
پیامک های عاشقانه بخش ۷۱۰
خدایا!…
هوای مشترک مورد نظر رو داشته باش،خیلی عزیزه… ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ هوسبازان کسی را که زیبا میبینند دوست دارند…اما عاشقان کسی را که دوست دارند زیبا میبینند… ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ وقتی دو قلب برای یکدیگر بتپد ، هیچ فاصله ای دور نیست ،
هیچ زمانی زیاد نیست و هیچ عشق دیگری نمی تواند آن دو را از هم دور کند !
محکم ترین برهان عشق ، اعتماد است … ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ خدایا آسمانت چه مزه ایست؟
من که فقط زمین خوردم… ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ بیا در آغاز زندگی، سر هم قمار کنیم!
و هرگز! چیزی را که باختیم پس نگیریم
پس عاشقانه دراین قمار:
تو به من بباز، من هم به تو… ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ خسته شدم خسته
بس که برای
” تو “عاشقانه گفتم
و
“دیگران” یاد عشقشان افتادند!!! ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ دارم حسودی میکنم به آینه ی اتاقه تو
کاش جای اون آینه بودم ،هرلحظه میدیدمت
اگر که بالشت بودم هرلحظه می بوسیدمت… ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ تمام خستگی هایت را یکجا میخرم!!!
تو فقط قول بده…
صدای خنده هایت را به کسی نفروشی…!!! ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ گلی دارم به دور از دیدگانم
ولی مخفی میان قلب و جانم
که گهگاهی کند یادی زخاکش
فدای آن رفیق و قلب پاکش ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ به تو سر بسته و در پرده بگویم
تا کسی نشنود این راز گهر بار جهان را
انچه گفتندوسرودند تو آنی
خودتو جام جهانی
تو ندادنی
تو ندانی ان نقطه عشقی
خود تو باغ بهشتی
دانش ( ♥ . ♥ ) ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ اگر بخواهی دور می ایستم،هم چون آخرین چراغ خیابان،اما روشن برای تو.. ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ تو چه با صلابَت حکم می دهی که؛
حواسَت را جمع کن ؛
و مَن می مانم ؛
که چگونه جمعش کنم ؛
وقتی تمامَش پیشِ توست …! ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ دیشب باران،قرار با پنجره داشت…
روبوسی آبدار با پنجره داشت..
یکریز به گوش پنجره پچ پچ میکرد…
چک چک،چک چک…
چکار با پنجره داشت؟!… ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ زندگی درک همین امروز است
فهم نفهمیدن هاست
ظرف امروز پر از بودن ماست
شاید…
این خنده که امروز دریغش کردیم
اخرین فرصت همراهی ماست… ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ هیچ کس انقدر فقیر نیست که نتواند لبخندی به کسی ببخشد
و هیچ کس انقدر ثروتمند نیست که نیازمند لبخندی نباشد ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ عشق دروغین قسمت هفتم.
امروز سپیده با رضا قرار داره. سپیده میره به یک داروخانه! یه بسته باند میخره و دوره دستش میپیچونه!
بازم همون کافیشاپ همیشگی.
رضا وقتی دست باند پیچی شده سپیده رو میبینه حسابی ناراحت میشه.
رضا: سپیده جونم منو ببخش من بهت تهمت زدم. -واقعا تو راجبِ من چی فکر کرده بودی؟ -من غلط کردم. منو ببخش. -مهم نیست. -عوضش من واست یه کادو گرفتم! -جدی؟!
رضا یک جعبه خوشکل از زیره میز میاره بیرون و میدش به سپیده!
سپیده جعبه رو باز میکنه.
سپیده با جیغ: اَاَاَ… این که آیفون ۵٫ من نمیتونم اینو قبول کنم. این خیلی گرونه! (دخترهه آشغال! چقدر زرنگه کصافط)
رضا با لبخند: حالا دیگه منو می بخشی؟ -رضا برو اینو پس بده! -اِ عزیزم تو ذوقم نزن دیگه!
سپیده از رو صندلی بلند میشه. میره سمته رضا و بغلش میکنه.
رضا چشماشو میبنده. احساس میکنه رفته تو ابر ها. چه حسه خوبیه وقتی عشقت بغلت میکنه.
رضا چشماشو باز میکنه. همه نگاه ها به میزه رضاست! با این کارشون حسابی جلبِ توجه کردن.
سپیده برمی گرده و میشینه رو صندلیه خودش.
رضا: سپیده تو که نمیذاشتی من حتی بهت دست بزنم پس چی شد که بغلم کردی؟! -آخه نتونستم جلو خودمو بگیرم! -آخ، چه حسه خوبی دادشتم وقتی بغلم کردی.
رضا متوجه میشه که سپیده ساکت شده و رفته تو فکر!
رضا: عزیزم چیزی شده؟ -نه… فقط این گوشی خیلی باکلاسه. اما… -اما چی؟ -اما کاش یه سیم کارت با شماره رند میداشتم تا در حده این گوشی باشه!
رضا میخنده و میگه: این که ناراحتی نداره. خودم یه ایرانسله رند واست میخرم.
سپیده اخماشو تو هم میکنه و میگه: اَه… ایرانسل که بدرد نمیخوره. من خط دائمی دوست دارم.
رضا اخماشو میکنه تویه همو میگه: یعنی من برات بخرم؟
سپیده صداشو بچگانه میکنه و میگه: عجیجم من همچین حرفی جدم؟! من فقط گفتم سیم کارت دوش دارم. خیلی دوشش دارم.
رضا با خنده: آها… من فکر کردم منظورت اینه که من واسم سیم کارت بگیرم!
سپیده با عشوه: اگه واسم سیم کارت بخری بوست میکنم! شوهره گلم.
رضا که دستو پاشو گم کرده میگه: باشه خانومه گلم. -مرسی شوهرِ خلم!
(یعنی یه نفر تا چه حد می تونه عوضی باشه!)
در نهایت رضا برای سپیده یک سیم کارتِ رند به قیمتِ ۶٠٠ هزار تومن می خره.
(دخترا و پسرای گل خواهش میکنم تو انتخاباتون دقت کنین. نگید فلانی با بقیه فرق داره. عقلانی عمل کنین) ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ چه شده؟ ای دل دیوانه هوایش کردی؟
با دو چشمان پر از اشک صدایش کردی؟
گفته بودم که دلش معدن بی معرفتی ست
تو نشستی و دلت خوش به وفایش کردی؟ ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ واحد اندازه گیریِ فاصله ” مــتــر ” نیست ؛
” اشـــــــــــتـــیــــاق ” است ..
مشتاقش که باشی ، حتی یک قـــدم هم فاصله ی دور یــــسـت… ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ ذهن را درگیر باعشقی خیالی کرد و رفت
جمله های واضح دل را سوالی کرد و رفت
چون رمیدن های آهو ناز کردن های او
دشت چشمان مرا حالی به حالی کرد و رفت ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️