

سقراط و شاگردان
سقراط و شاگردان
مجموعه: شهر حکایت
چنین گویند که سقراط را می بردند تا بکشند. وی را الحاح کردند که بت پرست شود. گفت: به خدا پناه می برم که جز خدا را بپرستم.
شاگردان با او می رفتند و زاری می کردند. چنان که رسم است او را پرسیدند: ای حکیم چون دل برگشتن نهادی بگو تا تو را کجا دفن کنیم؟
سقراط تبسمی کرد و گفت: اگر چنان که مرا بازیابید هر کجا خواهید دفن کنید که آن نه من باشم.
منبع:روزنامه خراسان
گنجینه مثل ها و حکایاتحکایت بهلول و آب انگورجواب تحسین برانگیز جواب دندان شکندرس بهلول به شیخ جنید دفع بلاء و علاء سخن اول یا دوم