اشعار روضه حضرت ابوالفضل العباس (ع)
اشعار روضه حضرت ابوالفضل العباس (ع)
مجموعه: شعر و ترانه
من آب را وقتی فراهم کرده بودمدل را تهی از ماتم و غم کرده بودم
قبل از زمانی که بریزد آبرویمنذرش همه دار و ندارم کرده بودم
آقا اگر در دستهایم بود شمشیرمن شرّشان را از سرت کم کرده بودم
دست مرا بستی تو با حرفت وگرنه…حیوان صفتها را من آدم کرده بودم
فرصت اگر من داشتم با رخصت از تودنیای آنها را جهنم کرده بودم
چیز عجیبی نیست چشمم را دریدنداین صحنه را قبلاً مجسم کرده بودم
با ضربۀ گرزی سرم پاشید از هموقتی برای مشک سر خم کرده بودم
تیری سه شعبه زحمت من را هدر دادبا اینکه مشکی پُر فراهم کرده بودم
اشعار روضه حضرت ابوالفضل العباس
روی اسبِ سرکش امواج زین انداختهآن که روی آب را هم بر زمین انداخته
رود انگشتی ست جاری که ابالفضلِ جوانپا به دریا برده و بر او نگین انداخته
رود دریای خروشانی شده در پای مردمثل ماهی که به زحمت پوستین انداخته
آن ابالفضلی که نَفْسَش هم یقیناً سرکش استآن چنان نَفْس قوی را این چنین انداخته
طاق ابرویی که زیر گیسویش کرده کمینتیر بر قلب سپاهِ در کمین انداخته
تو رگِ غیرت بخوانش من کلید قفل هاقل هو اللهی که بر روی جبین انداخته
در همین نقطه فقط کوهی به کوهی می رسدروی پیشانیش آن وقتی که چین انداخته
وسعت دیدش وسیع است و به جنگِ یک سپاهاولین را کشته روی آخرین انداخته
اشعار روضه حضرت ابوالفضل العباس
ناز این دلبر خوش چهره کشیدن داردنمک عشق اباالفضل چشیدن دارد
تیغ کافیست، ترنج از سر راهم بردارمات یوسف شدن انگشت بریدن دارد
راضی ام! زلف بیفشان و زمین گیرم کنصید تو ظرفیت درد کشیدن دارد
هروله سعی وصفا، یاد تو انداخت مراصحن بین الحرمین ست دویدن دارد
حق بده، دست به سوی کمرش بُرد حسینداغ تو داغ بزرگی ست،خمیدن دارد
اضطراب حرم ازتشنگی مشک تو نیستبی علمدارشدن، رنگ پریدن دارد
سربازار نباید به تو می خندیدندجگر گریه گریبان دریدن دارد
اشکهایت سرنی حرف دل زینب بودمگر این چادر پر وصله خریدن دارد
منبع:ghasemiyoon.ir
گلچینی از شعر و ترانه هااشعار زیبا وِیژه محرمباز هم هر روز عاشورا و هر جا کربلا (شعر)نوحه پیشواز محرماشعار روز عاشورا اشعار ویژه محرم (۳)شعر قیصر امین پور درباره کربلا