اشعار شهادت امام حسن عسکری (ع)
اشعار شهادت امام حسن عسکری (ع)
مجموعه: شعر و ترانه
شهادت امام حسن عسکری, اشعار شهادت امام حسن عسکری
غربت شهر سامرا، غصه ی هر شب منهعکس خرابی حرم، آتیش به جونم می زنه
گرد و غبار حرمت، سرمه چشم نوکراتخیلی غریبی آقاجون، بگو چی شد کبوترات؟
شب شهادت آقا، می خوام یه آرزو کنمکاشکی می شد با مژه هام، مرقدت جارو کنم
آقا بذار که جونمو، با هروله فدات کنمآقا بذار که روم بشه، تو قیامت صدات کنم
سینه زدن با عاشقات، نماز مستی منهاین سینه ی خسته باید، یه روز برا تو بشکنه
تو حلقه ی سینه زنی، وقتی برات شور می گیرمپاک میشه زنگار دلم، آینه می شم نور می گیرم
این گریه ها روز حساب، توشه ی کوله بارمهاین سینۀ کبود شده، مدال افتخارمه
بندگی رو یادم دادی، با راه و رسم نوکریتمعنی عشق فهمیدم، با اون نگاه دلبریت
معجزه کردی آقا جون، که عاشق خدا شدمیه تیکه مس بودم که با، نگاه تو طلا شدم
اشعار شهادت امام حسن عسکری
سالیانی درد بی درمان هجران مشکل استبی کسی درشهرغربت ای رفیقان مشکل است
سالیانی جای دور افتاده تبعیدت کنند…سالیانی در غل و زنجیر زندان مشکل است
تشنگی از سویی و زخم زبان سویی دگرروزه داری با دلی زار و پریشان مشکل است
سخت گیری ها که نه اما تحمل کردنبد دهانی های هر روز نگهبان مشکل است
سالیانی بوده قلبم داغدار کربلاآب دیدن آب خوردن کام عطشان مشکل است
معتمد با بی حیایی قصد جانم کرده استجان سپردن گوشه ی زندان ویران مشکل است
ما به تو حق میدهیم آقای عالم گریه کنحجت الله ای ولی الله اعظم گریه کن
سومین ابن الرضای خانواده اندکیباغم و اندوه و سوز و اه ماتم گریه کن
گریه کن شاید که آرامت نماید گریه هافتح بابی گردد و راهی گشاید گریه ها
دیده واکن نوگل ات پشت وپناهت میرسدغمگسارت ،دستگیرت ،تکیه گاهت میرسد
دیده وا کن داغ تو آتش به جان ما زدهدیده وا کن مهدی ات آقا سراغت آمده
دیده واکن مهدی ات دارد گریبان میدرددیده واکن مهدی ات دارد به سینه میزند
دیده واکن بامصیبت ها کلیمش میکنیدیده واکن ورنه یک باره یتیمش میکنی
شکرلله ناله هایت را جوابی هم رسیدتاکه گفتی تشنه هستم ظرف آبی هم رسید
شکرالله حجره ی تو دامن پیکار نیستتیغ وتیر وسنگ وچوب ونیزه ای در کار نیست
کربلا اما عطش ها را دو چندان کرده اندکربلا جد شما را تیر باران کرده اند
کربلا جد شما را کام تشنه….یاحسنبا دوازده ضربه و با زور دشنه…یاحسن
کربلا حق حسین بن علی را خورده اندروسری عمه جان ات را به یغما برده اند
نوحه شهادت امام حسن عسکری
شد عزای باب مظلومت بیا یابن الحسنجان به قربان تو ای صاحب عزا یابن الحسن
عسگری مسموم شد از زهر بیداد و ستمکز غمش سوزد دل اهل ولا یا بن الحسن
در عزای عسگری آید زنای اهل دلصد فغان همراه با شور و نوا یابن الحسن
آب شد شمع وجودش زاتش زهر ستمخاک غم بر سر کنم زین ماجرا یابن الحسن
در جوانی رفت از دنیا امام عسگریشد کویر دل از این غم شعله زا یابن الحسن
این مصیبت را زسوز سینه و با اشک وآهتسلیت گوئیم امشب بر شما یابن الحسن
گاه از هجران جانسوز تو سوزم همچو شمعگاه از فقدان آن نور هدی یابن الحسن
دست رد بر سینه ام امشب مزن زیرا که منبا محبان تو هستم آشنا یابن الحسن
گردآوری:بخش فرهنگ و هنر بیتوته
گلچینی از شعر و ترانه هااشعار شهادت امام حسن عسکری علیه السلام (۲)مداحی شهادت امام حسن عسکری (ع)متن نوحه شهادت امام حسن عسکریاشعار شهادت امام حسن عسکری علیه السلام (۳)