی مشارکت نکردن پدر در تربیت کودک
مجموعه: تعلیم و تربیت
حضور موثر پدر در فرزندپروری باعث میشود کودک تربیت سالمتری داشته باشد
ضربالمثل یک دست صدا ندارد در مورد تربیت فرزند هم صدق میکند. نه شما و نه هیچکس دیگری به تنهایی نمیتواند نیازهای عاطفی و روانی فرزندش را برآورده کند. مادر و پدر هیچیک نمیتوانند به تنهایی و بدون همکاری دیگری کودک سالمی را بار بیاورند. کیانینژاد، روانشناس میگوید: پدر و مادر هر کدام ویژگیهایی دارند که حذفشان باعث میشود همهچیز به خوبی پیش نرود و به اصطلاح یک جای کار بلنگد. اگر شما هم تصور میکنید با تمام وقت مادری کردن و حذف پدر از گردونه تربیت و وقتگذرانی با کودک، همه دینتان را به کودک خود ادا کردهاید، این مطلب را بخوانید تا بدانید با این تصور چقدر به فرزندتان آسیب میرسانید.تیر خلاص را به پدر نزنیدحضور موثر و مشارکت پدر در امور تربیتی باعث میشود کودک پدر را صاحب قدرت بداند و به او تکیه کند. وقتی پدر کنار میکشد یا کنار گذاشته میشود، ناخودآگاه این تصور برای کودک ایجاد میشود که پدرش ضعیف است و از پس کارها برنمیآید. در نتیجه بهطور طبیعی نمیتواند به یک فرد ضعیف تکیه کند و رابطه سالم او با پدر مخدوش میشود و برایش خلأهایی میسازد که با هیچ چیزی پر نمیشود. لازم به یادآوری است که اولین الگوی هر فردی پدر و مادر اوست و در مقاطع سنی مختلف و در مواجهه با دنیای بیرون آنها همیشه پشت و پناه هستند پس نباید اجازه داد یکی از این پایگاههای مهارتآموزی نابود شود.با هم هماهنگ باشیدمرد و زنی که از یکدیگر جدا شدهاند و کودک یکی از آنها را هفتهای یکبار میبیند، به مصلحت تربیت کودک باید در امور فرزندپروری با یکدیگر تعامل صحیحی داشته باشند؛ مثلا اگر کودک پیش مادر زندگی میکند، از پدر خواسته شود در همان یک روز که از کودک نگهداری میکند به اصول تربیتی مادر وفادار باشد؛ یعنی اگر بچه عادت دارد هر شب ساعت ۹ بخوابد، این نکته در آن یک شب پیش پدر هم رعایت شود. در صورتی که کودک از حضور یکی از والدین محروم شده است، ارتباط با بستگان نزدیک و همجنس کودک و بزرگسالان همجنس او، تاثیر بسیار خوبی بر تربیت و رشد او میگذارد؛ مثلا برای یک پسر حضور دایی، عمو و پسرهایشان و برای یک دختر معاشرت با خاله، عمه و دخترهایشان میتواند از نظر احساسی تا حد کمی خلأهای او را جبران کند.چرا پدرها در تربیت مشارکت نمیکنند؟کودکانی که همزمان نمیتوانند حمایت پدر و مادر را داشته باشند به دو گروه گفته شده محدود نمیشوند. در حالت سوم هر دو والد زنده هستند و با هم زندگی میکنند ولی یکی از آنها دخالتی در تربیت فرزند ندارد. معمولا این پدرها هستند که به اجبار یا اختیار مشارکتی در فرزندپروری ندارند درحالیکه حضور موثر پدر در فرزندپروری باعث میشود کودک تربیت سالمتری داشته باشد. علاوه بر این حضور پدر در تربیت فایده مهم دیگری هم دارد؛ اینکه کودک به این وسیله ارتباط بهتری با پدر برقرار کرده و به او تکیه میکند. مادرانی که در مسیر سرنوشتساز تربیت کودک به هر دلیلی پدر را حذف میکنند، ناخواسته به کودکشان آسیب میرسانند. پیش از هر چیز باید علت عقبنشینی مشخص شود تا بر اساس آن راهکار متناسب با مشکل را بیابیم. پدرهای بیمسوولیت پدری که وظایفش را بهدرستی انجام نمیدهد و نمیتواند آنطور که باید، از کودک مراقبت کند، در این صورت مادر ترجیح میدهد فرزندش را دست چنین پدری نسپارد تا کمتر آسیب ببیند. گاهی مساله چیزی بیش از بیمسوولیتی است و تنها ماندن کودک پیش پدر برایش خطر دارد. پدرهایی که نمیتوانند خشمشان را کنترل کنند و در حالت عصبانیت به اشیا و دیگران آسیب میزنند، قابل اعتماد نیستند. علاوه بر این گاهی پدرهای ناسالمی هم هستند که کودک را آزار جنسی میدهند. طبیعی است مادر برای حفظ جان و سلامت روح و تن کودک نهتنها حاضر نیست پدر را وارد بازی کند بلکه ترجیح میدهد هرچه بیشتر از کودک فاصله بگیرد.چه باید کرد؟
اگر بیمسوولیتی شامل بیدقتی در یکی، دو مورد باشد، مادر میتواند در فضایی دوستانه، حساس بودن کودک را به پدر یادآوری کند و به اتفاق راهحلی برای این مشکل پیدا کنند اما اگر مادر میداند که پدر کودکآزاری میکند باید به نحوی او را راضی کند تا برای درمان به متخصص مراجعه کند. اگر هم راضی به درمان نشد، بهترین راه این است که کودک را با پدر تنها نگذارد.
حضور پدر در تربیت کودک، باعث می شود کودک ارتباط بهتری با پدر برقرار کند
مادرهای وسواسیبعضی مادرها فقط خودشان را دارای صلاحیت میبینند و فکر میکنند پدر هر کاری که انجام میدهد، اشتباه است بنابراین برای اینکه اشتباهات خیالی به تربیت کودک خدشهای وارد نکند به پدر اجازه مداخله در امور فرزند را نمیدهند یا در یک حالت دیگر آن قدر از رفتار پدر با کودک انتقاد میکنند و ایراد میگیرند که پدر ناچار میشود کنارهگیری کند چون در این شرایط هم تحقیر میشود و هم خسته و نمی تواند بیش از این وضعیت را تحمل کند.چه باید کرد؟
مادران وسواسی باید بدانند هیچکس نمیتواند ادعا کند که دچار اشتباه نمیشود و خود آنها هم ضعفهایی دارند و اشتباهاتی مرتکب میشوند. اولین اشتباه همین نگاه غلط به تربیت فرزند است! راهکار ساده این است که مادر بدون اینکه به همسرش انگ نابلدی بچسباند، با او صحبت و انتظاراتش را مطرح کند تا به یک روش مشخص در تربیت فرزندشان برسند. همچنین بسیار مهم است که والدین همیشه در پی مطالعه و کسب آگاهی در زمینه فرزندپروری باشند. کتابها و مقالات بسیار زیادی در اینباره وجود دارد که بهراحتی قابل تهیه هستند. اگر کسی نمیتواند مطالعه کند، در عوض میتواند از متخصص مشورت بگیرد یا در دورههای فرزندپروری شرکت کند. نفس بالا بردن آگاهی میتواند این مشکل را از بین ببرد.مادرهای همهفن حریفحتما مادرانی را که بهتنهایی همه کارها را انجام میدهند، دیدهاید. اینها مادرهایی هستند که دلشان میخواهد بهترین باشند و برای رسیدن به این هدف، سخت تلاش میکنند. یک مادر کامل مرتب به خورد و خوراک کودک میرسد، او را به مدرسه و کلاسهای مختلف میبرد و به خانه برش میگرداند، خریدها را خودش انجام میدهد، برای اینکه کودک او را بهترین بداند وظایف طبیعی کودک را انجام میدهد و اجازه نمیدهد خود کودک کمترین زحمتی بکشد حتی به جایش فکر میکند و تصمیم میگیرد و خلاصه در رسیدگی به کارهای کودک و بهطور کلی در فرزندپروری هیچ سهمی را برای پدر در نظر نمیگیرد؛ ضمن اینکه اگر پدر هم اصرار به مشارکت داشته باشد، این اجازه را نمیدهد و سعی میکند او را دور نگه دارد. این مادران چون میخواهند بهترین باشند (چه در نظر دیگران و چه پیش کودک) حاضر نیستند مسوولیتها را با پدرها قسمت کنند.چه باید کرد؟
لازم است مادران کامل بدانند این همه فشار آوردن به خود برای بهترین شدن، فایدهای ندارد. مادری برای کودکش بهترین است که در وهله اول حال خودش خوب باشد. مادری که همیشه به فرزندش رسیدگی میکند، برای او جذاب نخواهد بود. برای اینکه مادر جذاب و بهتری باشید، لازم است ساعاتی از روز را به امور شخصیتان اختصاص دهید. همسرتان را فراموش نکنید و برای با هم بودن زمان بگذارید. اگر همسرتان را در تربیت فرزند شریک کنید و مسوولیتهایی را هم به او بسپارید، برای انجام همه این کارها فرصت خواهید داشت.به بابای جدید سلام کنبسیاری از افرادی که بعد از فوت همسر یا طلاق دوباره ازدواج میکنند، برای پر کردن خلأ عاطفی و تربیتی کودک حاضر به ازدواج میشوند. واقعیت این است که هیچکس نمیتواند نقش پدر یا مادر از دست رفته را بازی کند و این جای خالی هرگز قابل پر کردن نیست. در صورت ازدواج مجدد مادر، مردی که وارد زندگی میشود صرفا همسر اوست و وظیفه تربیت کودک را ندارد.
منبع:مجله سیب سبز/برترین ها
آنچه والدین باید بدانندبه کودک خجالتی خود کمک کنیدبچه ات را کتک نزن!!!تربیت کودکان ۳ تا ۱۴ سالتنبیه بدنی نامناسب ترین روش تربیت کودک ده گام بسوی پرورش یک کودک بردبار و مقاومصحبت کودک را قطع نکنید