دل نوشته میلاد حضرت ابوالفضل (ع)
مجموعه: آرامش سبز
میلاد حضرت ابوالفضل (ع)
قصیدهای به بلندای عباسگهواره مولودِ امروز تنها به سمت کربلا تکان میخورد.تمام آبهایی که شرمنده دستهای تواَند، اشکهای پدرت هستند که از دل چاه جوشیدهاند.تو آن راز رشیدی که روزی فرات بر لبت آورد.با تو، خیمههای جوانمردی بیستون نمیمانند.بیعت با دستهای تو، بیعت با دستان خداست.تا تو از متن خاک سبز شوى، تا ببینم دوباره دریا رادستهایت را در راه عشق دادی تا آغوشت به قدر تمام دنیا لایتناهی شود.درهای بهشت را دستان تو بر روی ما خواهند گشود.از روزی که تو آمدهاى، دیگر هیچ چشمی زیبایی ماه آسمان را باور ندارد.خداوند ابتدا تو را آفرید و سپس ماه را شبیه تو… .تو ماه، ماه بنیهاشمی که دختر خورشیدهمان نخست پذیرفته بود مادریات رادستهای تو از همان آغاز تولد، رنگ و بوی ذوالفقار داشتند.هنوز که هنوز است، نماد کربلا، یک جفت دست سرخ است که از آن سوی تاریخ برای ما دست تکان میدهد.قصیدهای به بلندای عباس، تنها در دامن زنی که غزلسرای بیبدیل عرب بود، میتوانست سروده شود.هلال شعبان چشم دوختهاست به بدری که از خانه علی سر زده.امروز، روز میلاد جوانمردی است.تو آمدهاى؛ یعنی حیدری دیگر متولد شده.امروز که آمدهاى، فاطمه نخستین کسی است که میلادت را شکر میگوید. فردا که میروى، فاطمه پیش از همه رفتنت را سوگوار میشود.پس از میلاد تو دیگر هیچکس دلواپس کربلا نبود.
دل نوشته میلاد حضرت ابوالفضل (ع)
دست استغاثه عالم به سوی اوتو متولد شدى، ولی نخست دستهایت به دنیا آمدند. دستهایت که پیش از تولد تو در تمام هستی زبانزد بودهاند. دستهایت که دست استغاثه تمام عالم به سوی آنهاست. دستهایت که تاریخ را ساختهاند… خدا نخست دستهایت را آفرید… به آن دستهای توفانی عاشقانه نگاه کرد و گفت: «این دستها بهترین دستهای عالمند…» آنگاه تمام افلاک در برابر دستهایت به سجده افتادند. تمام فرشتگان بر دستهایت بوسه زدند و خدا گفت: «برای این دستها مردی خواهم آفرید که نامش را در آسمانها دست به دست خواهند برد…» و خدا تو را آفرید، برای آن دستهای بیبدیل … دستهای معجزهگر… .دستهایت را دوست میدارم که با دستهای خدا نسبت دارند و از ازل با ثارالله بیعت کردهاند؛ دستهایی که تنها برای حمایت از آفتاب به زمین آمدهاند برای آنکه پسر خورشید روی زمین باشند. از تو تنها به همین دستها کفایت میکنیم و گرههای کور روزگارمان را به آستانه مهر این دستها میآوریم تا گشوده شوند. تا نمکگیر شویم… تا از نو ایمان بیاوریم… به تو… به عشقی که تو را اینگونه شهره عالم کرد… و به خدایی که این عشق را آفرید… .تو را عشق به این روز انداخته ای ماه! تو را عشق چنین سرفراز کرده… وقتی که سایه به سایه خورشید، تمام راههای سخت را بپیمایى، وقتی که چشم از خورشید برندارى، وقتی که خویش را وقف او کنى، وقتی که تمام هستیات را در دستهایت بگذارى، تمام خودت را در دستهایت بریزی و آن دستها را به سوی عشق دراز کنى، اینگونه خواهی شد. اینگونه که خدا دستهایت را در آغوش میگیرد و آنگاه تمام قدرت بیمنتهایش را به دستهای تو میبخشد. آنگاه تمام درهای بسته، تمام قفلهای ناگشودنی و تمام گرههای کور، با دستهای تو گشوده خواهد شد ای بابالحوائج!دستهایت کو؟ که دلتنگم برای دستهایتتمام دنیا دستهایت را میشناسند. تو را همه با دستهایت میشناسند. دستهایی که دستان خداست و از آستین رشادت و شهادت و مهر تو بیرون آمده. همان دستهایی که دستان پر سخاوت دریاست و تمام آبهای دنیا را شرمنده خویش کرده است. دستهای تو را نمیشود نادیده گرفت؛ چون دستان خدا فراتر از همه دستهاست. هر که با دستهای تو بیعت کند، دستان خدا را در آغوش گرفته…دستهایت، آیینه دستان پر پینه مردی است که تمام هستی در دست ولایت اوست. مردی که سالیان سال نان بینوایان را بر دوش میگرفت و بر در خانههایشان میبرد و سفرههایشان را نمکگیر خویش میکرد. تو فرزند دستهای حیدرى. مردی که ذوالفقار را در دست داشت، ولی هرگز دانه جوی را به ستم از دهان موری باز نگرفت. پس از دستان او که نانآور خاک بود، دستهای تو آبآور زمین شدند. دستان تو ساقی روزگارند.دستهایت، برکت عشق را در سفرههای عاشقان مینهند. اینک نان و خرما نه، که از تو آب حیات میطلبیم، آب مراد… . از تو عافیت میخواهیم. از دستهای توانگرت، سعادت میخواهیم ای مرد! کاش دستهای تو تمام ابرهای سیاه ستم را از آسمان دنیا فراری دهند. کاش دستهایت به یاری انسان برخیزد و او را وارث صلح و آشتی کند.
سودابه مهیجی
گردآوری:بخش مذهبی بیتوته
منبع:tebyan.net
در ادامه بخوانیدحضرت ابوالفضل (ع) ، پاسدار نام آور حماسه ی کربلا ولادت حضرت ابوالفضل(علیه السلام)ولادت حضرت ابوالفضل (ع)فرازهایی از زندگی حضرت ابوالفضل العباسگزیده ای از فضائل حضرت ابوالفضل العباس علیه السلامآیاتصاویری که ازامام حسین (ع) و حضرت ابوالفضل (ع) می کشند واقعی است یاخیر؟