زندگینامه ابوسعید ابوالخیر
زندگینامه ابوسعید ابوالخیر
مجموعه: زندگینامه شعرا و دانشمندان
آشنایی با زندگینامه شیخ ابوسعید ابوالخیر
شیخ ابوسعید ابوالخیر از جمله مشاهیر، عرفا و محدثین بزرگ و مشهور اواخر قرن چهارم و اوایل قرن پنجم هجری خراسان بزرگ است.
ابوسعید فضل الله بن احمد بن محمد بن ابراهیم (ابوسعید فضل الله بن ابوالخیر احمد) مشهور به ابوسعید ابوالخیر از عارفان بزرگ و مشهور اواخر قرن چهارم و اوایل قرن پنجم هجری در اول محرم ۳۵۷ قمری در میهنه متولد گردید و در روز پنجشنبه (شب آدینه) ۴ شعبان ۴۴۰ قمری در زادگاهش دیده از جهان فرو بست.
در کودکی قرائت قرآن را نزد ابو محمد عنازی فرا گرفت و سپس به توصیه پدر، نزد مفتی و ادیب مشهور عصر استاد ابوسعید عنازی به آموختن لغت و ادب پرداخت. در این احوال گهگاه بشر یاسین را میدید و دیدار او برایش جاذبهای خاص داشت.
وی نخستین تعلیمات صوفیانه را در اوان کودکی و نوجوانی از بشر یاسین فرا گرفت و اینکه خود گفته است که «مسلمانی» را از بشر یاسین آموخته، حاکی از تأثیر پذیرفتن عمیق از سخنان و تعلیمات اوست. از زندگی نامههای ابوسعید چنین برمی آید که او تا پس از ۱۷ سالگی در میهنه بوده و پس از درگذشت بشر یاسین در ۳۸۰ق، به گورستان میهنه بر سر مزار وی میرفته است.
اولین بار در اشعار اوست که کنایات و اشارات عارفانه به کار رفته، تشبیهاتی از عشق زمینی و جسمانی در مورد عشق الهی ذکر شده و در این معنی از ساقی بزم و شمع شعله ور سخن رفته و سالک راه خدا را عاشق حیران و جویان، میگسار، مست و پروانه دور شمع نامیده که خود را به آتش عشق میافکند. ابوسعید ابوالخیر در میان عارفان مقامی بسیار ممتاز و استثنایی دارد و نام او با عرفان و شعر آمیختگی عمیقی یافتهاست.
میهنه، زادگاه و محل دفن ابوسعید ابوالخیر، ناحیهای بین سرخس و ابیورد، اکنون شهرکی در خاک ترکمنستان در ۱۳۰ کیلومتری جنوب شرقی عشق آباد، مقابل چهچهه در خاک ایران است. او سالها در مرو و سرخس فقه و حدیث آموخت تادر یک حادثه مهم در زندگی اش درس را رها کرده و به جمع صوفیان پیوست و به وادی عرفان روی آورد.
شیخ ابوسعید پس از اخذ طریقه تصوف در نزد شیخ ابوالفضل سرخسی و ابوالعباس آملی به دیار اصلی خود (میهنه) بازگشت و هفت سال به ریاضت پرداخت و در سن ۴۰ سالگی به نیشابور رفت. در این سفرها بزرگان علمی و شرعی نیشابور با او به مخالفت برخاستند، اما چندی نگذشت که مخالفت به موافقت بدل شد و مخالفان وی تسلیم شدند.
او تمام عمر خویش را در تربیت مریدانش سپری کرد. نوهٔ شیخ ابوسعید ابوالخیر، محمد منور، در سال ۵۹۹ کتابی به نام اسرار التوحید دربارهٔ زندگی و احوالات شیخ نوشتهاست. ابوسعید عاقبت در میهنه در شب آدینه ۴ شعبان سال ۴۴۰ قمری، درگذشت.
ابوسعید ابوالخیر در بخش مهمی از شعر پارسی چهره او در کنار مولوی و خیام قرار میگیرد، بی آنکه خود شعر چندانی سروده باشد. در تاریخ اندیشههای عرفانی در صدر متفکران این قلمرو پهناور در کنار حلاج، بایزید بسطامی و ابوالحسن خرقانی به شمار میرود. همان کسانی که سهروردی آنها را ادامه دهندگان فلسفه باستان و تداوم حکمت خسروانی میخواند.
آثار ابوسعید ابوالخیر
کتابهایی که براساس سخنان بوسعید تالیف شدهاست عبارتند از:
– اسرار توحید فی مقامات شیخ ابی سعید تالیف محمدبن منور
– رساله حالات و سخنان شیخ ابوسعید گردآورنده:ابوروح لطف الله نوه ابوسعید
– سخنان منظوم ابوسعید
به رغم اینکه وی در معارف صوفیه اثری مهمی تالیف نکردهاست اما از شواهد و قرائن برمی آید که در ذهن ابوسعید، یک جهان بینی عرفانی، به صورت کل و منظم شکل یافته بود.
آرامگاه شیخ ابوسعید ابوالخیر
آرامگاه ابوسعید ابوالخیر
آرامگاه منسوب به ابوسعید ابوالخیر مقبرهای است که در روستای مهنه از توابع شهرستان مه ولات در حوالی شهرستان تربت حیدریه واقع در استان خراسان رضوی را به ابوسعید ابوالخیر نسبت دادهاند.
بنای این مقبره در ۵۵ کیلومتری جنوب شرقی تربت حیدریه و ۷ کیلومتری فیض آباد در روستایی به نام مهنه قرار دارد که به اعتقاد برخی مدفن شیخ ابوسعید ابی الخیر پیرمهنه است.
مولف اسرار التوحید به صراحت محل دفن شیخ را میهنه خاوران ذکر کردهاست که در حال حاضر این نقطه خارج از مرزهای ایران واقع میباشد، اما نظر به ارادتی که اشخاص بسیاری به شیخ ابوسعید داشتهاند در این امر مباهات نموده و محل آرامگاه وی را در مهنه شهرستان مه ولات می دانند.
این بنا در روستای مهنه قرار دارد و منسوب به آرامگاه شیخ ابوسعید ابوالخیر است. این آرامگاه به شماره ۱۱۹۲۴ در تاریخ ۵ تیر ماه ۸۴ در ردیف آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
جملات حکیمانه ابوسعید ابوالخیر
رباعیات ابوسعید ابوالخیر
خواهی که کسی شوی زهستی کم کنناخورده شراب وصل مستی کم کنبا زلف بتان دراز دستی کم کنبت را چه گنه تو بتپرستی کم کن
“ابوسعید ابوالخیر”
یا رب بگشا گره ز کار من زاررحمی که زعقل عاجزم در همه کارجز در گه تو کی بودم در گاهیمحروم ازین درم مکن یا غفار
” ابوسعید ابوالخیر”
غمناکم و از کوی تو با غم نرومجز شاد و امیدوار و خرم نروماز درگه همچو تو کریمی هرگزنومید کسی نرفت و من هم نروم
“ابوسعید ابوالخیر”
تا نگذری از جمع به فردی نرسیتا نگذری از خویش به مردی نرسیتا در ره دوست بی سر و پا نشویبی درد بمانی و به دردی نرسی
“ابوسعید ابوالخیر”
یا رب نظری بر من سرگردان کنلطفی بمن دلشدهٔ حیران کنبا من مکن آنچه من سزای آنمآنچ از کرم و لطف تو زیبد آن کن
“ابوسعید ابوالخیر”
گر خاک تویی خاک ترا خاک شدمچون خاک ترا خاک شدم پاک شدمغم سوی تو هرگز گذری مینکندآخر چه غمت از آنکه غمناک شدم
“ابوسعید ابوالخیر”
فتار نکو دارم و کردارم نیستاز گفت نکوی بی عمل عارم نیستدشوار بود کردن و گفتن آسانآسان بسیار و هیچ دشوارم نیست
” ابوسعید ابوالخیر”
از لطف تو هیچ بنده نومید نشدمقبول تو جز مقبل جاوید نشدمهرت بکدام ذره پیوست دمیکان ذره به از هزار خورشید نشد
“ابوسعید ابوالخیر”
در دل همه شرک و روی بر خاک چه سودبا نفس پلید جامهٔ پاک چه سودزهرست گناه و توبه تریاک وی استچون زهر به جان رسید تریاک چه سود
” ابوسعید ابوالخیر”
هرگز دلم از یاد تو غافل نشودگر جان بشود مهر تو از دل نشودافتاده ز روی تو در آیینهٔ دلعکسی که به هیچ وجه زایل نشود
ابوسعید ابوالخیر
گردآوری: بخش علمی بیتوته
منابع:
blogfa.com
mihanblog.com