خورشید سخاوت
مجموعه: آرامش سبز
خورشید سخاوتخدا به طالع تان مُهر پادشاهی زدبه سینه ی احدی دست رد نخواهی زددر آسمان سخاوت یگانه خورشیدیتمام زندگی ات را سه بار بخشیدیگدا ز کوی تو هرگز نرفته ناراضیعزیز فاطمه! ازبسکه دست و دل بازیمدینه شاهد حرفم ؛ فقیر سرگشتههمیشه دست پر از محضر تو برگشتهبه لطف خنده تان شام غم سحر گرددنشد که سائل تان نا امید برگرددخدا به شهد لبت مزه ی رطب دادهکریم آل محمد تو را لقب دادهتبسم نمکینت چقدر شیرین است!دوای درد یتیم و فقیر و مسکین استخوشا به حال ِگدایی که چون شما دارددر این حرم چقدر او برو بیا دارد!به هر مسافر بی سر پناه جا دادیبه دست عاطفه حتی به سگ غذا دادیگره گشایی ات از کار خَلق،ارث علی استمقام اولی جود و بخششت ازلی استبه حج خانه ی دلبر چه ساده می رفتی!همه سواره ولی تو، پیاده می رفتیشما ز بسکه کریم و گره گشا بودیدل کویر به فکر پیاده ها بودیامام رافت دوران بی مرامی هانشسته ای سر یک سفره با جذامی هاخیال کن که منم یک جذامی ام آْقانیازمند نگاه و سلامی ام آقاچقدر مثل علی از زمانه رنجیدی!سلام داده، جواب سلام نشنیدیامام برهه ی تزویرهای بسیاریبه وقت رفتن مسجد، زره به تن داریکریم شهر مدینه غریب افتادمبه جان مادرت آقا، برس به فریادمخودت غریبی و با دردم آشنا هستیرفیق واقعی روزهای بی دستیقسم به حرمت این ماه حق نگاهی کنبه دست خالی این مستحق نگاهی کنبگیر دست مرا ، دست بسته ام آقاضرر زدم به خودم، ورشکسته ام آقادل از حساب قنوت تو سود می گیرددعای دست رحیمت چه زود می گیرد!برای مدح تو گویند شعر احساسیبه واژه های «در» و «میخ» و «کوچه» حساسیچه شد غرور تو آقا شکست در کوچه!؟بگیر دست مرا با خودت ببر کوچه….چه شد که بغض گلوگیر گوشه گیرت کرد؟کدام حادثه این گونه زود پیرت کرد؟چگونه این همه غم در دل شما جا شد!؟بگو که عاقبت آن گوشواره پیدا شد؟
وحید قاسمیمنبع:tebyan.net
در ادامه بخوانیدمرد غریب شهرامشب ستاره ها جشن ساده علی و فاطمه را چراغانی می کنند دل نوشته شهادت امام حسن (ع)میلاد امام حسن مجتبی (ع) آخرین وصیت علی (ع) چه بود؟۲۸ صفر سالروز رحلت پیامبر اکرم(ص) و شهادت امام حسن مجتبی(ع)