مامان و بابام ۲ روزه قهر کردند
بابام دیشب رفت قابلمه ها و ماهی تابه ها و ..
رو شست تا مامان آشتی کنه
صبح ساعت ۷ دوباره “جنگ” شد
بابا قابلمه “تفلون” رو با سیم ظرفشویی برق انداخته بود
فکر کرده سوخته
الان بابام فراریه
مامانم هر یه ربع به هوش میاد
“عمه ام” رو فحش میده از هوش میره
اگر کسی را دوست دارید
رهایش کنید
اگر بازگشت …
یعنی کسی نخواستتش
اصنم تحویلش نگیرین دیگه
برید دنبال یکی بهترش بگردین
زن: سوال ازت می پرسم قسم بخور راستشو میگی
مرد: به خدا راستشو می گم
زن : اگه یه روز یه گرگ به من و مادرم حمله کنه به کدوممون کمک می کنی؟
مرد : به گرگه
.
.
خدا بیامرز زیادی صادق بود
نوشته یوگا ورزشیه که ذهن رو میاره جایی که جسم اونجاست
کاش یه ورزشی هم بود
جسم رو میبرد جایی که ذهن اونجاست
جوکهای خفن و بسیار خنده دار
من یه بار سر میز صبونه روزنامه خوندم بابام تا یه ماه فکر می کرد شیشه می کشم
منبع : سایت بیتوته