لطیفه های با مزه برای کودکان
لطیفه های با مزه برای کودکان
مجموعه: سرگرمی کودکان
لطیفه های کودکانه
آقای فراموشکار میره دکتر میگه آقای دکترمن فراموشی گرفته ام.دکتر میگه: چندوقته این بیماری رو دارین؟آقای فراموشکار میگه: کدوم بیماری؟
لطیفه برای کودکان
مشتری شکموی هتل، به رستوران رفت تا صبحانه بخورد. پیش خدمت پرسید: «برای صبحانه چی میل دارید قربان؟» مشتری گفت: «پنجاه تا تخم مرغ برایم نیمرو کنید!… برای من نوشیدنی چی می آورید؟» پیش خدمت گفت: «برای شما یک نوشیدنی خوب داریم: هواشناسی اعلام کرده امروز صبح سیل می آید!
لطیفه و جک برای کودکان
پسر مهربان داشت نوارخالی گوش میداد و بلند بلند گریه میکرده، بهش میگن چرا گریه میکنی؟میگه: دلم واسه خوانندهاش میسوزه، طفلکی لال بوده!
بیشتر بخوانید: داستان کودکانه
جک های کودکانه
مسافر تاکسی به راننده گفت: «آقای راننده، شما می توانید اسم چندتا از شاعران مهم ایران بگویید؟» راننده گفت: «بله قربان… حافظ، سعدی، فردوسی، مولوی، عطار، خاقانی…» مسافر حرف راننده را قطع کرده گفت: «خیلی ممنون… می خواستم سر خاقانی پیاده شوم، اسمش را یادم رفته!
لطیفه برای کودکان
یه پسره به دوستش میگه: بیا بریم دریا.دوستش میگه: نه اگه غرقشم مامانم منو میکشه!
لطیفه های بچه گانه
خانم خیلی مهربان و دختر کوچولوی خیلی مهربانش به پارک آمده بودند. آن ها از اغذیه فروشی پارک یک پیتزا خریدند اما کلاغ ها و گربه ها آمدند و بیشترش را خوردند.خانم گفت: «حالا که همه سیر شده اند، بقیه اش را می گذاریم لب پنجره تا برادر و پدر بی زبانت بیایند بخورند!»
جک و لطیفه های کودکانه
طرف جلوی یک عابر بانک ایستاده بود و التماس میکرد: تو میتونی دو میلیون تومان به من قرض بدی، می دونم که داری، کمکم کن، به خدا بهت بر می گردونم!
لطیفه برای کودکان
قاضی: چرا با سر زدی توی صورت دوستت؟
متهم: جناب قاضی! خودش میخواست، هر وقت من را میدید،میگفت یک سری به ما بزن!
گردآوری:بخش کودکان بیتوته
سرگرمی های کودکانهخنده بارون (لطیفه های کودکانه) کاردستی کاغذی _سنجاقک قلبی ساخت دانه برفی ۶ گوشهطراحی شخصیت کارتونی kitty خرس مهربونطرز ساخت اتوبوسطرز ساخت قایق بادبانی