جناحی عمل کردن نقطه ضعف صداوسیماست
جناحی عمل کردن نقطه ضعف صداوسیماست
مجموعه: اخبار سیاسی و اجتماعی
تاریخ انتشار : پنج شنبه, ۲۸ آذر ۱۳۹۸ ۰۷:۵۲
در ۲۵ آذرماه ۱۳۴۲ دولت پولی در اختیار اداره انتشارات و رادیو که بعدها وزارت اطلاعات و جهانگردی و هماکنون وزارت فرهنگ است، قرارداد که در زمینه ایجاد تلویزیون دولتی که قطعی خواهد بود، بررسی و مطالعه جدّی کند.
در آن زمان در ایران تنها دو فرستنده تلویزیون غیردولتی وجود داشت؛ یکی در تهران و دیگری در خوزستان که فرستنده تهران از ۱۳۳۷ آغاز بکار کرده بود. مطالعات برای تاسیس تلویزیون دولتی ادامه داشت که در سال ۱۳۴۴ ناگهان هویدا نخست وزیر وقت به جای وزارت اطلاعات و جهانگردی اجرای تصمیم آذرماه ۱۳۴۲ را بر عهده رضا قطبی گذارد و عملی شد. تلویزیون دولتی از ۱۳۴۵ آغاز بهکار کرد و از تابستان ۱۳۵۰ رادیو دولتی به آن ضمیمه شد و سازمان رادیو تلویزیون ملی بهوجود آمد. رسانهای که به مرور زمان دچار تغییر و تحولات زیادی شد و تاثیرات زیادی بر رویدادهای مهم کشور گذاشت و بعضا نیز اتفاقات تلخی را رقم زد. ابزاری که در سراسر جهان به مهمترین سلاح در جنگها شناخته شد و ورق را در بسیاری از حوادث برگرداند. نمونه داخلی این تاثیر در کودتای ۲۸ مرداد مشهود بود.
در سایر نقاط جهان نیز این سلاح مدرن تحولات زیادی ایجاد کرد. برای نمونه دولت جاکوبو آربنز در گواتمالا که از حمایت مردمی بسیار زیادی برخوردار بود، عملا به وسیله رادیو و با انتشار تبلیغات فراوان علیه وی و متهم کردنش به طرفداری از کمونیست متزلزل شد. سپس با انتشار اخبار دروغین در مورد تعداد زیاد مخالفینش و پیروزی آنها در میدان نبرد با ارتش گواتمالا ترس را در دل مردم القا کرد و عملا مانع حضور طرفدارانش در عرصه میدانی شد و در انتها نیز سبب شد تا تعداد محدود مخالفان سوسیالیست این کشور ثروتمند در عرصه کشاورزی را به ورطهای عمیق بیندازند و این کشور را به امپریالیسم نزدیکتر کنند. در راستای بررسی قدرت رسانهها در جهان امروز و تاثیری که بر حوادث سیاسی دارند و اصلاح این عامل تاثیرگذار در کشور، در سالروز تاسیس تلویزیون در ایران، «آرمان ملی» گفتوگویی با مصطفی ایزدی داشته است که در ادامه میخوانید.
رسانهها و بالاخص تلویزیون در عصر حاضر در چه جایگاهی قرار دارند؟
در عصر حاضر رسانهها به شکلهای مختلف گسترش پیدا کردهاند و از تک بعدیبودن خارج شدهاند و عملا به امری جدایی ناپذیر از زندگی مردم تبدیل شدهاند که در تمامی فراز و نشیبهای جامعه و زندگی مردم تاثیر بسزا و بیهمتایی دارند. مردم با رسانهها زندگی میکنند، به وسیله آنها درآمد کسب میکنند و به وسیله آنها با یکدیگر ارتباط برقرار میکنند. یکی از القاب عصر امروز عصر رسانهها است. به این میزان رسانه فراگیر شده است و همه جوانب را دربر گرفته است.
تاثیرگذاری تلویزیون و رسانهها در این سالها چه میزان بوده است؟
با نگاهی به تاریخ رسانهها و سیستمهای اطلاعرسانی شاهد هستیم که در ابتدا از طریق شنیداری بوده است. افراد فرهیخته و با سواد اطلاعات خود را در اختیار کسانی قرار میدادند که از خواندن و نوشتن عاجز بودند. این روند تا دوران قاجار نیز ادامه داشته است. به مرور در این برهه زمانی رسانههای مکتوب توسعه یافتند و سپس اینها نیز جای خود را به رادیو و تلویزیون دادند. امروز نیز این تحول با سرعت فراوانی در حال رقم خوردن است و شاهد هستیم که رسانههای دیجیتال یک سر و گردن از سایر رسانهها بالاتر رفتهاند و جایگاه خود را نیز تثبیت کردهاند. امری که رسانههای دیجیتال را محبوب کرده است دسترسی آسان عموم مردم و ترکیب صوت، تصویر و نوشتار است.
مقولهای که آگاهی را به افراد بیسواد نیز رسانده است. با وجود اینکه رسانههای دیجیتال به یکهتازی خود ادامه میدهند، اما همچنان رادیو و تلویزیون میزان نفوذ خود را در مردم حفظ کردهاند و مخاطبان مختص خود را دارند. این تحولات پیشبینی اینکه بهزودی کاغذ از جمع رسانهها برچیده میشود را راحتتر کرده است و این رخدادی است که در پی گسترش آیتی بهوجود آمد و به مرور رسانههای کاغذی را به حاشیه راند. تمامی فعالیتها و نه فقط رسانهها این روند را در پیش خواهند گرفت. تحولات در حوزه رسانه، به قدری سریع رخ داده است که در دورترین نقاط مرزی کشور نیز ارتباطات بهصورت مجازی برقرار میشود. البته دامنه استعداد و توانایی فضای مجازی بهگونهای است که حتی سخنرانیها و برنامههای رادیو و تلویزیون را نیز در خود جای داده و عملا بیرقیب شده است.
تاثیر رسانهها بر اتفاقات مهم سیاسی سالهای اخیر چه بوده است؟
با یک بحران در فضای مجازی و رسانهها روبهرو هستیم و آن سختبودن راستیآزمایی است. اعتماد برای فهمیدن صحت و سقم یک خبر و یا یک پدیده که شکل گرفته است، تا حد بسیار زیادی دشوار شده است. در کشور ما رادیو در کودتای ۲۸ مرداد بهعنوان یکی از مهمترین وقایع صد سال اخیر ایران نقشی اساسی ایفا کرد. کودتاگران در آن حادثه یکی از ابزارهایی که از آن بهره جستند تا کودتا را به سرانجام برسانند رادیو بود، هرچند سایر رسانهها نیز بهنحوی در سیاهنمایی آن دوران نقش داشتند.
تلویزیون حدود ۶۰ سال پیش وارد ایران شد. تلویزیون در ابتدا بهصورت خصوصی در کشور ما راهاندازی شد. حبیب ثابت مدیریت این رسانه خصوصی را به عهده داشت که فردی ثروتمند و صاحب قدرت بود. حدود پنج سال پس از ایجاد تلویزیون خصوصی در ایران رسانه ملی تاسیس شد. بعدها در انقلاب اسلامی نیز رسانهها نقشی اساسی ایجاد کردند به شکلی که تمامی پیامها از طریق نوار و کاست منتشر میشد و انقلابیون را در جریان اتفاقات قرار میداد. در برههای از زمان نیز که انقلابیون در ادارات نفوذ کرده بودند، مردم از طریق تلفن پیامهای امام خمینی(ره) را دریافت میکردند. آنچه که مشخص است هم در شکل دهی اتفاقات و حوادث سیاسی معاصر رسانهها نقش بسیار مهم و بعضا اصلی را ایفا کردهاند. از سوی دیگر در سرکوب صدای مردم نیز تلویزیون و رسانهها توانسته بودند نقشآفرینی کنند.
این امر از طریق رسانههای تکصدایی بیشتر رقم میخورد. متاسفانه امروزه رسانه ملی ما نیز در حال رفتن به این سمت است و این نمیتواند رخداد خوبی برای کشور ما باشد و قطعا تبعات ناگواری در پی خواهد داشت. مردم از طریق رسانه ملی متوجه نمیشوند که در کشور چه خبر است. این آفت بسیار بزرگی است و عرصه جنگ رسانهای را بسیار گسترش میدهد. عملا مردم از جزئیات اتفاقات عراق، سوریه و لبنان از طریق رسانه ملی خبری نمیگیرند. رسانه ملی به سمتی رفته است که سلیقهای عمل میکند و اخبار را طبق سلیقه خود نشر میدهد.
رسانه ملی را چه آفتهایی تهدید میکند؟
رسانه ملی برای جلب اعتماد مردم راه طولانی در پیش دارد. هنگامی که یک رسانه نتواند اعتماد مردم را جلب کند به رسانهای تنشزا تبدیل شده و رسالت اصلی خود را فراموش خواهد کرد. از جمله آفتهای مهم تلویزیون بزرگنمایی، حذف و یا بد نشان دادن یک رخداد و یا یک حرکت است. حتی شاهد هستیم رسانهها یک رخداد خوب را تغییر ماهیت میدهند و به امری شوم تبدیل میکنند. اینها از جمله مهمترین ضایعاتی است که رسانههای تکصدایی مسبب آنها هستند.
رسانه ملی برای اینکه صرفا به بلندگوی یک جریان خاص تبدیل نشود، چه اقداماتی باید انجام دهد؟
من امیدی به اصلاح رسانه ملی ندارم؛ به علت اینکه رسانه ملی در اختیار یک جناح قرار دارد که فقط دیدگاه یک جریان را پوشش میدهد و بر این کار اصرار نشان میدهد. با تمام این وجود یک راهحل وجود دارد که میتواند در راستای اصلاح رسانه ملی مثبت باشد. باید در مورد رسانه ملی به قانون اساسی رجوع کنیم. یک مادهای در قانون اساسی وجود دارد که مربوط به رسانه ملی و تلویزیون است. طبق این ماده صداوسیما باید زیر نظر سه قوه باشد.
هیچکجای این ماده ذکر نشده است که نمیتوان رسانه مستقل و خصوصی داشت اما تفسیر مضیق از این قانون اجازه تاسیس تلویزیون خصوصی را نمیدهد. در صورتی که هیچحقوقدان و صاحبنظری چنین استنباطی از ماده ۱۷۵ قانون اساسی ندارد. در ده سال نخست پس از پیروزی انقلاب اسلامی صداوسیما زیر نظر شورای سرپرستی بود و همین شورای سرپرستی مدیر آن را انتخاب میکرد. بعد از بازنگری قانون اساسی انتخاب رئیس صداوسیما به عهده رهبری گذاشته شد. در قانون بازنگری شده فقط میگوید رئیس صداوسیما به وسیله مقام رهبری انتخاب شود و زیر نظر سران سه قوه باشد.
اگر بنا به فرض یک روزنامه چنین شرایطی میداشت، آیا به این معنا میبود که هیچروزنامه دیگری نباید حق انتشار داشته باشد؟ در اولین گام برای اصلاح این روند باید تفسیر اخیر تغییر کند تا سایر احزاب و تشکلها نیز صاحب تلویزیون و شبکه شوند. همانطور که هر جریانی میتواند نشریه و روزنامه داشته باشد به آن مجوز میدهند باید اجازه دهیم تا دیگران نیز برای تاسیس شبکه دستشان باز باشد.
متاسفانه امروزه شاهدیم که یک قدم به عقب رفته و شبکههای اینترنتی را نیز زیرمجموعه خود کردهاند و هرکسی میخواهد یک شبکه اینترنتی محدود تاسیس کند، باید زیر نظر صداوسیما باشد. همه اینها به خاطر همان تفسیر مضیق از قانون است. اگر این اختیار به سایرین داده شود تا شبکه تاسیس کنند در وهله اول رقابت ایجاد میشود و سپس مردم متوجه میشوند که کدام رسانه حقیقت را میگوید و کدام یک نمیگوید. این امر سبب میشود تا معاندین نیز نتوانند از فضای ملتهب سوءاستفاده کنند. اینکه هر روز تعداد شبکههای تلویزیون بیشتر میشود، تاثیری در اصل قضیه ندارد و اعتماد مردم را به رسانه ملی ارتقا نمیدهد.
مردم چه نگاهی به رسانه ملی دارند؟
متاسفانه امروزه رسانههای خارجی نفوذ بسیار گستردهای یافتهاند که بخشی از آن در نتیجه رویکرد رسانه ملی است. ۶۰درصد مردم به رسانههای خارجی از طریق گیرندهها دسترسی دارند. مردم اولین کاری که در این مواجهه انجام میدهند، مقایسه است. هنگامی که مردم میبینند فلان رسانه خارجی خبری منتشر میکند اما رسانههای داخلی عکس آن را انتشار میدهند، بهدلیل از بین رفتن اعتماد اولیه حرف رسانه خارجی را قبول و به سمت آن رسانه خارجی گرایش پیدا میکنند و بعد از آن دیگر علاقهای به رسانه ملی نشان نمیدهند. متاسفانه از سوی دیگر رسانه ملی در عرصه سریال و فیلمسازی نیز بد عمل کرده و تاریخ را به درستی بازگو نمیکند. وقتی که مردم پس از مطالعه به اصل قضایا پی ببرند عموم نگاهها برمیگردد و چنین است که محبوبیت صداوسیما در بین مردم کاهش مییابد.
آیا مسئولان از رسانه ملی در امر سهمیهبندی بنزین به خوبی استفاده کردند؟
رسانه ملی مدعی است که نقش خود را به خوبی ایفا کرده است ولی اگر خوب عمل کرده بود چیزی از مردم مخفی نمیکرد. از لحظهای که در جریان بودند باید به مردم خبر میدادند و اگر مخفی کردهاند که عملا رسالت خود را انجام ندادهاند و به مردم آگاهی ندادهاند. اگر هم اطلاع نداشتهاند که باز هم یک ایراد بزرگ است. اینکه برخی میگویند ما خبر نداشتهایم حرف درستی نیست. اینکه مردم شب خوابیدند و بدون اینکه کسی به آنها اطلاع بدهد و از قبل آنها را آماده کند، صبح ناگهان متوجه شوند که قیمت بنزین افزایش یافته، از نظر روحی و روانی تاثیر بسیار بدی دارد و این تاثیر روانی بر مردمی که تمام زندگی خود را با مسافرکشی میچرخاندهاند بسیار مخرب بوده و چه بسا زندگی آنها را به بنبست میرساند. صداوسیما باید از حداقل ده روز قبل اطلاعرسانی میکرد.
اینکه رسانه ملی میگوید من تصمیمگیر نیستم و خود را تبرئه میکند بسیار اشتباه است. رسانه صادق باید به محض شنیدن یک خبر، آن را در اختیار مردم قرار دهد. رسانه ملی باید کارشناسانی را دعوت میکرد و پیرامون این مساله بحث میکرد نه اینکه آن را از مردم مخفی کند. شاید با عملکرد درست رسانه ملی اتفاقات ناگوار آبانماه رخ نمیداد و مردم آسانتر و سریعتر با قضیه کنار میآمدند و محاسن و معایب آن را میفهمیدند.
رسانه ملی باید با برنامههای خود نقاط ضعف گران شدن بنزین را به مسئولان گوشزد میکرد اما متاسفانه این کار را نیز انجام نداد. رسانه ملی باید بهتر معترضین این عرصه را از اغتشاشگران جدا میکرد. در ایلام هیچاتفاق بدی نیفتاد و مردم به آرامی اعتراض کردند اما رسانه ملی آن را پوشش نداد.
آرمان ملی/یاسمین طالقانی