شعری به مناسبت روز ارتش
شعری به مناسبت روز ارتش
مجموعه: شعر و ترانه
شعری برای تکاوران ارتشی که مدافع حرم شدند
ببر بیان کرده چو رستم به تن / ارتشیام، حافظ خاک وطن
تخمۀِ زالم، پسر گیو و طوس / خاک ره فاطمه را داده بوس
تیغ دو دم همچو علی در کَفم / مست و پریشان ز شعف چون دفم
دل به علمداریِ عباس خوش / گِرد حرم آمدهام هاله وُش
تشنهلب بادۀِ حُسن القضا / شهره به عشقِ علیِ مرتضی
وارث میراث تهمتن منم / پنجۀِ در پنجۀِ دیو افکنم
شیعۀِ حیدر و علمدارِ عشق / میر مدافع به حرم در دمشق
آینهدارِ رخ حیدر به فَرّ / جامۀِ رزم علوی کرده بَر
سَدِّ ره خصم وطن همچو کوه / حیدریام، شیعۀِ رستم شکوه
رخت علمداری زینب به تن / جان و تنم کرده فدای وطن
عاشق زینب ، مه عباس رو / میر حرم، محسن قطاسلو
بُرده نسب ها زِعلی، ذوالفقار / دل به یدالهی زینب سپار
بوسه زن خاک درِ فاطمه / عاشق جانبازی بر فاطمه
من قمرم، آینه عباس را / منتقم سیلیِ بر یاسها
لرزه برانداز تنِ دشمنم / آینۀِ رستم دستان منم
کرده سیاوش گذر از آتشم / شیرِ کمانگیر وطن، آرشم
کوفته دشمن به گِران گرزها / هالکِ ضحاک، به البرزها
عاشقیِ فاطمه در تاروپود / خصم قسمخوردۀ آل سعود
عاشق این خاک و دیار کهن / لاله رخ و غرقهبهخون پاره تن
بر تن من پرچم ایران کفن / خاک وطن سرمۀِ چشمان من
تا که نِگه بد نکند میهنم / سینه سپر کرده به اهریمنم
سینه سپر کرده به ایران زعشق / حافظ بر مرزِ وطن در دمشق
گر به حلب راه نبندم بر او / پای نهد خاکِ وطن را عدو
های حقیرانِ قجرگونه پست / گشتۀِ از بادۀِ برجام مست
کَر شدهها وقت فراخوان عشق / کوفه نشینانِ به جنگ دمشق
کَردۀِ از فتنه علی جان به لب / مرزِ وطن هست دمشق و حلب
عهد گلستان چو قجر بستهها / وقت بلا زاویه بنشستهها
نامه پس از نامه ولی دادهها / وقت بلا کرده ولی را رها
کوفه نشینان اسیرِ هراس / فتنه گرانِ به ولی از خواص
نشئۀِ از بادۀِ برجام ها / ای به دُلار آمده آرامها
قوم سعودی شده اربابشان / گر نشود سد به حلب راهشان
دیو و ددانی که همه داعشند / لشکر کین جانب ایران کشند
های حقیران مذلت نشین / دشمن ایران به حلب درکمین
کوفه نشینان ز غیرت بری / فتنۀِ تان را کنم افشاگری
قوم تجاوزگر ناموسها / حادثهها بسته به قرپوس ها
نیست شما را ز چه این جانستان / شرم تجاوز به نوامیستان
داعش و هتاکی ناموس تان / هست پذیرنده به قاموس تان؟!
غفلت اگر لحظه کنیم از عدو / مام وطن را ببر د او گلو
گر که نبندیم بر او ره به شام / مردم ایران کند او قتلعام
جانب ایران بکشد او سپاه / قُلزم خون افکند از کین به راه
های خیانتگرِ میهن فروش / اینهمه بر یاریِ داعش مکوش
ای زِ خُم فتنه قدح گیر ما / طعنه مزن اینهمه بر پیر ما
داعش اگر فتح دمشق آورد / حمله به ایران پسازآن میبرد
مهلت ایران به فواحش دریغ / مام وطن، حملۀِ داعش، دریغ
ما سر این مارِ شده اژدها / در حلب آریم به سرنیزهها
آلِ سعودِ همگی خار و خس / آرزویی کرده پلید و عبث
لشکر کین جانب ایران کشد / تا که به خون خاک شهیدان کشد
بوی بلا بشنو از این شعر ناب / آل همه نشئۀ نوشِ شراب
گوش کن ای کرده ز فکر عبث / حمله به خاک وطنم را جرس
گر که به راه افکنی ای بوالهوس / جانب سیمرغ، سپاهِ مگس
کرده از آن لشکر ایران هوس / بازنگردد به خدا زنده کَس
قوم قمر در کف او ذوالفقار / لشکریانِ تو کند تار و مار
زان سپس آید به دیار حجاز / تا که بگیرد ز کفت مکه باز
منتظرانیم به صبحِ ظهور / تا برسد ماهِ علمدارِ نور
بیرق سبز علوی را به دست / از شط خون کرده گذر مستِ مست
همره با نرگسِ یاس کبود / مکه بگیریم از آل سعود
شیعه دلآشوبِ یمن تا دمشق / دیده به در دوخته بر راه عشق
ساغر خونرنگ دعا را به دست / منتظر آمدن مهدی است
تا که بگیرد ز سعودی حرم / بیرق حق را بکند او علم
به امیدظهور حضرت یار …
منصور نظری
بیشتر بخوانید: شعر هایی درباره وطن
منبع:mashreghnews.ir