غم بگذرد از من چو به من برگذری تو (مسعود سعد سلمان)
غم بگذرد از من چو به من برگذری تو (مسعود سعد سلمان)
مجموعه: شعر و ترانه
غزلیات مسعود سعد سلمان, اشعار عاشقانه مسعود سعد سلمان
مسعود سعد سلمان شاعر دورهٔ غزنوی که در نیمهٔ دوم قرن پنجم و آغاز قرن ششم هجری میزیستهاست. اصل او از همدان بوده و بین سالهای ۴۳۸ تا ۴۴۰ در لاهور زاده شده است.
غم بگذرد از من چو به من برگذری تو
آن لحظه شوم شاد که در من نگری تو
از نازکی پای تو ای یار دل من
رنجه شود ار سوسن و نسرین سپری تو
وین دیده روشن چو من از بهر تو خواهم
خواهم که بدین دیده روشن گذری تو
ای ناز جهان پیرهنی دوختی از ناز
بیمست که این پرده رازم بدری تو
از غایت خوبی که دگر چون تو نبینم
گویم که همانا ز جهان دگری تو
بخریده امت من به دل و جان و تو دانی
شاید که دل و جان من از غم بخری تو
ز اندازه همی بگذرد این رنج و تو از من
چون بشنوی آن قصه بدان برگذری تو
از خود خبرم نیست شب و روز ولیکن
دارم خبر از تو که ز من بی خبری تو
سرمایه این عمر سرست و جگر و دل
رنج دل و خون جگر و درد سری تو
چون زهر دهی پاسخ و چون شهد خورم من
وین از تو نزیبد که به دولت شکری تو
هر چند که کردی پسرا عیش مرا تلخ
در جمله همی گویم شیرین پسری تو
بیدادگری کم کن و اندیش که امروز
در حضرت شاه ملک دادگری تو
بیدادگران جان نبرند از تو و ترسم
کز شاه چو بیداد کنی جان نبری تو
گردآوری:بخش فرهنگ و هنر بیتوته
گلچینی از شعر و ترانه هاآرمان شهر سپهریاشعار زیبا و عاشقانه(۲)اشعار زیبای جامی اشعار زیبای فروغ فرخزاد اشعار زیبای پاییزیشعر کوچه فریدون مشیری و جواب هما میرافشار