روزی روزگاری، قالی بیجار در میان سایر فرش های ایران، برو و بیایی داشت. چشم و چراغ بود. خودش وسیله آرایش کاخ ها و پولش سر سفره های بافندگان بود. کافی بود کلافی از آن در دست داشته باشی تا خریدار یوسف هنر باشی. اما امروز در این آشفته بازار گرانی مصالح فرش، عدم صادرات آن و رکود بازار داخلی، ارزش فرش بیجار آنچنان نازل شده است که تولیدکننده اصلی یعنی بافندگان، هیچ طرفی از آن برنمی بندند و بساط فرشبافی خود را جمع کرده و عطایش را به لقایش بخشیده اند!
فرش ابزاری است برای نمایش هنرهای فراوان؛ از جمله طراحی و نقاشی، رنگ آمیزی، نقطه چینی، ریسندگی، رنگرزی و از همه مهم تر بافندگی ماهرانه که هنر و احساس را با همکاری اعضا و جوارح خویش یعنی از دل و دیده گرفته تا دست و سر انگشتان، آنچنان گره هایی ریز و ظریف و زیبا و در عین حال مستحکم، بر تار و پود فرش نقش می زند که هم ظرافت و زیبایی را می نمایاند و هم استحکام و دوام آن شهرت جهانگیر یافته است.
اگر در مورد تاریخچه این ابزار هنرنمای اصیل در منطقه بیجار گروس تامل کنیم، چهره های مشهوری را به عنوان استادان طراحی و نقاشی فرش سراغ می دهد که می توان شخصیت هایی چون استادان مرحوم موسی مسعودی و اصغر الله مرادی را نام برد.(روانشان شاد باد) علاوه بر ایشان، امروزه افرادی مثل آقایان علی اصغر لک و قدرت الله گیچلو، مشهورترین و تواناترین طراحان فرش بیجار هستند که هنر خویش را به صورت آموزش عملی در محضر استاد موسی مسعودی فرا گرفته اند؛ و البته هر کدام سبک و سیاق خاص خود را دارند و شیوه طراحی ایشان کاملاً متمایز از هم است. طرح های مختلف آنان بیش از نیم قرن توسط بافندگان بومی و محلی بر تار و پود فرش گروس نقش می بندد؛ طرح هایی چون ربعی دار و گل، شکارگاه، اسلیمی، دهن اژدر، گل فرنگ، مستوفی، شاه عباسی و انواع ماهی درهم از نوع ماهی بیجار، ماهی افشار، ماهی میرک و غیره، که همه این طرح ها به صورت لچک ترنج دار و گاهی بدون آن مورد استفاده قرار گرفته و می گیرد. ناگفته نماند این استادان، عمر گرانمایه خویش را در جهت خدمت به مردم این خطـه صرف کرده و از گذشته در به شهرت رساندن فرش بیجار در ایران و برخی کشورهای جهان سهیم بوده اند و حقیقتاً باید مورد تقدیر قرار گیرند؛ مخصوصاً اینکه آقایان همزمان و در کنار طراحی و نقاشی در ایجاد دارهای قالی محلی و سنتی و سرمایه گذاری، با بافندگان همکاری کرده و بر کیفیت و درستی کار آنان نظارت داشته اند. همچنین راهنمایی های لازم را برای چگونگی تهیه مصالح فرش یعنی خامه و تار و پود و نوع رنگ کرده اند تا تولیدات بافندگان تقریباً بی نقص یا کم نقص باشد و دچار خسارت نشوند.
اگرچه امروز به دلایلی هم سرمایه گذاری و هم صرف نیروی کار بافندگان چندان سودی برای هیچ کدام ندارد، شاید مهم ترین علت، همان عدم رونق و کساد بازار داخلی و خارجی فرش باشد. روزگاری صادرات فرش بیجار به برخی کشور های آسیایی و اروپایی سبب رشد بازار کار و سرمایه فرشبافی می شد و خوداشتغالی بسیاری از خانواده ها را هم در پی داشت و اشتغال و سودی هم نصیب افراد دیگر می کرد از جمله بازرگانان پشم و خامه، پشم شویان، ریسندگان، رنگ فروشان و صباغان، طراحان و نقاشان، شرکت های تولید فرش دولتی و خصوصی، دارکش های قالی، صادرکنندگان، حمل و نقل، خرید و فروش، واسطه ها و دلال ها و…
از عوامل دیگر ایجاد این وضعیت نابسامان، جایگزینی رنگ های شیمیایی و غیرثابت به جای رنگ های گیاهی و ثابت سنتی، و حضور نقاشان کم سلیقه و ناتوان و ارائه کپی ناشیانه از طرح و نقشه استادان، مخصوصاً سوء استفاده و کپی برخی کشورها چون چین و هند و پاکستان از طرح فرش ایران و صادرات آن به نام فرش ایران به قیمت ارزان است و البته سوء مدیریت صادرات فرش ایران به کشورهای متقاضی یا حتی می توان گفت سیاست های دولتی و نبود روابط مثبت با کشورهای اروپایی از نظر بین المللی نیز باعث کاهش خرید فرش ایران و از جمله بیجار شده است.
امیدواریم بار دیگر این هنر یوسف آسا، عزیز جهان شود و اقتصاد بخشی از جامعه ما را که دست اندرکار این پروژه هستند، رونق بخشد. بنده احترام خاصی برای حفظ طرح های اصیل و بافت فرش بیجار و گروس قائل هستم. این امر باید در اولویت باشد اما پیشنهادی نیز دارم و آن این است که نقش قالی غیر از خود قالی است. قالی فرشی است که روی آن می نشینیم و همچون لوازم دیگر از آن استفاده می کنیم، اما نقش قالی چیزی است که تماشا می کنیم و از دیدن آن لذت می بریم. پس اگر می بینیم که بعضی بر اثر تکرار تماشای طرح های یکسان فرش از آن خسته می شوند و دیگر به آن توجه نمی کنند، ناشی از این است که گاهی طرح هایی را بر قالی گروس می بینیم که اثر ناشیانه نقاشانی است که فقط از این طریق کسب درآمد و ارتزاق می کنند، اما از هنر نگارگری و طراحی و رنگ آمیزی بی بهره اند و طرح های مبتذلی را در نقشه های خود به کار می برند که یا کپی ناقص الخلقه هستند یا فقط متن قالی را پر کرده اند و هیچ زیبایی و هنری در آن نیست و گاهی از بس تکراری و آشناست، قابل توجه نیست.
یکی از شروط زیبایی فرش در آن است که تازگی و رنگ آن توجه ما را جلب کند ولی اصالت طرح ها را نیز نباید فراموش کنیم زیرا ترکیب طرح و تناسب رنگ های گوناگون و نقش های درهم پیچیده، نظر بیننده را آن چنان به خود معطوف می دارد که از هر رنگ و هر نقش، نکته های ظریف و باریکی می توان دریافت که چنان در ذهن انسان اثر می کند که هیچ امری دلکش تر و زیباتر از آن در نظر نمی آید. این حاصل تجربه و ذوق نسل های متوالی است که قالی ایرانی را بیش از هزار سال است در پیش چشم نسل های متعدد گسترده و تا امروز دوام بخشیده است. پس استادان هنر فرش اعم از طراحان و نگارگران، بافندگان کارگاهی و شرکت ها، رنگرزها و سرمایه گذاران و سفارش دهندگان بافت فرش های محلی و سایر دست اندرکاران، باید ضمن حفظ احترام به اصالت طرح های گذشته، در پی ابداع و ارائه طرح های جدید و زیبای امروزی و حتی ترکیب این دو باشند و با ایجاد تغییراتی در نقش قالی، به سبکی و شیوه ای که امروزپسند باشند، همت کنند تا این صنعت و هنر نیز از دیگر تحولات امروزی عقب نماند و به بازار قالی در داخل و خارج کشور کمک کند.
منبع: sharghnewspaper.com