فروش دلار زیر قیمت بازار بهانه کلاهبرداری
فروش دلار زیر قیمت بازار بهانه کلاهبرداری
مجموعه: اخبار حوادث
تاریخ انتشار : شنبه, ۱۰ اسفند ۱۳۹۸ ۱۴:۳۹
کلاهبردار سابقه دار با ترفند فروش دلار ارزانقیمت و گرو گذاشتن شمش طلای قلابی میلیونها تومان از مردم سرقت کرد.
بهگزارش ایران ، اواخر آذر زن جوانی نزد پلیس رفت و از کلاهبرداری مرد میانسالی خبر داد. او گفت: چند روز قبل کنار خیابان به انتظار خودرو بودم که ناگهان خودروی پژویی مقابلم توقف کرد. راننده مردی میانسال با ظاهری آراسته بود. بعد از چند دقیقه راننده شروع به صحبت کرد و مدعی شد دوستی دارد که مقداری دلار دارد و آنها را زیر قیمت بازار به فروش میرساند، گفت اگر پولیداری و میخواهی سرمایهگذاری کنی پیشنهاد خوبی است چون قیمت دلار بشدت بالا خواهد رفت.
اول توجهی نکردم ولی او گفت در ازای پولی که از من میگیرد تا برایم دلار بیاورد شمش طلا پیش من گرو میگذارد. با این حرف به او اعتماد کردم و قرار شد ۷۰ میلیون تومان پول بدهم تا برایم دلار ۸ هزار تومانی بیاورد، وقتی معامله انجام شد پول را دادم و شمش را گرفتم. چند روزی از این ماجرا گذاشت اما از دلارهای ارزانقیمت خبری نشد. چند باری با مرد میانسال که خسرو نام داشت تماس گرفتم اما تلفن همراهش خاموش بود. از این ماجرا کمی ترسیدم اما با خودم گفتم شمش طلا را میفروشم و قیمت طلا هم که در حال بالا رفتن است. بعد از چند روز به سراغ طلافروشی رفتم اما متوجه شدم ارزش شمش ۵۰ هزار تومان بیشتر نیست و فقط روکش آن طلاست.
شکایتهای سریالی
با شکایت زن جوان تحقیقات برای یافتن خسرو آغاز شد. در حالی که بررسیها در این رابطه ادامه داشت کارآگاهان با شکایتهای مشابه دیگری مواجه شدند.
در تمامی آنها مالباختگان بهعنوان مسافر سوار خودرو شده و با وعده خرید دلار ارزانقیمت و گرو گرفتن شمش قلابی، پول هایشان را از ۳۰ میلیون تا ۱۰۰ میلیون تومان از دست داده بودند. کارآگاهان در ادامه تحقیقات به چهره نگاری از متهم میانسال پرداختند و زمانی که به سراغ آلبوم متهمان اداره آگاهی رفتند، هویت راننده میانسال شناسایی شد. خسرو ۱۰ سال قبل به اتهام کلاهبرداری بازداشت شده بود. با شناسایی هویت متهم، کارآگاهان به سراغ پاتوقهای او رفته و مرد میانسال را بازداشت کردند. در ادامه بررسیها مشخص شد ۴ زن و ۲ مرد به همین شیوه مورد کلاهبرداری قرار گرفتهاند که یکی از شاکیها بهنام فرهاد، ۱۰ سال قبل نیز طعمه مرد میانسال قرار گرفته و آن زمان نیم کیلو طلا از دست داده بود.
فرهاد در تحقیقات به مأموران گفت: من طلافروش کیفی هستم و خسرو را از سالها قبل میشناسم. او زمانی در طلافروشی کار میکرد، آن زمان نیم کیلو طلا از من گرفت تا برایم با قیمتی مناسب بفروشد. اما بعد از مدتی ناپدید شد، از او شکایت کردم و مدتی بعد هم دستگیر شد. زمانی که به زندان افتاد خانوادهاش به سراغم آمده و با پرداخت مبلغی از بدهی رضایت گرفتند، اما دو میلیون تومان از بدهیام مانده بود. چند روز قبل خسرو به سراغم آمد و گفت میخواهد جبران کند و نه تنها بدهی ۱۰ سال قبل را با سودش پرداخت کند بلکه میخواهد کاری کند که از شرمندگی من بیرون بیاید. خسرو آنقدر چرب زبانی کرد که به او اعتماد کردم.
حتی برای جبران گذشته به جای یک شمش به من دو شمش طلا داد. آن زمان تصورش را نمیکردم که شمشها قلابی باشد اما زمانی که ناپدید شد و به سراغ شمشها رفتم بشدت ناراحت و از دست خودم عصبانی شدم که چرا به یک کلاهبردار دوباره اعتماد کرده بودم، اینبار هم من ۴۰۰ گرم طلایم را به ازای دلارهایی که هرگز وجود نداشت و شمشهای تقلبی از دست داده بودم. زمانی که خسرو در مقابل مالباختگان قرار گرفت به کلاهبرداریهایش اعتراف کرد. با اعتراف مرد ۵۶ ساله به دستور بازپرس شعبه هفتم دادسرای ویژه سرقت، متهم میانسال در اختیار کارآگاهان اداره آگاهی قرار گرفت و بررسیها در خصوص شناسایی مالباختگان احتمالی ادامه دارد.
گفتوگو با متهم
چه شد که به فکر کلاهبرداری به این شیوه افتادی؟
بدهی داشتم، باید رد مال میدادم برای همین تصمیم گرفتم با کلاهبرداری پول طلبکارهایم را بپردازم.
شگردت چه بود؟
به بهانه فروش دلار ارزان از مردم پول میگرفتم، اما واقعاً مقصر خود مردم هستند که به حرف هر کسی اعتماد میکنند و پولشان را در اختیار امثال من میگذارند.
سابقه قبلی ات چه بود؟
آن زمان من در یک طلافروشی کار میکردم و با مردی شریک بودم، اما شریکم هر چه طلا بود برداشت و فرار کرد. ۲۵۰ میلیون تومان به مردم بدهکار شدم. اگر بدهی مردم را نمیدادم به زندان میافتادم. به همین دلیل با این شگرد که طلاهایتان را با قیمت بالا به فروش میرسانم مقداری طلا از مردم گرفتم و فرار کردم ولی خیلی زود بازداشت شدم.
چه مدت حبس کشیدی؟
۳ سال، اما در همین مدت زندگیام نابود شد. همسرم طلاق گرفت و با دو تا بچه مرا ترک کرد. خانوادهام به سراغ شاکیها رفتند و رضایت گرفتند و قرار شد بعد از آزادی از زندان بدهی را پرداخت کنم اما نتوانستم.