اشعار وفات حضرت ام البنین (س)
اشعار وفات حضرت ام البنین (س)
مجموعه: شعر و ترانه
اشعار وفات حضرت ام البنین (س)
مادر روزهای دلتنگی
بانوی گریههای طولانی
میشد از موج اشک هر روزت
اسمان مدینه طوفانی
بسکه با سوز روضه میخواندی
پا به پایت مدینه مینالید
چشمهای غسی مروان هم
گاهی از گریهی تو میبارید
آسمان را به گریه وا میداشت
چشم ابری و اه هر روزت
چشم خاکی و غصه دار بقیع
مینشسته به راه هر روزت
کربلا بود و روسفیدی تو
لحظه امتحان سخت خدا
پسرانت یکی یکی رفتند
شیر مردان درسهای شما
گرچه با چشم خود ندیدی که
کربلا را چه ماجرایی بود
زندگی تو بعد عاشورا
گریه در گریه کربلایی بود
حسن کردی
مداحی وفات حضرت ام البنین
مادرترین نامادری ام البنین است
از بعد زهرا حیدرش را بهترین است
اولاد زهرا راچو جانش دوست دارد
براین امانتها نگهداری امین است
گوید کنیزم بهر فرزندان زهرا(س)
بر این ادب از او،هزاران آفرین است
در بین زنهای عرب همتا ندارد
انگشتر ایثار را همچون نگین است
آموخته رسم وفا را بر بنینش
هر یک زآنها جانفدای شاه دین است
قربان عباسش علمدار حسینی
کو اسوه ی مهر و وفا بر مومنین است
قربان آن دستان از پیکر جدایش
قربان آن سقاکه گریان،شرمگین است
کرببلا، ام البنین، ام شهیدان
زینب به سوگ آن برادرها حزین است
بهر پسرهای خودش گریان نباشد
گریان برای سید ابرار دین است
از بعد عاشورا شده تنهای تنها
با ناله های مادرانه او قرین است
شهر مدینه شاهدی بر ناله هایش
هم دوست هم دشمن زحالاتش غمین است
از سوز داغ راهیان کربلایی
در سینه اش پیوسته آه آتشین است
با رفتن زینب دگر طاقت ندارد
عمر شریفش روزهای آخرین است
روح بزرگش پر کشد از پیکر او
مشتاق دیدار امیرالمؤمنین است
اسماعیل تقوایی
شعر درباره وفات حضرت ام البنین (س)
تا که پایم به در خانه ی دلدار رسید
به دلم باز غم بانوی بیمار رسید
تا که چشمم به در سوخته ی خانه فتاد
گفتم آنجا نکند شعله به رخسار رسید
متوجه شدم از تیزی آن میخ در است
که چه بر فاطمه بین در و دیوار رسید
این شنیدم که تداعی شده در کرب و بلا
هر بلایی که به گل از طرف خار رسید
این شنیدم که به بی دستی تو دست زدند
و حسین بن علی با دل خونبار رسید
این شنیدم که از آن ضربت سنگین عمود
چقدر لخته ی خون بر گل رخسار رسید
این شنیدم که شد اندازه ی ششماهه تنت
تیرها از همه سو بر تو علمدار رسید
تو که دیدی ز روی نیزه،بگو عباسم
که چسان خواهر تو بر سر بازار رسید
این شنیدم که به دور و بر او رقصیدند
تو روی نیزه و او در بر انظار رسید
شائق
وفات حضرت ام البنین
سلام ای گل گلشن رحمت،فدایت که تو یاورِ دینی
وَ از معرفت ترجمانی از،سلامٌ عَلیٰ آلِ یاسینی
به صبر و حِلم و رضا،وَ یاری مرتضی
تو و تربیت در مسیر سعادت
وَ در صراط ولا،به دشت کربلا
ابالفضلِ الْعباس و شوقِ شهادت
امّ البنین ای آیه ی هدایت
امّ البنین لطف تو بی نهایت
امّ البنین ای یاور ولایت
امّ البنین ای یاور ولایت…
بشیر از برایت خبر آورْدْ،که تشنه گل پرپرت جان داد
عمودی به سر آمد و آنگاه،ابالفضل آب آورت جان داد
دل زهرا بی قرار،یتیمان چشم انتظار
امان از دو دستِ بریده واویلا
عدو آمد صف به صف،اُمیدش رفته ز کف
که تیری به مشکش رسیده واویلا
شرم و خجلت شد همدم ابالفضل
شرارِ دل سوز غم ابالفضل
زهرا گرید در ماتم ابالفضل
امّ البنین ای یاور ولایت…
گردآوری:بخش فرهنگ و هنر بیتوته