بنیاد ظلم از اندک شروع شود
بنیاد ظلم از اندک شروع شود
مجموعه: شهر حکایت
حکایت های کوتاه
روایت کرده اند: برای انوشیروان عادل در شکارگاهی، گوشت شکاری را کباب کردند، نمک در آنجا نبود، یکی از غلامان به روستایی رفت تا نمک بیاورد. انوشیروان به آن غلام گفت: (نمک را به قیمت روزانه (نه کمتر) خریداری کن، تا آیین نادرستی را بنیانگذاری و در نتیجه روستا خراب نگردد.)به انوشیروان گفتند: اندکی کمتر از قیمت خریدن، چه آسیبی می رساند؟)انوشیروان پاسخ داد: (بنیاد ظلم در آغاز، از اندک شروع شده و سپس به طور مکرر بر آن افزوده شده و زیاد گشته است.)
اگر ز باغ رعیت ملک خورد سیبی برآورند غلامان او درخت از بیخبه پنج بیضه(1) که سلطان ستم روا دارد زنند لشکریانش هزار مرغ به سیخ
1) بیضه: تخم مرغ
منبع: alhassanain.org
گنجینه مثل ها و حکایاتحکایت خواندنیحکایت شتر و خاربنحکایت مصیبت حکایت پهلوان بی طاقت دو حکایت و یک پندسلطان محمود و لرز سرما