خطبه پیامبر (ص) درباره اهمیت ماه رمضان
خطبه پیامبر (ص) درباره اهمیت ماه رمضان
مجموعه: متفرقه دینی
خطبه شعبانیه را پیامبر اکرم در عظمت ماه رمضان برای یاران انصار خود ایراد فرمود
خطبه شعبانیه یکی از زیباترین و با ارزش منشورهای اخلاقی و اعتقادی است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله) در عظمت ماه مبارک رمضان آن را برای یاران انصار خود ایراد فرموده است.پیامبر اکرم (صلی الله علیه واله وسلم) در این خطبه ارزشمند نکات زیبایی از شاخص های سبک زندگی اسلامی را متذکر شده اند مولفه های زیبا و ارزشمندی که اگر در زندگی فردی و اجتماعی کسی نمایان نباشد، نمی توان ادعا نماید که زندگی اش بر اساس آموزه های قرآنی و اسلامی پایه ریزی شده است.
شرح و تفصیل این خطبه ارزشمند فراتر از آن است که بتوان در یک نوشتار چند سطری همه مطالب آن را مورد دقت و توجه قرار داد به همین جهت ناگزیر هستیم تنها گوشه ای از آن بیانات گوهر بار را در این مقاله ذکر نماییم.
زیباترین و مهمترین کار در ماه مبارک رمضان
ورع و پرهیزکاری لازمه ی بندگی الهیدر قسمتی از این خطبه ارزشمند امام علی (علیه السلام) سوالی بسیار مفید و زیبا را از محضر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله و سلم) می پرسند، حضرت به پیامبر اکرم صلی الله و علیه و آله فرمودند: «ما أفضَلُ الأَعمالِ فی هذا الشَّهرِ؟ فَقالَ: «یا أبَا الحَسَنِ، أفضَلُ الأَعمالِ فی هذَا الشَّهرِ الوَرَعُ عَن مَحارِمِ اللّه عز و جل؛[1] امام علی (علیه السلام) اى پیامبر خدا! برترینِ کارها در این ماه چیست؟ فرمود: «اى ابو الحسن! برترینِ کارها در این ماه، پرهیز از حرام هاى الهى است».
در مسیر سیر و سلوک و حرکت به سوی خدای متعال هر چند انجام واجبات و مستحبات از اهمیت و ارزش بسزایی بر خوردار است، هر چند سالک کوی دوست به انجام واجبات و مستحبات اهتمام داشته باشد ولی اگر در خصوص محرمات الهی بی مبالات باشد به یقین راه به جایی نخواهد برد؛ چرا که انجام گناه در مسیر بندگی همانند وجود موشی در انبار و مزرعه گندم است، که هر چند کشاورز حاصل زحمت خود را در آن انباشت می کند ولی وجود موش در آن انبار چیزی را عاید کشاورز نمی کند.
در مسیر بندگی و سلوک به سوی باری تعالی نیز این چنین وضعیتی قابل ترسیم است هرگاه سالک در مسیر بندگی تنها مبادرت به انجام واجبات و مستحبات نماید، ولی هیچ گونه توجهی به موانع و آسیب های پیش روی بندگی نداشته باشد و در انجام گناه و معصیت الهی هیچ گونه ترس و تقوای نداشته باشد به مقصود خود نخواهد رسید.
گرنه موش دزد در انبان ماست … گندم اعمال چل ساله کجاست؟… اول ای جان دفع شر موش کن… بعد از آن درجمع گندم جوش کن .(مولوی)
ورع، کشتى نجات انسان از منجلاب گناه و آلودگیهر چند عده ای از دانشمندان اسلامی واژه «ورع» و تقوا را به یک معنا ذکر کرده اند ولی از محتوای بعضی روایات این چنین بدست می آید که «ورع» شاخه و مرتبه ی خاصی از تقوا و خویشتن داری است.
بنابر آنچه لغت شناسان و اهل علم در خصوص تقوا بیان داشته اند، تقوا، از مصدر وقایه، در لغت به معنای «حفظ کردن و نگاه داشتن از بدی و گزند» است.[2]
در اصطلاح ادبیات اسلامی تقوا پرهیز و خویشتن داری از انجام گناهان معرفی شده است، در آموزه های دینى، به ویژه در نهج البلاغه، تقوا به معناى ملكه اى مقدس و نفسانی است كه به روح قوت و قدرت مى بخشد و نفس اماره و احساسات سركش را مطیع و رام مى سازد. البته تقوا مراتب دارد. اما در خصوص معنای ورع در حدیثی از امیر مومنان علی (علیه السلام) نقل شده است که فرمودند: «الْوَرَعُ الْوُقوُفُ عِنْدَ الشُّبهَةِ؛ [3] ورع و پرهیزگارى ایستادن نزد شبهه است».
صاحب تفسیر بیان المعانی می نویسد: المتقی من اتقى كل ما نهى اللّه عنه، و أكبر من التقوى الورع، و الورع من اتقى الشبهات و ترك الحلال مخافة الوقوع بالحرام. [4] انسان متقی كسی است كه از گناه بپرهیزد، اما بالاتر از مقام تقوا، ورع است، چون در مقام ورع نه تنها باید از گناهان اجتناب كرد، و عامل به واجبات بود، بلكه از شبهات و بلكه گاهی از كارهای حلال و مباحی كه ممكن است مقدمه ای شود برای ورود به گناه، نیز باید اجتناب ورزید.
در حدیث معراج آمده است که ورع، همچون یک کشتى، افراد زاهد را نجات مى دهد: «یا اَحْمَدُ! عَلَیکَ بِالْوَرَع فَاِنَّ الْوَرَعَ رَاْسُ الدِّینِ وَوَسَطُ الدِّینِ وَآخِرُ الدِّینِ… اِنَّ الْوَرَعَ رَاْسُ الْاِیمانِ وَعِمادُ الدِّینِ اِنَّ الْوَرَعَ مَثَلُهُ کَمَثَلِ السَّفِینَةِ کَما اَنَّ فِى الْبَحْرِ لا ینْجُو اِلَّا مَنْ کانَ فِیها کَذلِکَ لا ینْجُوا الزاهِدُونَ اِلَّا بِالْوَرَعِ؛ [5] اى احمد! بر تو باد ورع. پس به درستى که ورع، اوّل دین، وسط دین و آخر دین است. همانا ورع، رأس ایمان و ستون دین است و به تحقیق که مَثَلِ ورع، مَثَلِ کشتى است؛ همان گونه که در دریا نجات نمى یابند، مگر کسانى که در آن کشتى هستند، افراد زاهد نیز جز با پرهیز گارى نجات نمى یابند. »
در تبیین مراتب ورع گفته اند: ورع داراى چهار درجه است1- ورع تائبین: كه انسان با مراعات آن، از زمره گناهكاران و فاسقان خارج مى شود و (عادل شناخته شده) شهادت او در محكمه پذیرفته مى شود.
2- ورع صالحین: كه اجتناب از شبهات است از بیم آنكه مرتكب گناه مى شود.
3- ورع متقین: در این مرتبه مومن برخى از كارهاى مباح را نیز ترك مى كند از بیم آنكه مبادا گرفتار كار شبهه ناك و سرانجام حرام شود.
4- ورع مالكین: در این مرتبه، مومن از غیر خدا چشم مى پوشد و مراقب است كه ساعتى از عمر خویش را براى جز خدا صرف نكند.[6]
آثار شگفت انگیز ورع و تقوابرخی از آثار تقوا در حیات دنیوی انسان عبارت اند از:
1- نجات از عذاب الهی (ر.ک: فصلت؛ آیه 18)، 2- عامل بصیرت افزایی [7] 3-کسب قوه تشخیص و تمیز حق از باطل (انفال، آیه 29) 4- باز شدن گره مشکلات زندگی و کسب روزی از جایی که گمانش نمی رود (طلاق، آیه2) 5- آسان شدن امور (طلاق، آیه 4).
اخلاق نیکو جواز عبور از صراطدر فرازی دیگر از خطبه شعبانیه پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله و سلم) اخلاق نیکو را جواز عبور از پل صراط معرفی می فرماید: «أیُّهَا النّاسُ، مَن حَسَّنَ مِنکُم فی هذَا الشَّهرِ خُلُقَهُ کانَ لَهُ جَوازا عَلَى الصِّراطِ یَومَ تَزِلُّ فیهِ الأَقدامُ؛ [8] اى مردم! هر کس اخلاقش را در این ماه، نیکو سازد، براى او وسیله عبور از صراط خواهد بود، در آن روز که گام ها بر صراط مى لغزد».
تربیت اخلاقی و تحصیل اخلاق نیکو در آموزه ها و فرامین اسلامی از جایگاه خاصی برخوردار است. تربیت اخلاقی از آنچنان اهمیتی برخوردار است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله و سلم) هدف از بعثت خود را تکمیل مکارم اخلاقی معرفی می فرماید: «إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَكَارِمَ الْأَخْلَاقِ؛ [9] براستى كه من براى به كمال رساندن مكارم اخلاق مبعوث شده ام».
در روایت دیگری امام صادق (علیه السلام) پاره از مصادیق اخلاق نیکو را این چنین بیان می فرماید:« إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى خَصَّ رَسُولَ اللَّهِ [رَسُولَهُ ] بِمَكَارِمِ الْأَخْلَاقِ فَامْتَحِنُوا أَنْفُسَكُمْ فَإِنْ كَانَتْ فِیكُمْ فَاحْمَدُوا اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ ارْغَبُوا إِلَیْهِ فِی الزِّیَادَةِ مِنْهَا فَذَكَرَهَا عَشَرَةً الْیَقِینَ وَ الْقَنَاعَةَ وَ الصَّبْرَ وَ الشُّكْرَ وَ الْحِلْمَ وَ حُسْنَ الْخُلُقِ وَ السَّخَاءَ وَ الْغَیْرَةَ وَ الشَّجَاعَةَ وَ الْمُرُوءَةَ؛ [10] خداى تبارك و تعالى رسول خدا صلى الله علیه و آله را به مكارم اخلاق مخصوص گردانید. پس شما نیز خود را بیازمایید، اگر این صفت ها در شما بود خداى عزوجل را سپاس گویید و از او این مكارم را بیشتر بخواهید. سپس آن ده خصلت را برشمردند: یقین، قناعت، صبر، شكر، بردبارى، خوش اخلاقى، سخاوت، غیرت، شجاعت و جوانمردى».
سخن آخر:این خطبه ارزشمند همچون دریایی وسیع دارای گوهرهای زیبا و بی شمار از معارف دینی و اسلامی است که توضیح و تبیین همه این موارد از حوصله این متن خارج است.پی نوشت ها:[1]. عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج 1، ص297.[2]. ر.ک: حسین بن احمد زوزنی، کتاب المصادر: ج1، ص716.[3]. تصنیف غرر الحكم و درر الكلم: ص268، ح5821.[4]. بیان المعانی: ج 3، ص55.[5]. مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، ج 11، ص273، ح12983.[6]. اخلاق عملى، ص67، اقتباس از: بحار الانوار، ج 70، ص 100.[7]. ، نهج البلاغة: ص31. «فَإِنَّ تَقْوَى اللَّهِ دَوَاءُ دَاءِ قُلُوبِكُمْ وَ بَصَرُ عَمَى أَفْئِدَتِكُم » [8]. عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج 1، ص297.[9]. مکارم الاخلاق: ص 8.[10]. امالی(صدوق): ص 221، ح 8. ش
منبع:tebyan.net