

پیامک های عاشقانه بخش ۱۱۸
هـم دوربـینم
هـم نـزدیـک بـین.
بـستگی دارد
“او”
کـجا بـایـستـد . . . چه حس خوب و لذت بخشیه
.
.
وقتی صبح بیدار شی و گوشیتو چک کنی
.
.
و ببینی اونی که مدتهاست منتظرشی برات پیام فرستاده سین مِـثِهــ سـآرآ
★★★★★★★★★★★
غــرورمـو کشتــی
نـشـنـیـدی حـرفـآمـو
هـیچـی نگفـتـم تــآ
نـیبـیـنـی اشـکـآمــو
هـیچـوقـت نفهـمـیـدی
چ حـآلـی مـــن دآرم
“خـودتــو”مـیخـآسـتـمـو
بـه جــز “تــــــــو”
کسی رو نـدیـدم کـنـآرمــ
ヅ
★★★★★★★★★★★
بـآبـکــ مـآفـیـــــ
I aM oVeR tHe MoOn:) مـامـان بـزرگم آخـر هـمهی تلـفنهـایش مـیگفت:
کـاری نــداشتم کـه!
زنـگ زده بـودم صداتـان را بـشنـوم..
مـا هـم کـه جـوان و جـاهل،
چـه مـیدانستیم صـدا بـا دل ِ آدم
چـه مـیکنـد… جای دل کندن
جان بخواه از من
من که می میرم برای زندگی با تو … حوالى بعضى ها اینقدر هوا دلچسب است
که دوست دارى یک خانه نقلى کنارشان اجاره کنى
و با خیال راحت زندگى را نفس بکشى… من از تمام آسمان یک باران را میخواهم
از تمام زمین یک خیابان را
و از تمام تو،
یک دست که قفل شود در دست من . . . چه کسی میتواند بهتر از
تو
به جای
تو…
باشد؟
تنها یک ثانیه به خودت فکر کن
تو حتی خودت را هم،
عاشق میکنی… سین مِـثِهــ سـآرآ
★★★★★★★★★★★
چه خوبـه ســرت رو روو قلبـــم میذآری
چه نـآزه که پلکـآتو آروم مــیـــبنــدی
همه چیـمـو میــدم همیــشـه بخنـدیـヅ
بـآ تــو دآغه دآغم شــبیـه آتیشـــــم
☚تــو قـآنونه جـذبـی☛ حـریفــت نمیشــم
★★★★★★★★★★★
شهـآب مـظفــری
I aM oVeR tHe MoOn:) یه جمله هست که..
میتونه همه چیز رو عوض کنه…
*دوستت دارم*… دلم یک اتفاق ساده شیرین میخواهد که
“تو” برایم ب ارمغان بیاوری.. چقدر زیباست…..
کسی را دوست بداریم
نه از روی نیاز
نه از روی اجبار
و نه از روی تنهایی
فقط برای اینکه ارزش دوست داشتن دارد یک کلبه ی پاییزی و
یاری …که تو باشی!!
مست از می چشمان
خماری …که تو باشی!!
چون صبح بر آید ز افق
خوردن یک چای..
محشر شود از دست
نگاری…که تو باشی!! من که نه …
اما دلم،
سخت تو را می خواهد! ۰۰:۰۰
هنوز نفهمیدم شروع دلتنگیست یا پایانش…..
فکر کنم نقطه ای که دلتنگیارو به هم میچسبونه!!! سین مِـثِهــ سـآرآ
………………………
تــآ حـآلـآ مــنــو
“عــــآشـــق” نـدیـدی
مـیـــزنـی دم
از “دیــوونـــه بـــآزی”
از بـــوم مـــــن
آســون پـریـــــدی
میــزنــی پــر تــآ
دنــیـــآتــو بســآزی
تـــو نتــونستــی بسـآزی
بــآ دلـــــ مــن نــگــو نـه
مـن همــون حسـی رو دآرم
کــه از قلـبـــــم در اومـــد
………………………
مـسـعـود صـآدقـلو
I aM oVeR tHe MoOn:) پدر بزرگم سواد نداشت ؛
هروقت می خواست
به مادر بزرگم ابراز احساس کند .
فقط میگفت؛
چه خبر حاج خانم؟
ومن پس از سالها فهمیدم …
این یعنی …
«دوستت دارم» در دلم آرزوهای بسیار بزرگی برایت دارم
.
.
.
که کوچکترین آن خوشبختی توست هوای فاصله سرد است..
من از کلاف دلم،
برایت خیال گرم می بافم…