مداحی وفات حضرت معصومه سلام الله علیه
مداحی وفات حضرت معصومه سلام الله علیه
مجموعه: شعر و ترانه
نوحه وفات حضرت معصومه سلام الله علیه
آمد اینگونه ولی هرچه که آمد نرسید
عشق همواره به مقصود و به مقصد نرسید
که اویس قرنی هم به محمد نرسید
عاقبت حضرت معصومه به مشهد نرسید
آه بانو چه کشیدید نفس تازه کنید
خسته از راه رسیدید نفس تازه کنید
دل این شهر گرفته ست شما می دانید
تشنه ی آمدن است و شما بارانید
و کویر دل قم، رحل و شما قرآنید
به دل شعر من افتاده شما می مانید
قم کویر است؛ کویری که تلاطم دارد
چادرت را بتکان قصد تیمّم دارد
صبح شب می شد و شب نیز سحر، هفده روز
چشم او چشمه ای از خون جگر هفده روز
بین سجاده ولی چشم به در هفده روز
چشم در راه برادر شد اگر هفده روز
دم به دم چشم ترش روضه مرتّب می خواند
شک ندارم که فقط روضه ی زینب می خواند
بمان تا پنجره ی باغ ارم وا باشد
و از آن آینه در آینه پیدا باشد
حرم اش موجب آرامش دلها باشد
حرم او حرم حضرت زهرا باشد
تا که ما روضه ی بسیار بخوانیم در آن
روضه های در و دیوار بخوانیم در آن
روضه ی گریه ی مادر به سر سجاده
مادرم بر سر سجاده زمین افتاده
حمیدرضا برقعی
شعر وفات حضرت معصومه (س)
از نفس گرچه خواهر افتاده
باز یاد برادر افتاده
این همه راه آمده اما
وسط راه آخر افتاده
اینکه او را دگر نمی بیند
به دلش حتما آذر افتاده
در هوای برادرش ای وای
پر زده باز بی پر افتاده
نام او فاطمه است از این رو
چند روزی به بستر افتاده
ایستاده شبیه زهرا و
باز با دیده ی تر افتاده
آه زهرا کجا و معصومه
او کجا پیش همسر افتاده
فاطمه بین شعله ها رفته
پشت آن در مکسر افتاده
مطمئن نیستم حسین ، اما
دیده زینب که مادر افتاده
لست ادری .. دگر زبانم لال
سینه با میخ در درافتاده
بعد از آن روز یاس پیغمبر
بین خانه مکرر افتاده
گاه از این طرف زمین خورده
گاه از سمت دیگر افتاده
از سماوات محور افتاده
ظاهرا شور محشر افتاده
عون افتاده جعفر افتاده
اکبر الله اکبر افتاده
قاسم افتاده ساقی افتاده
بر زمین مهد اصغر افتاده
خواهری داغ دیده و تنها
روی تل آه مضطر افتاده
اسب هم داده طاقتش از کف
شاه با صورت از بر افتاده
شمر ملعون رسیده در گودال
از سر روضه معجر افتاده
خنجرش گر نمیبرد، جای
بوسه های پیمبر افتاده
ساعتی بعد مادری هست و
پسری آه بی سر افتاده
تازه از خیمه ها و از اطفال
پی تاراج ، لشگر افتاده
دشمن از دشمنی بیش از حد
فکر یغمای زیور افتاده
ساعتی بعد دختری میدید
از سر نیزه ای سر افتاده
آه هر روز روز عاشوراست
مقتل از روی منبر افتاده
سید حجت بحرالعلومی طباطبایی
اشعار وفات حضرت معصومه (س)
ثامن الائمه ای شمس ولایت
در مدینۀ قـم بین شور قیامت
شد وفات معصومه معصومه مظلومه
یا امام هشتم یا امام هشتم
فاطمه چو مادر در سنّ جوانی
گلـزار وجــودش گردیده خزانی
شد وفات معصومه معصومه مظلومه
یا امام هشتم یا امام هشتم
محفل مصیبت گشته محفل ما
گشتـه داغ زینب تـازه در دل ما
شد وفات معصومه معصومه مظلومه
یا امام هشتم یا امام هشتم
شـد مدینـۀ قــم کــربلای دیگـــر
گریه کن رضاجان در عزای خواهر
شد وفات معصومه معصومه مظلومه
یا امام هشتم یا امام هشتم
در سینــۀ پـــاکِ آن روحِ مطهـر
هم داغ پدر بوده هم هجر برادر
شد وفات معصومه معصومه مظلومه
یا امام هشتم یا امام هشتم
دو فاطمه را بود داغ دل به سینه
این بـه دامن قـم این شهر مدینه
شد وفات معصومه معصومه مظلومه
یا امام هشتم یا امام هشتم
این فاطمه محزون از جور زمانه
آن فـــاطمه دیـــــده رنج تازیانه
شد وفات معصومه معصومه مظلومه
یا امام هشتم یا امام هشتم
غلامرضا سازگار
گردآوری:بخش فرهنگ و هنر بیتوته
گلچینی از شعر و ترانه هااشعار وفات حضرت معصومه سلام الله علیه (۴)اشعار وفات حضرت معصومه سلام الله علیه (۵)اشعار وفات حضرت معصومه (س) -۲اشعار وفات حضرت معصومه (س)