اشعار روز عاشورا (۲)
اشعار روز عاشورا (۲)
مجموعه: شعر و ترانه
چون خودی را در رهم کردی رهاتو مرا خون، من ترایم خونبها
هرچه بودت، داده ایی اندر رهمدر رهت من هر چه دارم می دهم
شاه گفت ای محرم اسرار مامحرم اسرار ما از یار ما
گرچه تو محرم به صاحبخانه اییلیک تا اندازه ای بیگانه ایی
آنکه از پیشش سلام آورده اییوآنکه از نزدش پیام آورده ایی
بی حجاب اینک هم آغوش منستبی تو رازش جمله درگوش منست
از میان رفت آن منی و آن توییشد یکی مقصود و بیرون شد دویی
گر تو هم بیرون روی نیکوترستزآنکه غیرت آتش این شه پرست
جبرئیلا رفتنت زینجا نکوستپرده کم شو در میان ما و دوست
رنجش طبع مرا مایل مشودر میان ما و او حایل مشو
از سر زین بر زمین آمد فرازوز دل و جان برد بر جانان نماز
با وضویی از دل و جان شسته دستچار تکبیری بزد بر هر چه هست
گشته پر گل ساجدی عمامه اشغرقه اندر خون نمازی جامه اش
و آن سپاه ظلم و آن احزاب جورچون شیاطین مر نمازی را به دور
تیر بر بالای تیر بیدریغنیزه بعد نیزه تیغ از بعد تیغ
قصه کوته شمرذی الجوشن رسیدگفتگو را آتش خرمن رسید
ز آستین، غیرت برون آورد دستصفحه را شست و قلم را سر شکست
شعر روز عاشورا
لاجرم آن شاهد صبح ازلپادشاه دلبران عزوجل
چون جمال بی مثال خود نمودناظران را عقل و دل از کف ربود
پس شراب عشقشان در جام (پیمانه)ریختهر یکی را در خور اندر کام ریخت
باده شان اندر رگ و پی جا گرفتعشقشان در جان و دل مأوا گرفت
جلوه ی معشوق شور انگیز شدخنجر عاشق کشی خونریز شد
پس به راه امتحان شد رهسپارخواست تا پیدا کند آلات کار
بانگ برزد فرقه ی ناکام رابی نصیبان نخستین جام را
کای زجام اولین تان اجتنابجام دیگر هست ما را پر شراب
ظلم می ریزد از این لبریز جامساقیش جام شقاوت کرده نام
مستی آن عشرت و عیش و سرورنشئه ی آن نخوت و تاز و غرور
هر دو می لیکن مخالف در خواصهر یکی را نشأه یی ممتاز و خاص
آن یکی مشحون ز تسلیم و رضاآن یکی مملو ز آسیب و قضا
کیست کو زین جام گردد جرعه نوش ؟پند ساقی را کشد چون دُر به گوش ؟
پرده پیش چشم حق بینان شودآلت قتاله ی اینان شود
ظلمتی گردد بپوشد نور رافوق روز آرد شب دیجور را
بر کشد بر قتلشان شمشیر تیزجسمشان راسازد از کین ریز ریز
تلخ سازد آب شیرینشان به کامروز روشنشان کند تاریک شام
گردد از تأثیر این فرخ شراباز جلال و جاه و منصب کامیاب
لیکن آخر نار سوزان جای اوستدوزخ آتشفشان مأوای اوست
کـشـتـه دیـن گـفـت خـواهـم بـا خـدا سـودا کنممـیـروم در کــربــلا تــا نـهـضـتـی بـرپـا کنم
مـن حـسـیـنـم نـوگـل بـسـتـان زهــرای بـتــولحکـم یـزدان را مـیـان مـسـلمین اجرا کنم
مـیـروم تـا داد مـظـلـومــان سـتــانــم از یـزیـددیــن خـیــرالــمـرسـلـیـن را تا ابد احیا کنم
مـیـروم بـا دشـمـن قـرآن بـجـنـگـم چون علیروزگــار ظـالـمـیــن را چـون شب یلدا کنم
مـیـروم بــا خــون یـــاران و جــوانـان عـزیزآبـیـاری گـلــسـتــان عـتـرت طــاهــا کـنــم
مـیـروم تـــا از دم تــیـــغ عـــدالـــت تـــا ابـــدنـقـش ظـالـم نـاپـدیـد از صـفحه ی دنیا کنم
مـیـروم تـا ریـشــه کــن ســازم بـنـای ظلم رامـیـــروم تــا کــاخ عــدل و داد را برپا کنم
مـیـروم تــا خــون پــاک اکــبــر و عــبـاس رااز دل و جان در ره معشوق خود اهدا کنم
مــیـروم دسـت سـتـم کـوتــه کـنم از جان خلقگـمـرهـان را رهـبـری بـا خـطـبه غرا کنم
مـیــروم تــا بــا بـیــان نــغـــز و گـفـتار فصیحظـالـم غـافـل ز حـق را تـا ابـد رسـوا کـنم
مــیــروم تـا کـشــتــی دیـن را بـه ساحل آورممـسـلـمیـن را ایمن از طوفان محنتها کنم
مـیـروم تـا بـا فـداکـــاری هـفـتــــاد و دو تـــندفـتـر تـاریـخ دین حق به خون امضا کنم
مـیـروم بـهـر نـجـات عـاصـیــان در روز حشرخـط آزادی طـلـب از خــالــق یـکــتــا کنم
میروم امروز تا صد چون «حیاتی» را به دهرفــارغ و آســوده از انــدیــشــه فـردا کنم
منبع:emam8.com
گلچینی از شعر و ترانه هااشعار روز عاشورا اشعار زیبا وِیژه محرماشعار پیشواز ماه محرم (۲)شعر فروغ فرخزاد/شب و هوسشعر نوحه و مداحی مخصوص محرممتن نوحه های محرم