

پیامک های عاشقانه بخش ۱۳۶
عشق اگر عشق باشد، تاریخ انقضا ندارد.
رابطه ای که سرِ یک ناچاری اتفاق بیفتد، به مرورِ زمان تمام می شود!
ولی اگر حسی آمد و نفست را گرفت و ناچار به گوشه نشینی و تارک دنیا شدنت کرد،
همان عشق است که می گویند… تمام سهم من از دنیا
همین دستان گرم توست
که..
با بودنش کسی مرا دست کم نمیگیرد تـــو…..
تمنای مـن و یار مـــن و جان مـنی پس بمان…
تا کـــه نمــانم به تمـــنای کسـی… عزیز جانم!
چشمانم در انتظار توست…
پس چرا نمی آیی؟
نمیابی مرا؟یا…..
نمیخواهی مرا؟
.
.
.
بهناز.ط.م هر دقیقه از زندگی ممکن است
آخرین دقیقه آن باشد
و من دوست دارم در آخرین دقایق هم
با تو باشم. به پاکی قلبت سوگند بدون طنین زیبایی صدایت زنگی برایم ممکن نیست
دلم کمی خیابان میخواهد،
کمی پا برای قدم زدن
کمی دست برای گرفتن…
کمی “تو”…همین. آب از سرم گذشته،
فریاد میزنم:
( دوستت دارم )
و < تو >
آرام و خونسرد،
به ترکیدن حباب ها
میخندی !!!…………………… کاش به فکرم بودی
همه جا و هر لحظه همدمم بودی
در چشمانت خیره میشدم و میگفتم:
کاش تو همیشه در کنارم بودی…..
.
.
.
بهناز.ط.م شناسنامه را بیخیال
محل تولد من
قلب پر محبت توست عشق من بدان اگر نباشی روزگارم سیاه است
بدون تو جانم در عذاب است
روزی گر نبینم تو را…
دنیایم تلخ و همچون زهر است
.
.
.
بهناز.ط.م *
عمقِ ، احسـاسِ مرا …؟
با قلمت ، ویـــران کــن ….
حسِ خاموش مرا ….
با “نفس”ت بـوران کن …!
من، فقط نــام تـــو را ….
بــر قلمم حک کردم …!
با غزلهای خودت ، بار دگـر …؟
طــوفان کن …….!!!
* وقتی که در آغوش میگیرمت، عطر شانه هایت و چشمانت عجیب بوی ماندن میدهند
خندیدی و با خنده هایت شهر دلم تسخیر شد
لبخند معروف ژکوند با خنده هات تحقیر شد من راضی ام
به همین گاهی بودن هایت
که گاه هستی و گاه می روی
اما
زندگی می بخشی…
می توانم بپرسم…
چه عطری میزنی…؟
بوی خوشبختی میدهی انگار..!! نـمـیدانم تــا کـی دوســـتم داری
هـــرجـا کـه بـاشد
بــاشد
هــرجـا تــمام شد
اسـمش را مـیگـذارم
آخــر خــط مـن . . . هـــواے تـــو…
بــــے هـــوا مــے آیـــد و دلـتـنـگ مـیــکـنـــد ! سها نوشت
برای رفع دلتنگی های دلم
چه دارویی بهتر از
قرص صورت ماهت !
دسخط
بانو سها