اشعار رحلت پیامبر اعظم (ص) و شهادت امام حسن مجتبی(ع) -۳
اشعار رحلت پیامبر اعظم (ص) و شهادت امام حسن مجتبی(ع) -۳
مجموعه: شعر و ترانه
بسکه از آه، دل شعله ورت می سوزدبا تماشای تو قلب پدرت می سوزد ای جگر گوشه ی من شعله مزن بر جگرمجگرم سوخت ز بسکه جگرت می سوزد
زودتر از همه پیش پدرت می آییزودتر از همه شمع سحرت می سوزد
بعد من هرچه بلا هست سرت می آیدبعدمن وای که پا تا به سرت می سوزد
زیر پرهای تو آرام گرفتم باباحیف از شعله ی در بال و پرت می سوزد
گاه در کوچه ای از درد زمین می افتیگاه از ضرب کسی چشم ترت می سوزد
گاه یک نقش به یک روی تو جا می گیردگاه یک زخم به روی دگرت می سوزد
گاه در پشت در خانه ی خود می نالیچشم وا می کنی و دورو برت می سوزد
یک طرف دست تو در پای علی می شکندیک طرف دخترکت پشت سرت می سوزد
از صدای تو در آن شعله علی می فهمدکه اگر فضه نیاید پسرت می سوزد
اشعار شهادت امام حسن مجتبی (ع)
یا محمّد من به درگاهت پناه آورده امچلچراغ اشک در این بارگاه آورده ام
دست هایم هر دو خالی، دیدگانم پر ز اشکخون دل، داغ جگر با سوز و آه آورده ام
من همه بارِ گنه، تو رحمهٌ للعالمینرحمهٌ للعالمین، بار گناه آورده ام
اشگ خجلت، دامن آلوده، بار معصیتجسم خسته، بارِ سنگین، رنج راه آورده ام
پرده های معصیت بستند چشمم را ولیرو به این در، هوای یک نگاه آورده ام
روسیاهم، معصیت کارم، بدم، آلوده امهر که هستم بر در رحمت پناه آورده ام
یا محمّد شستشویم ده به آب رحمتتنامه ای چون رویم از عصیان سیاه آورده ام
چشم گریان من و گم گشته قبر فاطمهیک فلک سیّاره در اطراف ماه آورده ام
یا محمّد بر تو و بر دخترت زهرا سلاماز خراسان رضا روحی فداه آورده ام
با همه آلودگی محصول من مهر شماستمیوه های نخل «میثم» را گواه آورده ام
اینکه از زهر جفا جای به بستر داردطشتی از خون دل خویش برابر دارد
چشمهایش به در و منتظر آمدنیستزیر لب زمزمه مادر مادر دارد
جگرش سوخته از یک غم و یک غربت نیستداغ ارثی ست که در سینه مکرر دارد
زهر تنها کس و کار دل او گشت اگریادگاریست که از کینه همسر درد
پیش چشمش که توانسته بروی منبر….….رود و دست به سبّ پدرش بردارد؟
لحظه های سفرش در بغلش می گیردچادری را که بوی یاس معطر دارد
آرزو داشت نمی دید در آن کوچه تنگمادرش روی زمین لاله پرپر دارد
گفت با گریه حسین جان… تو دگر گریه مکنکه حسن میرود و سایه خواهر دارد
آه… لایوم کیوم تو که در صحرا کیستجسم صدچاک تو از روی زمین بردارد
اشعار رحلت پیامبر اعظم (ص)
آیا شده بال و پرت آتش بگیردهر چیز در دور و برت آتش بگیرد
آیا شده بیمار باشی و نگاهتاز نیش خند همسرت آتش بگیرد
آیا شده یک روز گرم و وقت افطارآبی بنوشی … جگرت آتش بگیرد
آیا شده تصویری از مادر ببینیتا عمر داری پیکرت آتش بگیرد
می گریم از روزی که می بینم برادردر کوفه موی دخترت آتش بگیرد
می گریم از روزی که می بینم برادراز هرم خاکستر سرت آتش بگیرد
آه … از خنکهای گلویت بوسه ای دهتا قبل از اینکه حنجرت آتش بگیرد
آقا بس است دیگر مگو از شعله هایتترسم که جان خواهرت آتش بگیرد
گردآوری:بخش فرهنگ و هنر بیتوته
گلچینی از شعر و ترانه هااشعار رحلت پیامبر (ص) و شهادت امام حسن (ع) اشعار رحلت پیامبر اعظم (ص) و شهادت امام حسن مجتبی(ع) -۲اشعار شهادت امام حسن مجتبی (ع)متن نوحه رحلت پیامبر و شهادت امام حسن مجتبی اشعار رحلت پیامبر و شهادت امام حسن مجتبی (ع)-۴اشعار رحلت پیامبر و شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام (۵)