داستان زیبای هزینه عشق واقعی من به تو
مجموعه: داستانهای خواندنی
شبی پسر کوچکی یک برگ کاغذ به مادرش داد. او با خط بچگانه نوشته بود:
صورتحساب:
کوتاه کردن چمن باغچه ۵ دلارمرتب کردن اتاق خوابم ۱ دلارمراقبت از برادر کوچکم ۳ دلاربیرون بردن سطل زباله ۲ دلارنمره ریاضی خوبی که امروز گرفتم ۶ دلارجمع بدهی شما به من: ۱۷ دلار
مادر که به چشمان منتظر پسر نگاهی کرد، چند لحظه خاطراتش را مرور کرد سپس قلم را برداشت و پشت برگه صورتحساب او این عبارات را نوشت:
بابت سختی ۹ ماه بارداری که در وجودم رشد کردی، هیچبابت شب هایی که بر بالینت نشستم و برایت دعا کردم، هیچبابت تمام زحماتی که در این چند سال کشیدم تا تو بزرگ شوی، هیچبابت غذا، نظافت تو و اسباب بازیهایت، هیچو اگر تمام اینها را جمع بزنی خواهی دید که هزینه عشق واقعی من به تو هم هیچ است .
وقتی پسر آنچه را که مادرش نوشته بود خواند، چشمانش پر از اشک شد و در حالی که به چشمان مادرش نگاه می کرد، گفت: مامان دوستت دارم.
آنگاه قلم را برداشت و زیر صورتحساب نوشت: قبلا به طور کامل پرداخت شده!
داستان های جالب و خواندنیآرزوهای زیبای ویکتورهوگو برای شما!ابزاربرترجاسوسی قدیمی (+عکس)اسم واقعی افراد سرشناس!تعاریف بزرگان از زنانجملات زیبا و خواندنی از بزرگان دانستنیهای عجیب دنیا