پیامک های عاشقانه بخش ۸۰۳
عشقی که به ازدواج منجر شود جوشش ست که در استانه ی در فرو مینشیند..ازدواجی که به عشق منجر میشود؛این عشق ِ راستین ِ جاودانه است..عشق است…
“دکتر شریعتی” ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ منم باید یادبگیرم ستاره مسافرن شبا توقصه ها میان بخوان نخوان باید برن منم باید یاد بگیرم چه توزمین چه توبهشت بخاطر اشکای من عوض نمیشه سرنوشت ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ آنکس که رفتنیست ، بگذار برود … التماس به ماندنش نکن ؛
بودنش هم به اندازه نبودنش درد و رنج دارد… ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ کسی که تمام دغدغه زندگیش زیبایی رنگ روژه لبش هست،توان درک درد یک مرد را ندارد…
درد یک مرد را یا مرد میفهمد یا دود سیگارش……
بکوب لایکو……. ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ ﻣﺨﺎﻃـــﺐ ﺍﮔــﻪ خاﺹ ﺑﺎﺷـــﻪ ﻻﺯﻡ ﻧﯿﺴـــﺖ ﺷــﻤﺎ ﺩﻭﺭﺵ ﺭﻭ ﺍﺯ ﺍﯾــﻦ ﻭ ﺍﻭﻥ ﺧﻠـــﻮﺕ ﮐﻨـــﯽ
ﺧــﻮﺩﺵ ﻭﺍﺳـــﻪ ﺑـــﻮﺩﻥ ﺷﻤـــﺎ ﺟــﺎ ﺑــﺎﺯ ﻣــﯽﮐﻨـــﻪ،
ﻻﺯﻡ ﻧﯿﺴــﺖ ﻭﺍﺳـــﺶ ﺩﻧﯿـــﺎ ﺭﻭ ﺑﺨﺮﯾــﺪ ﺗــﺎ ﺑﻤﻮﻧـــﻪ ﺧـــﻮﺩﺵ ﻗــﺪﺭ ﯾــﻪ ﺷــﺎﺥ ﮔﻠﺘـــﻮﻥ ﺭﻭ ﻣﯽﺩﻭﻧـــﻪ،
ﻻﺯﻡ ﻧﯿﺴـــﺖ ﻫﺮ ﮐﺴــﯽ ﺭﻭ ﺗﻮﺟﯿـــﺢ ﮐﻨـــﯿﺪ ﮐــﻪ ﺍﯾﺸـــﻮﻥ ﻣﺎﻟـــﻪ ﺷﻤــﺎﺳــﺖ ﺧــﻮﺩﺵ ﺗــﻮﺭﻭ ﺑﻪ ﻫﻤــﻪ ﺩﻧﯿـــﺎ ﻧﺸـــﻮﻥ ﻣﯿـــﺪﻩ ﻭ ﻣﯿـــﮕﻪ ﺍﯾــﻦ ﻣــﺎﻟــﻪ ﻣﻨـــﻪ،
ﻻﺯﻡ ﻧﯿﺴـــﺖ ﺑﻪ ﻓــﮑﺮ ﺭﻓﺘـــﻨﺶ ﺑﺎﺷــﯿﺪ ﺧــﻮﺩﺵ ﺑــﻪ ﺷﻤــﺎ ﺛــﺎﺑــﺖ ﻣــﯽﮐﻨــﻪ ﺍﻭﻣــﺪﻩ ﮐــﻪ ﺑﻤــﻮﻧــــﻪ…
لایــک: واقعــا هــم همینطــــوره ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ عشق دروغین قسمت ۱۲
سیپیده خیلی ترسیده. تا بحال راضا رو انقدر ترسناک ندیده بود.
رضا: چیه! چرا داری میلرزی؟ چرا رنگت پریده؟
سپیده با صدایه لرزان:بذار من برم. –به همین راحتی؟ -من غلط کردم منو ببخش. –چرا با احساساتم بازی کردی؟ -تورو خدا بذار من برم. –پس به سوالام جواب بده. بدونه دروغ. – باشه.
رضا یه صندلی میاره و درست مقابله سپیده میشینه.
رضا: منو دوست داشتی؟ -اره. به خدا دوست دارم. –پس چرا با ۱۰۰ نفره دیگه رابطه داشتی؟ -کدوم ۱۰۰ نفر من فقط امیرو میدیدم. فقط باهاش دوست بودم رابطه ای باهاش نداشتم؟ بخدا راست میگم. –اما امیر میگفت باهات رابطه داسته. –دروغ گفته تو باید حرفه منو باور کنی نه اونو.
رضا دستشو میذاره پشته گردنش و میپرسه: تو معتادی؟ اخه چشات یه جوریه؟
سپیده کمی جا میخوره و میگه: اقا رضا تهمت زدن کاره خوبی نیست. خیلی بیشعوری. بذار من برم. –خوب، جوابه سوالامو دادی. حالا اگه همه جوابات راست باشه میذارم که بری! –به خدا همش راست بود. دست رو قران میذارم که راست بود.
رضا از صندلی بلند میشه و میره کیفه سپیده رو میاره از توش گوشیه سپیده رو بر میداره و میره تو دفترچه تلفنش.
رضا: به به. عباس. علی. مجید. سعید. اینا همه فامیلاتن اره؟ بذار بهشون زنگ بزنم. –اره اینا فامیلامن. ابرومو نبر بهشون زنگ نزن. – دِ دروغگو تو با امیر رابطه داشتی اینا هم همشون دوستاتن.
رضا یه پلاستیک از تو کیفه سپیده برمیداره.
رضا: تو معتاد نیستی نه؟ پس اینا چیه تو این پلاستیک؟
سپیده زبونش بند میاد. کمی سکوت میکنه و بعد میگه:ببین اینا ماله دوستمه نه من. –دروغ نگو عوضی. –دروغ نمیگم.
رضا حسابی عصبی میشه. گفتم اگه راستشو بگی ولت میکنم اما نگفتی. –گفتم. –خفه شو.
رضا میاد سمته سپیده. خیله بهش نزدیک میشه.
سپیده با ترس: ببین اصلا هر کاری که دوست داری با من بکن! فقط بذار من برم. –میخای خود فروشی کنی! –اسمشو هرچی میخای بذار. من هر کاری بگی برات میکنم. مگه اینو نمیخاستی؟ -شرمنده. من میخام انتقام بگیرم. –اگه منو بکشی. پلیسا میان دنبالت و اعدامت میکنن. –من فقط به امیده تو زنده بودم. دیگه زنده بودن واسم معنایی نداره.
رضا یه چاقو برمیداره. و دوباره میاد نزدیکه سپیده.
سپیده از ترس خودشو خیس میکنه.
رضا: اوه اوه میبینم که خرابکاری کردی.
سپیده میزنه زیره گریه و به رضا التماس میکنه که ولش کنه.
ادامه دارد…
(میبینین دوستان. ما هر کاری کنیم اون طرفه نامردمون اعتراف نمیکنه. پس دنباله این نگردین که بهش چیزیو ثابت کنین. بچسبین به زندگیتون) ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ عشق دروغین قسمت یازده
دوباره همون کافی شاپ همیشگی…
سپیده در حالی که کمی ترس برش داشته به رضا میگه: چیه به نظر استرس داری! –نه چیزی نیست. اون دو تومن رسید تو کارتت؟ -اره رسید. –خوب ببین من کلیده اپارتمانه بابامو کش رفتم . ما میتونیم بریم اونجا و با هم صحبت کنیم. –اها صحبت کنیم! خوب چرا همینجا صحبت نکنیم؟
رضا که از استرس داره پاهاشو تکون میده با خجالت میگه: ببین من میخام بریم اپارتمانه بابام. اونجا راحت تر میتونم باهات صحبت کنم. –اگه فقط صحبته، که همینجا بگو. –نه فقط صحبت نیست. –پس چیه؟
رضا سرشو میخارونه و با صدایه اروم ادامه میده: میخام یکم… خوش… بگذرو..نیم.
سپیده تو چشمایه رضا نگاه میکنه و میگه: گفتی ده تومن بهم میدی. –اره دو تومن بهت دادم. هشت تومنم تو اپارتمان بهت میدم. –بهت اعتماد ندارم همشو الان بده.
رضا کمی عصبی میشه.
رضا: یعنی چی بهت اعتماد ندارم. –همین که شنیدی.
رضا یه نفسه عمیق میکشه و میگه: خواهش میکنم منو اذیت نکن. من که پولم همراهم نیست. –خوب برو بیار من اینجا منتظرم. –اوف …به جانه خودم بهت میدم. –فایده نداره اول پول. –خیله خوب پول تو ماشینه بیا تو ماشین تا بهت بده. –پس دروغ میگفتی. برو پولاتو بیار اینجا. –وای… بیا تو ماشین اگه بهت ندادم پیاده شو.
سپیده کمی فکر میکنه و بعد قبول میکنه.
رضا و سپیده میرن تو ماشین. رضا ماشینو روشن میکنه و میرن تو یه کوچه خلوت و یه جایه سوت و کور نگه میداره.
سپیده: خوب، پول؟
رضا از زیره صندلیش دو بسته تراول بر میداره و میده به سپیده و اونم پول هارو میشمره. دقیقا هشت میلیون تومن.
سپیده: خوب این پولا رو می ذارم به حسابه اذیت کردن هات. راستی من هیچ جاییم با تو نمیام. –صبر کن ببینم…. یعنی چی نمیام! تو قول دادی. –گوره بابات برو به درک. بای.
رضا دسته سپیده رو میگیره و سپیده جیغ میزنه.
رضا: فقط یه دقیقه گوش کن. –نمیخام ولم کن. –خواهش میکنم.-زود بنال. –توروخدا با من بیا. –ببین من صد تا دوست پسر دارم اما همیشه از تو بدم میومد. من با تو هیچ جا نمیام. –تو یه دختره کثیفی. –کثیف اون خواهرته کثیف مادرته. اصلا میدونی چیه من همیشه دنباله پولت بودم اما تویه احمق،هیچ وقت نفهمیدی.
رضا سره سپیده رو میگیره و یه دستمال میگیره رویه دهن سپیده. کم کم جیغ هایه سپیده بند میاد. و دیگه تکون نمی خوره.
وقتی سپیده به هوش میاد متوجه میشه دستو پاش بسته شده و تویه یک خونه تجهیز نشده هست. سپیده شروع میکنه به جیغ زدن. رضا میاد و میگه: بذار منم کمکت کنم!
رضا هم شروع میکنه به داد زدن. سپیده ساکت میشه.
رضا: اینجا کسی صداتو نمیشنوه. –رضا توروخدا دیوونه بازی در نیار –حالا نوبته منه
ادامه دارد…. ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ نه اینکه زانو زده باشم…
نه…فقط بی کسی کمی سنگین است…
همین!!
لایک=هر کسی بی کسی رو تجربه کرده… ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ چـــشمـــای دهـــن لــقّی داشــت
داشـت بـاهــام حــرف مــیزد
در حــالــی کـه سـرش پـایین بـود و چـشمــاشـو دوخــته بـود بـه سـنگفـرش پـیاده رو…
بـخـاطـر شـرم و حـیا نــبود…
واسـه این بـود که مـیدونــست اگـه تـو چـشاش نـگـاه کـنم مـیفهـمم داره دوروغ مــیگه….
لایــــک:حــرفهـایـت بـوی دوسـتت دارم مــیدهــند امـــّــا
فــکری بـرای چــشمــهــایــت بــکــن ؟! ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ ایـــن روزا اصلا حــالم خـوب نیســت،،،
با عشقــم مشکلــی پیــدا کــردم و خیلــی روم فشــار اورده ایــن مسئــله همیــن قضیــه هــم بــاعــث شــده از عصبــانیــت بزنــم گوشیمــتو بشکونــم،،،( البــته فــدا ســرش ، اصلا نــگران نیستــم بخاطــره شکوندنــه گوشــیم )
اونـــایی کــه حـالمــو درک مــیکنن بـرام دعــا کنــن کــه این مشکــلاتــم حـــل شــه تـا حــالم خــوب شـــــــــــــــه. . .!
لایــک= به امیـــد خــدا خـــوب میشـــی بـرات دعـــا میــکنیم رفیـــــق
لایــک= دیــوونـه ایــی کــه گوشیتـــو شکونــــدی… ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ درگرمترین روزهای تابستان،هنوز،سوز نبودنت رسوخ میکند تا عمق روح خسته ام!
و در این میان
من از درد
من ازسرمای بی کسی،به خود میلرزم و باخودم می اندیشم
“زمستان نبودنت تمام میشود،یا تمامم میکندیک روز؟””آرام” ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ میشود یک لحظه عوض کنی؟
نه”او”را با”من”!
نه!
فقط لحظه ای،طرزنگاهت راعوض کن!
“مرا”عاشقانه،”او”رابی تفاوت ببین!
همین برای دلم کافیست!آرام ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ به سلامتی اخلاق سگیم که هیچ گربه صفتی رو توی زندگیش راه نمیده..!!! ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ ویرانم !
همچون پدری که دخترکش عآشق سرباز دشمن شده است ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ استغفار میکنم!!
از آن همه دوستت دارم هایی که…. حرامت شد. ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ من نیزچوخورشید دلم زنده به عشق است راه دل خودرا نتوانم که نپویم
هرصبح در آیینه جادویی خورشید
چون مینگرم اوهمه من من همه اویم ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ همه میگن عاشق کسیه که به عشقش نرسه اما به نظر من عاشق کسیه که با عشقش به همچی برسه … ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ دل نوشته ی من
هر چی بیشتر ادما رو میشناسم میفهمم چرا خدا ازم گرفتت.کارای بقیه رو که با تو مقایسه میکنم هر لحظه بیشتر میفهمم که تو فرشته ایو خدا دید نه من لایقتم نه زمین برای همین تو رو برد تو اسمون پیش خودش و فرشته هاش….. ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ همه آدما عــاشـق نـیـستـن
ولـی هـمـه عاشــقــا آدمـن
اونـائـی که مـیـگـن عــشــق چـیـز مـهـمـی نـیـسـت و کـافـیـه یـکـی خـوشـگــلـتـر از عـشـقـت بـبـیـنـی تـا از یـادت بـره اونـــــا آدم نـیسـتـن حیوونن
چون یبار مثل حیوونا از رو غریضه و هوس دنبال یکی رفتن و بعد ساده فراموشش کردن فکر میکنن همه عین خودشونن
خواهشاً به اینجور موجودات نگین گرگ چون گرگ با غیرت ترین حیوون زمینه و بخاطر جفتش جونشو میده ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️