موقعیت اقلیمى سرزمین ایران سبب گردید که دانش رنگ مانند سایر علوم و حرفهها با آمیزش ذوق و قریحهٔ ایرانى بهصورت دانش سنتى و فرهنگ سنتى سینه به سینه نقل شود و از نسلى به نسل دیگر انتقال یابد.
با مرورى در تاریخ رنگ و نقاشى و سایر هنرها درمىیابیم که ایرانیان در بکارگیرى رنگ و نقش و نگار از کیفیت ممتاز ویژهاى برخوردار بودهآند و در دوران قبل و بعد از اسلام آثار گرانبها و بسیارى از خود برجاى نهادهاند و با اکتشافات خود صنایع رنگرزى و رنگسازى را رونق و قوت بخشیدند.
رنگهاى سنتى ایران قبل از اسلام
در ایران پیش از اسلام، ایرانیان از صنایع رنگ و رنگرزى آگاهى داشتهاند و نمونههایى از آثار باستانى ایران که اشیاء رنگ شده است، بدست آمده است. در تاریخ ویل دورانت گفته شده که در کاوشهاى شوش نقش دیوارى بدست آمده که از تماشاى نقش چنین برمىآید که تیراندازان جامههاى درخشان بر تن داشتهآند که از چند رنگ تشکیل شده است. قطعات پارچههاى نمد رنگی، مربوط به دورهٔ هخامنشیان، نمونهاى از حضور این عنصر در دورانهاى اولیه تاریخى است.
فرش تاریخى بهارستان که به افسانه شبیه است، نمونهاى از هنر رنگسازى و رنگرزى ایران است. همچنین فرش بهار خسرو که در قصر تیسفون بوده است، همان قالى بهارستان مىباشد. این نمونه از آثار با عظمت هنر نساجى و رنگرزى ایران در دوران قبل از اسلام است.
رنگهاى سنتى ایران پس از اسلام
اهمیت رنگ و نقش آن بعد از اسلام همچنان مورد توجه بوده است. و این فن مانند قبل از اسلام رونق داشته و بهتدریج کاملتر شده است. گرچه نفوذ و تمدن آسیا و اروپا نقش اساسى در یادگیرى ایرانیان از هنرهاى مربوط به رنگ وجود داشته، اما این دانش با ذوق و استعداد ایرانى بهصورت دانشى سنتى و فرهنگ سنتى سینه به سینه منتقل شده و حفظ گردیده و دستخوش تحوّل گردیده است.
پس از حملهٔ مغول به ایران و حکومت تیموریان فعالیت رنگرزى متوقف گردید؛ اما در اواخر این دوران، رونق اولیه بهدست آمد و بعد در آغاز دوران صفویه به اوج درخشش و عظمت رسید.
عناصرى که ایرانیان در رنگرزى و رنگآمیزى بکار مىبردهاند، گِل یا خاکرس، زاج، روناس، نیل، و صمغ حاصل از درختان و پوست و میوه درختان مانند گردو و انار، کاه، حنا، برگ مو و عصاره لیمو و نظایر اینها بوده است که در حال حاضر نیز بکار مىرود که به رنگهاى طبیعى شهرت دارند. در قرنهاى دهم و یازدهم هجرى و نیز در گوشه و کنار جهان، فرشهایى وجود دارد که شاهکار مسلم فن طراحى و رنگآمیزى و رنگرزى ایرانیان است.
از قرن دوازدهم تا پایان قرن سیزدهم هجری، یکى از درخشانترین ادوار در هنر رنگ و قلمکار براى ایران بوده است. نقش زدن بر پارچه بهوسیله قالب از همان زمان آغاز گردید. و بزرگان و توانگران جامههاى قلمکار فاخر مىپوشیدهاند. یراق و زیور اسبها رنگین بوده و خیمه و خرگاه از پارچه پرنقش و جالب بوده است. بکار بردن پرده، پوشاندن دیوار با پارچههاى قلمکار، ساختن طاقنصرتها و گذرگاهها با پارچههاى رنگین و زیبا، زیراندازهاى قلمکار و سجاده، رومیزی، بقچه نوعروسان و زنان، همه و همه نمونههایى از مهارت هنرمندان ایرانى در صنعت رنگ و نقاشى و چپ پارچه است.
در کارگاه قلمکارسازى رنگهاى طبیعى بکار مىرفته، که گیاهى بوده است. در صنایع رنگرزى پوست تا قرن نوزده میلادی، پوستهاى گوسفندان با رنگهاى گیاهى و به رنگهاى زرد شفاف، قرمز و بنفش، رنگ مىشده.
دربارهٔ رنگ کردن کاغذ، در رسالهٔ مدادالخطوط میرعلى هروى و رسالهٔ صراطالسطور سخن به میان آمده و از بکار بردن دوده و صمغ عربی، مازو، حنا، برگ مورد، نشا درو زعفران ذکر شده است و در ساختن شنجرف از زاج و گل ختمی، موى سر، سبوس، برنج، گوگرد، سیماب، کبریت، آبانار، سریشم، سرکه انگور، آب ماست، دوغ، صمغ که همه مواد طبیعى است نام برده شده است.
منبع: vista.ir