

اشعار اربعین حسینی (۳)
اشعار اربعین حسینی (۳)
مجموعه: شعر و ترانه
اشعار تسلیت اربعین حسینی
یک اربعین برای تو حیران شدم حسینمانند گیسوی تو پریشان شدم حسین
با چند قطره اشک دل من سبک نشدابری شدم به پای تو باران شدم حسین
زلفی اگر که ماند برای تو پیر شددر اول بهار زمستان شدم حسین
کوفه به کوفه کوچه به کوچه گذر گذرقاری شدی مفسر قرآن شدم حسین
دیدی چگونه آخر عمری دلم شکستدیدی چگونه پاره گریبان شدم حسین
تو رفتی و کنار خودم گریه میکنمدارم سر مزار خودم گریه میکنم
ای سایه بلند سرمای برادرم! آیینهٔ ترک ترک در برابرم
بالم شکسته است و پرم پر نمیزنداما هنوز مثل همیشه کبوترم
من قول دادهام که بگیرم سر تو رااز دست نیزهها و برایت بیاورم
حالا سری برای تو آوردهام ولیخاکستری و خاکی وای خاک بر سرم!
بگذار اول سخن و شکوهام تو راای ماه زینب از نگرانی درآورم
هر چند کوچه کوچه تماشا شدم ولیراحت بخواب دست نخورده است معجرم
تو رفتی و کنار خودم گریه میکنمدارم سر مزار خودم گریه میکنمعلی اکبر لطیفیان
بیش از چهل منزل به دنبال سر ِ تواز کربلا تا شام آمد خواهر ِتو
هم هِجر ِ تو هرگز نمیشد باور ِ منهم هِجر ِ من هرگز نمیشد باور ِ تو
بی پاسبان ماندن به کوفه حق ِ من بودوقتی نَه اکبر بود نَه آب آور ِ تو
گه از سر ِ دروازه ای، گه از درختیاز هرکجا میگشت آویزان سر ِ تو
در بَزمِشان خیی غرورم را شکستندخیلی جسارت شد به من در مَحضَر ِ تو
تو گریه میکردی برای معجر ِ منمن گریه میکردم برای حنجر ِ تو
حق ِ لب و دندانِ تو کِی خیزران بود؟!بوسیده لبهای تورا پیغمبر ِ تو
دیدم به چشم خود که وقتی چوب میزددر دستِ آن ملعون بود انگشتر ِ تو
گودال و دیر ِ راهب و کُنج ِ تنور و…با تو کجاها که نیامد مادر ِ توهانی امیر فرجی
اشعار به مناسبت اربعین حسینی
آمدم از سفر و جز غمم احوال نبوداین چهل روز کم از غصهٔ چل سال نبود
با سرت بودم و فکر بدنات میکُشتمکاش آنروز نمیدیدم و پامال نبود
دم دروازهٔ ساعات عجب بزمی بودکاشکی دور و برم اینهمه جنجال نبود
پیر شد زینبت از بس به سرت سنگ زدندورنه این خواهرت آنقدر کهنسال نبود
چوب را زد به لبت یاد لبت افتادمهیچ کس فکر من و گریه اطفال نبود
خیره شد سمت سکینه، نفسام بند آمداین یکی فکر بدی داشت…. نه خلخال نبود..
خستهات میکنم اما ز سفر برگشتمچه بگویم خبر از زینب و اجلال نبود
جای شکر است که برگشتم و دیدم امروزبدن کوفتهات گوشه گودال نبودمهدی صفی یار
گردآوری:بخش فرهنگ و هنر بیتوته
گلچینی از شعر و ترانه هااشعار اربعین حسینی اشعار زیبای عید نوروز (۳) اشعار شهادت امام جعفر صادق(ع)-۲اشعار شهادت حضرت علی (ع)-۳اشعار ولادت حضرت معصومه(س)شعر برای روز اول مهر (محمدعلی حریری)