
پیامک های عاشقانه بخش ۴۸۱
” پشت سرم را نگاه میکنم تا شاید کسی مشتاق نگاهم باشد!!
اما افسوس ک همه کاسه آب ب دست منتظر رفتن من هستند…. ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ آدم هــمــیـشـه بــه خـاطـر نــقـطــه ضـعــف هـایــش تــو دردســر مـی افــتـد
مـگـس هــا بـایـد چــیــزهــای چــسـبـنـاکـــ را خـیـلـی دوســت داشـتـه بــاشــنــد
شـــبـــــ پــره هــا شــعــلــه را
و آدم هــا عــشــق را . . . ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ ای روزگــار . . .
از خطـ خطــے هایـم ساده نـگــــــــذر . . . !
بــه یـاد داشتــــــہ باش . . .
این دلــنـوشــــــت ــــــہ ها را یک دل، نــوشـــــتــــ ــه. . . ! ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ *ASHEGHE M*
یکی از لذت های قشنگ دنیا میدونی چیه اینکه تو و عشقت دوتایی باهم خونه عشقو پراز امیدتو بسازی.نمیدونی که چه کیفی داره تو یه روز قشنگ پاییز عشقت یه قلمو رنگ بهت بده و با چشمای نازش که ازش عشق میباره بهت نگاه کنه بگه خوب عشقم آماده ای تا خونمونو دوتایی رنگ کنیم منم یه جور خواص نگاهش کنمو براش زبون درازی کنم قلموی رنگو بزنم به نوک بینیش و بهش بگم آره اماده ام اما نه برای رنگ کردن خونه برای این آماده ام که صورت ناز تورو رنگی کنم در حین گفتن این حرفم روی گونه هاش با قلمو دوتا گردی بکشم عشقم میفته دنبالم تا رنگیم کنه ولی وقتی منو میگیره بهم میگه چرا اخه انقدر تو دیونه ای دختر منم بهش میگم دیونه ام تا تورو دیونه وار دوست داشته باشم ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ ترک برداشته است…دلم را می گویم…
بس که در این زندگی سرد و گرم شد…………… ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ نمی دانم چرا اینگونه است وقتی نگاه عاشق به توست می بینی اما بی اعتنا می گذری و عاشقانه به کسی می نگری که دلش پیش تو نیست…! ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ به تکرار در وجودم جاری باش که نبودنت را هیچ چیز و هیچ کس پر نخواهد کرد 😡 ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ حکایت عجیبی دارد این اشک! کافیست حروفش رابه هم بریزی تابرسی به “کاش” … ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ ساده اتفاق افتاد..
تو با برقِ نگاهت به من خندیدی و
دلم رسمِ تپیدن از یاد برد…
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ تمام دلخوشى دنیاى من این است که …
ندانى و دوستت بدارم…
وقتى میفهمى و میرانى أم ….
چیزى درون قلبم فرو میریزد…
چیزى شبیه ” غرور “….! ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ سلام
عشق دق الباب نمیکند،حرف شنو نیست،درس خوانده نیست،درویش نیست،مطیع نیست،عشق دیوار را باور نمیکند،کوه را باور ندارد،مرگ را حتی باور ندارد.
پس بیخودی با عشق نجنگ…تو برنده نمیشوی!!!! ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ ﻣﻦ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺧﻨﺪﯾﺪﻡ
ﭼﻮﻥ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﺴﺘﻢ
ﺗﻮ ﺑﻪ ﭼﻪ ﺩﻟﻬﺮﻩ ﺍﺯ ﺑﺎﻏﭽﻪ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﺳﯿﺐ ﺭﺍ
ﺩﺯﺩﯾﺪﯼ
ﭘﺪﺭﻡ ﺍﺯ ﭘﯽ ﺗﻮ ﺗﻨﺪ ﺩﻭﯾﺪ
ﻭ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﺴﺘﯽ ﺑﺎﻏﺒﺎﻥ ﺑﺎﻏﭽﻪ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ
ﭘﺪﺭ ﭘﯿﺮ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ
ﻣﻦ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺧﻨﺪﯾﺪﻡ
ﺗﺎ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺧﻨﺪﻩ ﺗﻮ ﭘﺎﺳﺦ ﻋﺸﻖ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺧﺎﻟﺼﺎﻧﻪ
ﺑﺪﻫﻢ
ﺑﻐﺾ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﺗﻮ ﻟﯿﮏ ﻟﺮﺯﻩ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﺑﻪ ﺩﺳﺘﺎﻥ
ﻣﻦ ﻭ
ﺳﯿﺐ ﺩﻧﺪﺍﻥ ﺯﺩﻩ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻣﻦ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﮎ
ﺩﻝ ﻣﻦ ﮔﻔﺖ: ﺑﺮﻭ
ﭼﻮﻥ ﻧﻤﯽ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺑﺴﭙﺎﺭﺩ ﮔﺮﯾﻪ ﺗﻠﺦ ﺗﻮ
ﺭﺍ .…
ﻭ ﻣﻦ ﺭﻓﺘﻢ ﻭ ﻫﻨﻮﺯ ﺳﺎﻟﻬﺎﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺫﻫﻦ ﻣﻦ
ﺁﺭﺍﻡ ﺁﺭﺍﻡ
ﺣﯿﺮﺕ ﻭ ﺑﻐﺾ ﺗﻮ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﮐﻨﺎﻥ
ﻣﯽ ﺩﻫﺪ ﺁﺯﺍﺭﻡ
ﻭ ﻣﻦ ﺍﻧﺪﯾﺸﻪ ﮐﻨﺎﻥ ﻏﺮﻕ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﭘﻨﺪﺍﺭﻡ
ﮐﻪ ﭼﻪ ﻣﯽ ﺷﺪ ﺍﮔﺮ ﺑﺎﻏﭽﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﻣﺎ ﺳﯿﺐ
ﻧﺪﺍﺷﺖ ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ ﺗﻮ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺧﻨﺪﯾﺪﯼ ﻭ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﺴﺘﯽ
ﻣﻦ ﺑﻪ ﭼﻪ ﺩﻟﻬﺮﻩ ﺍﺯ ﺑﺎﻏﭽﻪ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﺳﯿﺐ ﺭﺍ
ﺩﺯﺩﯾﺪﻡ
ﺑﺎﻏﺒﺎﻥ ﺍﺯ ﭘﯽ ﻣﻦ ﺗﻨﺪ ﺩﻭﯾﺪ
ﺳﯿﺐ ﺭﺍ ﺩﺳﺖ ﺗﻮ ﺩﯾﺪ
ﻏﻀﺐ ﺁﻟﻮﺩ ﺑﻪ ﻣﻦ ﮐﺮﺩ ﻧﮕﺎﻩ
ﺳﯿﺐ ﺩﻧﺪﺍﻥ ﺯﺩﻩ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺗﻮ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﮎ
ﻭ ﺗﻮ ﺭﻓﺘﯽ ﻭ ﻫﻨﻮﺯ،
ﺳﺎﻟﻬﺎﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﮔﻮﺵ ﻣﻦ ﺁﺭﺍﻡ ﺁﺭﺍﻡ
ﺧﺶ ﺧﺶ ﮔﺎﻡ ﺗﻮ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﮐﻨﺎﻥ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ ﺁﺯﺍﺭﻡ
ﻭ ﻣﻦ ﺍﻧﺪﯾﺸﻪ ﮐﻨﺎﻥ ﻏﺮﻕ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﭘﻨﺪﺍﺭﻡ
ﮐﻪ ﭼﺮﺍ ﺑﺎﻏﭽﻪ ﮐﻮﭼﮏ ﻣﺎ ﺳﯿﺐ نداشت ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ ﺑﯿﻤﺎﺭ ﺧﻨﺪﻩ ﻫﺎﯼ ﺗﻮﺍﻡ…
ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺑﺨﻨﺪ…
ﻋﺎﺷﻖ ﺍﯾﻦ ﺑﯿﻤﺎﺭﯼ ﺍﻡ… ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ باتومن بودن را،زندگی را،شوق را،عشق را،زیبایی را،مهربانی پاک خداوندی را می نوشم؛
باتو،من درخلوت این صحرا،درغربت این سرزمین،درسکوت این آسمان،درتنهایی این بی کسی،غرقه فریادوخروش وجمعیتم؛
درختان برادران من اند،وپرندگان خواهران من اند،وگل ها کودکان من اند،واندام هرصخره مردی ازخویشان من است و
نسیم هاقاصدان بشارت گوی من اند و
بوی باران،بوی پونه،بوی خاک،شاخه های شسته،باران خورده،پاک
همه خوشترین بادهای من،شیرین ترین یادگاری های من اند…دکترشریعتی ازکتاب هبوط درکویر… ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ پدر پشت در نقاب خنده هایش را می زند و غم هایش را در جیبش می ریزد و وارد خانه می شود
پدر ناراحتی هایش را پشت روزنامه پنهان می کند
پدر در تمام آینه ها فریاد می زند : “حال من خوب است”
پدر دوستت دارم ها را با چشمانش می گوید چون عشق پدر همیشگی است
پدر ، سایبان لحظه های بارانی
چشمان پدر ، شعری است مردانه
پدر سرباز کهنه کار جبهه های روزگار
پدر برای من همیشه پدر خواهد ماند !!! ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ حس خوب یعنی من اوستا و تو تنها شاگرد اون سال
“”تتلو”” ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ دوستت داشتم …
دوستت دارم …
و
دوستت خواهم داشت …
از آن دوستت دارم ها
که کسی نمی داند!
که کسی نمی تواند!
که کسی بلد نیست !!! … ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ لامصب وقتی می آید حکومت نظامیست…
از ترسش برگ ها زرد می شوند و کوچه ها خالی…
آری
“پاییز” را می گویم… ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️