اشعار ولادت باسعادت امام حسین علیه السلام (۳)
اشعار ولادت باسعادت امام حسین علیه السلام (۳)
مجموعه: شعر و ترانه
مولودی ولادت امام حسین (ع)
آمد به دنیا،اُمید دلهانور افشان شده،خورشید زهراآید ندا از،عرش معلا،انّ الحسینَ مصباحُ الهُدیاباعبدالله اباعبدالله…
قبله ی شرف،کعبه ی وفاسلامٌ علی،سبطُ المصطفیبا ملائکه شَوَم همنوا،انّ الحسینَ مصباحُ الهُدیاباعبدالله اباعبدالله…
از مقدم او ، عالم شد دلشادفطرس ِ مَلَک،گردیده آزادلطفش از ازل،شد شامل ما،انّ الحسینَ مصباحُ الهُدیاباعبدالله اباعبدالله…
نوکری بر تو،عنایت حقرضایت او،رضایت حقباید که رَویم،در راه ِ تقوی،انّ الحسینَ مصباحُ الهُدیاباعبدالله اباعبدالله…
راه ِ حسینی،تا روز محشرامر ِ به معروف،نهی ِ از منکرباید که شویم،اهل کربلا،انّ الحسینَ مصباحُ الهُدیاباعبدالله اباعبدالله…
بر عُشّاق ِ او،از قوم یزیداثر ندارد،تحریم و تهدیدراه ِ ما باشد،راه ِ شهدا،انّ الحسینَ مصباحُ الهُدیاباعبدالله اباعبدالله..
مولودی ولادت امام حسین (ع)
باز هم شب شده برخواسته ام ((لم)) دادماین جوابی ست که بر نفس دمادم دادم
علتش صنعت شعری است اگر پاسخ رابر تن لفظ دگر کردم و مبهم دادم
در حرارت کده ی عیسوی ات پخته شدماز دم دم به دم تو چه قدَر دم دادم!
دِرهم دَرهم تو فقر مرا زائل کردبعد آن تکیه به دخل پر حاتم دادم
در کرم خانه ی تو هر که بیاید شاه استاین خبر را به همه عالم و آدم دادم
مرده ای بیش نبودم که به هوش آمده اممثل فطرس ز شراب تو به جوش آمده
مهربانی تو را در همه جا جار زدمپا به جای قدم میثم تمّار زدم
قاب تصویر تو که نورٌ علی نور بُوَدگوشه ی خانه ی دل بر روی دیوار زدم
فصل حج آمده و دور تو ای کعبه ی دلچند دوری مَثَل گردش پرگار زدم
وحی آمد که تو مصداق «انا الحق» هستیاین چنین شد که سرم را به روی دار زدم
تا بدانند همه یوسف زهرا آمدنرخ بالای تو را سر در بازار زدم
یوسفی آمده و باز ترنج آوردنددر خرابات وجود همه گنج آوردند
فاطمه مثل صدف، گوهر نایاب توییآفتاب و فلک و انجم و مهتاب تویی
آن که مشغول عبادت شده همچون زهرانیمه ی شب روی سجّاده ی محراب تویی
در بزرگی و مقامات تو این بس، پسرشیر بدر و احد و خیبر و احزاب تویی
نخل شعرم چه قدَر واژه ی تازه داردسوره ی فجر تویی و اولوالباب تویی
به تو سوگند شعار همه ی ما این استما همه نوکر این خانه و ارباب تویی
«فاش می گویم و از گفته ی خود دل شادم»از همان روز ازل اهل حسین آبادم
موج ظاهر شد و کشتی نجات آوردند«اندر این ظلمت شب آب حیات آوردند»
«چه مبارک سحری هست و چه فرخنده شبی»که برای همگان برگ برات آوردند
حافظ از گفتن اوصاف تو مستأصل شدعلّت این بود اگر شاخه نبات آوردند
این چه سرّی است که در وزن کلامت وزنفاعلاتن فعلاتن فعلات آوردند
تا که پیغمبر ما کام تو را بردارداز دل کرب و بلا آب فرات آوردند
از همان کودکی ات کرب و بلایی شده ایخون بهای تو خدا شد که خدایی شده ای
فطرس سینه ی ما میل پریدن داردبس که شش گوشه ی زیبای تو دیدن دارد
عطر سیب حرمت جلوه دو چندان کردهآن چنان که به سرش شوق وزیدن دارد
خاک کوی تو دوای همه ی محنت هاستتربت کرب و بلای تو چشیدن دارد
شیر هر روز تو بر عهده ی پیغمبر بودسر انگشت مبارک چه مکیدن دارد
بوسه از روی لبت کار شب و روزش بودبوسه از غنچه ی لب های تو چیدن دارد
شهد شیرین شکر از لب تو می ریزدبه گمانم که جگر از لب تو می ریزد
شعر در مورد امام حسین (ع)
ای که در مقــدم تـو بـاد صبــا گُل ریزدپیـک شادی به نثارت همه جا گُل ریزد
شب میلاد تو عالم اگر عطـر آگیـن استجبـرئیـل از در و از بـام و هـوا گُل ریزد
ای گُل سـرسبـد گلشـن زهـرا، جبـریلگربه پـای تو نـریـزد به کجـا گُل ریزد
فطـرس از مقـدم تو شکـر خـدا می گویدبـال بگشـوده و بر ارض و سما گُل ریزد
خبـری گر ز جمـال تـو بـه یوسف بـرسدز سـرشک شعف خود همه جا گُل ریزد
هرکسی نقش ببنـدد به لبش نام حسینگـوئی از شـاخـۀ پُـربـار وفـا گُل ریزد
ای بقـا یـافتـه دین از تو، به پاس قدمتخضـر پیـوستــه لب آب بقـا گُل ریزد
احتـرام حـرم از منـزلت و حُرمت توستهاجر از شـوق تو در سعی و صفا گُل ریزد
هـر زمـانی کـه بـه محـراب نیایش آئیروی سجّــادۀ محـراب دعـا گُل ریزد
گلفروش چمن عشقی و غیر از تو چه کسدر ره دوست گــه رنـج و بـلا گُل ریزد
تُربت اطهـر و ایثـار تو از بس خوشبوستگـوئی ازخاک تو در کرب و بـلا گُل ریزد
می چکـد گر که ز چشمان «وفائی»اشکیبه روی خـاک تـو بـا اهـل ولا گُل ریزد
گردآوری:بخش فرهنگ و هنر بیتوته
گلچینی از شعر و ترانه هااشعار ولادت امام حسین علیه السلام (۴) اشعار ولادت امام حسین علیه السلام (۵) مولودی ولادت امام حسین (ع) اشعار ولادت امام حسین (ع)-۲اشعار ولادت با سعادت امام حسین(ع)اشعار ولادت با سعادت امام حسین(ع) -۳