

پیامک های عاشقانه بخش ۴۴۵
ﻭﻗﺘﯽ ﯾﻪ ﺯﻥ ﺑﻬﺖ ﮔﯿﺮ ﻣﯿﺪﻩ ﺍﺯﺕ ﺟﻮﺍﺏ ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ …ﺣﺴﻮﺩﯾﺶ ﮐﻼﻓﺖ ﮐﺮﺩﻩ …ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﺑﺎﺵ !ﭼﻮﻥ ﻋﺎﺷﻘﺘﻪ …ﺩﺍﺭﻩ ﻭﺍﺳﻪ ﺩﺍﺷﺘﻨﺖ ﻣﯽ ﺟﻨﮕﻪ …ﺍﻣﺎ ﻭﺍﯼ ﺑﻪ ﺣﺎﻝ ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ …ﺳﺎﮐﺖ ﺷﻪ …ﺍﻭﺝ ﮔﯿﺮﺩﺍﺩﻧﺶ ﺑﺸﻪ ﯾﻪ ﮐﻠﻤﻪ :ﻫﺮ ﺟﻮﺭ ﺭﺍﺣﺘﯽ …ﯾﻌﻨﯽ ﺩﻝ ﮐﻨﺪﻩ …ﯾﻌﻨﯽ ﺍﺣﺴﺎﺱِ ﺧﻄﺮ … دلم خواب اصحاب کهف خواست
در آغوشت!
نسرین فخیمی اینقدر غرق داستانای خیالی شدم
که یادم رفت زندگی خیال نیست هه منم پرنسسش نیستم “عـاشـقـانـه ای کـوتـاه”
ی سـریـا هـسـن کـه بـخـاطـر داشـتـن سـهـمـیـه مآچ ِ روزانـه حـواسـشـون بـه خـودشـون هـس کـه سـرمـا نـخـورن
خـوش بـحـالـشـون… چه میکنی باد؟؟؟
عطر تنش را جای دیگر بپاش..
این خانه خودش ویران است… ” در فـکــــر تــــــو بــسـتـم چــمـــدان را و هــمـیـن فــکـــــر
مـثـــل خـــوره افــتــــاده بـــه جـــــــانــم کــه بــمــــانــم …! ”
, فاضل نظری , ﻣﯽ ﺗﺮﺳـﻢ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺩﻭﺳﺘــﺖ ﺑﺪﺍﺭﻡ
ﮐﻪ ﺧــﺪﺍ ﻫﻢ ﺷـﮏ ﮐﻨﺪ
ﮐﻪ ﺁﻏـﺎﺯِ ﻋﺸــﻖ ﺍﺯ ﺁﺩﻡ ﻭ ﺣــﻮﺍ ﺑﻮﺩﻩ
ﯾﺎ ﺍﺯ ﻣـﺎ .. خدا تو را که می افرید…حواسش پرت ارزوهای من بود،شدی همان ارزوی من…!
دیگر نمی نویسمت……… هرکس به چشمانم بنگرد تو را خواهد خواند
بد بودن رو هیچچچچچوقت برای “تو” یاد نمیگیرم…!
تا این حدددد بی استعدادم کردی…! https://4s3.ir/wp-content/uploads/2021/03/arrow-down.gif*اختصاصی m2https://4s3.ir/wp-content/uploads/2021/03/arrow-down.gif*
کسی را دارم که آنقدر برایم کسی هست..
که نگاهم به دنبال کسی نیست …
و این را هزاران بار فریاد می زنم که دیگر کسی به چشمانم نمی آید …
و هیچ نگاهی دلم را نمی لرزاند…
تنها یک نفر است که مانند گنجینه ای گرانبها در دلم جای گرفته…
انسان که سهل است ، وجودش را به دنیا هم نمیدم… تو…عاشقانه ترین غزل دیوان عشق هستی که در فضای وجودم منتشر شده ای….!
گفته بودی که چرا محو تماشای منی؟
و آنچنان مات که یکدم مژه بر هم نزنی
مژه بر هم نزنم تا که ز دستم نرود
ناز چشم تو به قدر مژه بر هم زدنی دوستت دارم….
آری جمله ی تکراری ایست…اما بدان «دوستت دارم»هایم از اعماق وجودم سرچشمه میگیرد…..و عشق من با عشق های لحظه ای از«زمین»تا «آسمان»فرق است…
و تو ای زیباترین معشوقه ی هستی و ای ملکه ی سرزمین بی انتهای قلبم
باورکن…
«دوستت دارم»…. عشق اونه که وقتی بهش فکر میکنی یهو غرق افکارت میشی و وقتی به خودت میای میبینی ناخودآگاه یه لبخند روی لبات نشسته
تورا نه عاشقانه، و نه عاقلانه، و نه حتی عاجزانه
که تورا عادلانه در آغوش می کشم
عدل مگرنه آن است که هرچیز سر جای خودش باشد؟ عاشقی رو بزار کنار و فقط دوستش داشته باش
تا معنی عشق و زندگی رو بفهمی . . . چنان در قید مهرت پایبندم،
که گویی اهوی سر در کمندم شیرین بهانه بود!!!!
فرهاد تیشه میزد تا نشنود صدای مردمانی که در گوشش میخواندند دوستت ندارد…