

گفت و گوی اختصاصی تیگوسانتوسا با کامران مالکی ( کامی) آهنگ ساز ، موزیسین و …
مجموعه: هنر و هنرمند
کامران مالکی (کامی) موسیقیدان و خواننده و از نزدیکان استاد حسین قوامی (فاخته) است، در ادامه مصاحبه اختصاصی تیگوسانتوسا (خبرنگار روزنامه اندونزی جاواپس) را با وی می خوانیم:
کامران یا (کامی)”مالکی شاید برای افرادی که موسیقی را به صورت حرفهای دنبال میکنند نامی آشنا باشد. او کسی است که ۲۸ سال آهنگهای گروه آلمانی مدرن تاکینگ* را در ایران تقلید کرده است.شاید کمتر کسی بداند که کامی از سالها پیش به تقلید آهنگهای این گروه پرداخته و آهنگهای معروف آنها را با صدایی بسیار شنیدنی بازخوانی کرده است؛بهگونهای که شاید نتوان اصل و تقلید را از هم تشخیص داد. گروه مدرن تاکینگ برای اغلب ما ایرانیها و اغلب مردم دنیا گروهی نوستالژیک است. دست کم ۲ نسل،از این گروه خاطرات زیادی دارند.گفتوگوی جذابی با او داشتیم که البته دلیل اصلی جذابیت آن صداقت و روراستی کامی بود. در مصاحبهای که پیش روی شماست از موضوعات مختلفی سخن گفتیم؛ موضوعاتی چون صدای خوانندگان، تقلید در موسیقی دیروز و امروز و وضعیت استودیوها و خوانندگانی که حوصله خیلیها را سر میبرند!سالها پیش، درسال ۱۹۸۹، خبرنگار مجله هنری «ژاپنی کاتیو جی یو شینبا»در سفری که به ایران داشت، با کامی مالکی که از خانوادهای اهل هنر و موسیقی است، گفتوگو کرد. این گفتوگو هرگز به فارسی یا زبان دیگری منتشر نشد. در سال ۲۰۱۲ که من در نمایشگاه بینالمللی مطبوعات تهران شرکت کرده بودم، با کامی-مالکی آشنا شدم. ساعت ۰۴:۳۸ عصر روز ۴/۳/۲۰۱۲ بود.در نمایشگاه بینالمللی تهران بازدیدکنندگان به غرفههای مطبوعاتی سر میزدند و مرتب به تعداد آنها اضافه میشد. با روزنامهنگاران خارجی درباره نشریات کشورشان صحبت میکردند. من در اینترنت سرگرم جست و جو برای یافتن اخبار تازه بودم که مردی به غرفه ما آمد. با مترجم ایرانی ما حرف میزد. نظرم جلب شد. مردی قدبلند بود با موهای کوتاه و صورتی اصلاح شده. عکسی روی تیشرتش دیده میشد و گردنبندی نقرهمانند به گردن داشت که حروفی روی آن حک شده بود. روبهروی من ایستاده بود.احساس کردم که باید در کار هنر دستی داشته باشد. از مترجم خواستم کمک کند با او گفتوگو کنم. خانم فیروز صالحی (مترجم) از او خواست که با هم گپی بزنیم. او خودش را کامی مالکی معرفی کرد و گفت: «من تقلیدگر گروه مدرن تاکینگ در ایران هستم. بسیار خوشحالم که با یکی از خبرنگاران کشور اندونزی آشنا میشوم و او درباره کار هنریام با من مصاحبه میکند. سلام و درود فراوان به تمام ایرانیها در هر کجا که هستند و کسانی که مرا میشناسند، چه در ایران و چه در کشورهای دیگر، و تمام طرفداران گروه آلمانی مدرن تاکینگ، توماس اندرس و دیتر بوهلن، که بعدها این مصاحبه را در روزنامه و یا مجله میخوانند.»اسم گروه برایم آشنا بود: گروه مدرن تاکینگ؛ توماس اندرس و دیتر بوهلن که از سال ۱۹۸۰ میخوانند. کامی آهنگی را با موبایلش پخش کرد و من تا آهنگ را شنیدم، گفتم: «بله، درست است، این مدرن تاکینگ است!» ولی کامی گفت: «این من هستم که میخوانم» خیلی تعجب کردم. صدایش شباهت بسیاری به خواننده این گروه داشت. باور کردنش کمی مشکل بود.آرام آرام آهنگ «شری شری» و آهنگ بعدی آلبوم را که اسمش «GERONIMO’S CADILLAC» است، زمزمه کرد. این ۲ آهنگ، از آهنگهای معروف این گروه قدیمی است. حدسم درست بود؛ او یک هنرمند بود. از کامی مالکی خواستم درباره کارش بیشتر بگوید. او معتقد است که ذوق هنریاش میراثی از عموی مادرش، استاد حسین قوامی (فاخته) از اولین خوانندگان دوره جدید موسیقی ایرانی است.
برای آشنایی بیشتر با او این گفتوگو را بخوانید.*آقای کامی، چه چیزی سبب شد به «مدرن تاکینگ» علاقهمند شوید و کارهای توماس اندرس را بازخوانی کنید؟چندین سال پیش در لندن با این گروه آشنا شدم. روزی شبکه ۴ بی.بی.سی را تماشا میکردم که آهنگی از خواننده محبوبم فرانک سیناترا پخش میکرد. وقتی آهنگ تمام شد، مجری خوانندهای را معرفی کرد. خواننده آهنگ«You’re my heartyou’re my soul»را اجرا کرد. به مادرم گفتم: «چقدر صدا و آهنگش زیباست!»مدتی بعد در فروشگاه هاروتس در لندن دوباره همان آهنگ را شنیدم. ایستادم، گوش کردم و سعی کردم با خودم زمزمه کنم. بعد از ۵ ماه، در ایران، سراغ کاستهای جدید موسیقی را از یکی از بستگان گرفتم. او چند گروه و خواننده را نام برد که گروه مدرن تاکینگ هم جزو آنها بود که آلبومش با همان آهنگ به ایران رسیده بود. آن را کپی کردم و همان روز سعی کردم آن را بازخوانی کنم.*چطور متوجه شدید صدای شما به توماس اندرس میخورد؟صدای من نسبتاً زیر است. وقتی این آهنگ را تقلید میکردم، دوستانی که گوش میدادند با تأکید میگفتند که صدایم خیلی شبیه صدای توماس اندرس است.*کسانی که گفتند صدای شما شبیه صدای توماس اندرس است، اهل موسیقی بودند یا آدمهای معمولی علاقهمند؟بله، اولین شخص عموی مادرم استاد حسین قوامی، استاد مسلم آواز ایرانی، بود. که بسیاری از خوانندگان قدیمی ایران شاگرداناستاد قوامی بودهاند. وبعدیها دوستان و فامیل که جوان بودنند..*در گذشته خودتان بهتنهایی این آهنگها را میخواندید یا کسانی شما را در خواندن همراهی میکردند؟در سال ۱۹۸۶ با ۴ تن از دوستانم گروهی شبیه مدرن تاکینگ تشکیل دادیم.آنها نوازنده بودند و من میخواندم و یکی دیگر هم وقتی صدا زیر یا دوتایی میشد مرا همراهی میکرد. دوستانم چون نتوانستند از وزارت ارشاد در ایران مجوز بگیرند، ۲۵ سال قبل به کشورهای دیگر رفتند و در آنجا کارشان را در زمینه موسیقی ادامه دادند، ولی من در ایران ماندم. وقتی این گروه آلبوم جدیدی میدادند، آهنگ خالی آنها روی ورقهای نازکی که به آن پانچ میگفتند برایم میآمد و من روی آن میخواندم. همین آهنگ «شری شری»را که الآن گوش دادید، من در سال ۱۹۸۷ به همین روشی که گفتم، خواندم. حالا دارم اجراهایی را که خواندهام، روی سی دی میآورم.
*چرا آهنگها کمی هوا دارد؟چرا آهنگهای این گروه را دوباره بازخوانی نکردید؟سؤال«خوبی کردید»در آن سالها این نوع آهنگها ممنوع بود و نمیشد آنها را در استودیو بخوانی. یک استودیوی کوچک بود که این دستگاه پانچ را داشت. البته این دستگاه مربوط به سازمان رادیو تلویزیون ایران بود و در سالهای ۱۹۷۵ تا ۱۹۷۹ با آن کار می کردند. ۲ نفر از دوستان رادیویی استاد قوامی به نام منوچهر نوذری و علی تابش این دستگاه را در سال ۱۹۸۴ از طرف تلویزیون به استاد قوامی، که عموی مادرم بود، هدیه دادند و ایشان هم آن را در اختیار من گذاشت.تا الآن که درسال ۲۰۱۲ قرار داریم، هر آهنگی که باشد، برایم روی آن پانچها میآید و اگر صدایم خوب باشد، به همان روش میخوانم. ولی متأسفانه چند سالی است که وقتی میخوانم، صدایم کمی میگیرد و مثل آهنگی که از موبایلم گوش دادید،نیست. این موضوع برای کسی که خواننده است و میخواند، خیلی ناراحتکننده است.
کامران مالکی در کنار استاد حسین قوامی (فاخته ای)
*کی متوجه شدید که صدای خوبی دارید و میتوانید بخوانید؟از کودکی.از ۴-۵ سالگی که برای خودم زمزمه میکردم، متوجه شدم که میتوانم بخوانم. در ۱۵-۱۶ سالگی صدایم پختهتر شده بود.*کار گروه مدرن تاکینگ را به طور رسمی از چه سالی شروع کردید و کی متوجه شدید که صدای شما به خواننده اصلی این گروه یعنی توماس اندرس نزدیک است؟دقیقاً از سال ۱۹۸۴٫ یعنی ۲۹ سال است که این کار را انجام میدهم.*کار دیگری هم دارید؟بله،کمی هم کار مصاحبه انجام میدهم.*گفتید»مصاحبه؟! کمی بیشتر توضیح میدهید؟بله با هنرمندان ایرانی،خوانندگان خارج و داخل کشورمان و یا دکلمهگران ایرانی که در خارج زندگی میکنند،مصاحبه میکنم و برای انتشار در روزنامهها و مجلههای ایرانی در ایران، اروپا و آمریکا میفرستم.*تا به حال چند نوار از صدای خودتان از روی پانچ ضبط کردهاید؟۶ نوار کاست که هر کدام ۹۰دقیقه است. ۲ کاست از آلبومهای تکی خواننده گروه توماس اندرس مربوط به سال ۱۹۸۹، ۱۹۹۰،۱۹۹۱ و ۱۹۹۲ خواندهام؛ ۲ سی دی هم در استودیو کوروش ایرانی خواندهام.۱۲ آهنگ هم از آهنگهای قدیمی از خانم گوگوش به نام آلبوم خاطرهها یک تکآهنگ و دکلمهای که خودم انجام دادم. همچنین آهنگ «پری کجایی» عموی مادرم، استاد قوامی، که کمی ریتم آن را تند کردهایم؛و یادآوری میکنم آهنگ سُلوی خواننده محبوبم توماس اندرس را که «یور مای هارت یور مای سُل»است در مؤسسه ملی در سال ۲۰۰۷ در ماه دسامبر خواندم.*صدای شما در آهنگهای ایرانی هم خوب است.البته من که متوجه نمیشدم شما چه میخوانید! فقط صدا را توانستم تشخیص دهم که خوب است. تا به حال هنگام خواندن اضطراب داشتهاید؟به نکته خوبی اشاره کردید. هر خوانندهای هنگام ضبط کارش نگرانی یا لرزش صدا دارد؛ فرقی نمیکند خواننده حرفه ای باشد یا خواننده معمولی.*۲۷ سال پیش که برای ضبط آهنگهایتان میرفتید، قبل از آن تمرین صدا میکردید؟بله. پیش از ضبط هر آهنگ از روی متن آن چندین بار میخواندم و بعد برای ضبط کردن آماده میشدم،و چون موزیکی که با آن میخواندم روی ورقهای نازک پانچ قرار داشت خیلی مشکل بود که یک آهنگ را دوباره آماده کنیم. و ناگفته نماند که گاه اوایل یا اواسط یا حتی کمی به پایان آهنگ مانده صدایم خراب میشد و به همان طریق که گفتم باید موزیک را قطع میکردیم و از اول میخواندم.این برای خوانندگان حرفهای هم پیش میآید، حتی ممکن است برای خود توماس اندرس، و همه این مشکل را دارند که هنگام ضبط در استودیو اول باید تمرین کنند و بعد شروع به ضبط کنند. بعضی وقتها از صبح تا شب طول میکشید که یک آهنگ را درست بخوانم. و اگر هم نمیشد، کار به روزهای بعد موکول میشد.
*وقتی این گروه در سال ۱۹۸۷ از هم جدا شدند، از شنیدن این خبر چه حسی داشتید؟بسیار غمگین شدم که گروهی به این موفقی با یکدیگر اختلاف پیدا کردهاند، ولی یک بار دیگر بعد از ۱۲-۱۳ سال یعنی از سال ۱۹۸۷تا سال ۱۹۹۸ باز در یک گروه جمع شدند و بار دیگر در سال ۲۰۰۳ برای همیشه از یکدیگر جدا شدند. از سال ۲۰۰۳ تا ۲۰۱۱ توماس اندرس تکی میخواند. در سال ۲۰۱۰ آلبومی با سندرا به بازار داد و در سال ۲۰۱۱ با شخصی به نام فرانک روگ که گیتاریست خوانندهای به نام ننابود آشنا شد و آهنگی به نام جی گلو را با او خواند.*تا به حال فکر کردهاید که از کارهای جدیدی که آهنگسازان میسازند استفاده کنید و از کارهای دیگران تقلید نکنید؟بله. ولی باید امکانات مالی خوبی داشته باشید که بتوانید از کارهای خودتان بخوانید. چون این طور کارها نهتنها در ایران بلکه در تمام کشورهای اروپا و آمریکا سرمایه زیادی میخواهد. آهنگساز دستمزدش جداست و اگر بخواهند برایم تک تک نوازندگی کنند هم هرکدام دستمزد جداگانه دارد.* تا به حال در کشورهای دیگر هم اجرا داشتهاید؟خیر، اما در سال ۱۹۸۶ در همینجا، درتهران، در مسابقهای شرکت کردم که تعداد زیادی تقلیدگر گروه مدرن تاکینگ از کشورهای دیگر در آن شرکت کرده بودند. این مسابقه در آلمان برگزار میشد. من در آن مسابقه جزو ۵ کشور اول شدم و از طرف سفارت آلمان در ایران در روزنامه «تهران تایمز» از من تقدیر شد. ۳ مجله آلمانی «براوو»، «پاپ کورن» و «پیپل» نیز به برنده شدن من اشاره کردند.*از این مجلهای که نام بردید،نسخهای هم دارید؟فکر میکنم داشته باشم. در همان سالهای ۱۹۸۹و ۱۹۸۸ که مجله چاپ شده بود، برایم فقط همان صفحه را فرستادند و من دیدم. یکی از دوستانم آن را برای کپی کردن از من گرفت، ولی دیگر برایم نیاورد. آن دوستم الآن ۲۴ سال است که در آمریکا زندگی میکند و من دیگر هرگز او را ندیدم تا از او بپرسم آن صفحههای مجله را که مربوط به من بود چه کرده. البته در همان روزها خودم از روی آنها فتوکپی سیاه و سفید گرفتم که موجود است و از آن فتوکپی میتوانم اسکن کنم و اگر شما بخواهید در اختیارتان بگذارم.
*شما لابه لای مصاحبه به «استودیو» اشاره کردید. در استودیو سرگرم چه کاری هستید؟به استودیو میروم و آهنگهایم را که روی نوار کاست است، روی سی دی میآورم.*آیا شما به سازی هم تسلط دارید؟خیر، فقط برای ساخت آهنگهایم به آنجا میروم و البته میتوانم کسانی را که برای تمرین یا تست صدا به استودیو میآیند ببینم و درباره صدایشان نظر بدهم.متأسفانه بسیاری از کسانی که برای ضبط به استودیوها میآیند، صداهای خراب و گرفته دارند و راحت نمیتوانند بخوانند و حتی آنهایی که در حال ضبط صدا هستند از صدایشان بدشان میآید. هر کس که پول دارد زود میخواهد یک آلبوم پر کند و خیال میکند که خواننده معروفی میشود.در تمام دنیا همینطور است.*گفتید سبک خواننده ای که آهنگهایش را می خوانید عوض شده. بله، گروه مدرن تاکینگ ــ که من آهنگهایشان را میخوانم ــ در حال حاضر کمی سبکش عوض شده. خود من این تغییر را زیاد نمیپسندم. من بیشتر کارهای اولی را که شروع کرده بودند که در سال ۱۹۸۲ تا ۱۹۸۷ بود و مقداری هم از آلبومهای تکی را که از سال ۱۹۸۹ تا ۱۹۹۵ بود، میپسندم و دوست دارم. در حال حاضر همه آهنگهای این گروه تند شده و دیگر حال و هوای آن سالها را ندارد.این اطلاعاتی که به شما میدهم، به خاطر عموی مادرم است که استاد آواز اصیل ایرانی بود. بسیاری از خوانندگان قدیمی و جدید ما هر سؤالی در زمینه موسیقی داشتند از استاد حسین قوامی میپرسیدند؛ استادی که چندین نوازنده و شاعر خارجی صدایش را آسمانی میدانستند و دربارهاش کتاب نوشتهاند. چون من روزهای زیادی نزد این استاد بودهام و کمی هم در زمینه تحریرها و سبک موسقی تعلیم دیدهام، میتوانم کمی صداها را تشخیص دهم.صحبتم درباره گروه مدرن تاکینگ و سبک آهنگهایش است و صدای دیتر بوهلن که با توماس اندرس میخواند،و شخصی به نام فرانک روگ که جدیداً با او کار میکند. این دو، صدای خفه و گرفتهای دارندو راحت نمیتوانند بخوانند اما توماس اندرس، خواننده اصلی، صدای بسیار شفافی دارد.
*ای کاش این استادی که این قدر از او تعر یف کردید، در قید حیات بود ن تا من هم میتوانستم ایشان را ببینم.متأسفانه بسیاری از خوانندگان خوب ایرانی فوت کردهاند و اگر چندتایی هم باشند، در آمریکا هستند.*تصمیم به ضبط کاری ندارید؟اگر صدایم اجازه دهد و حنجرهام ناراحت نباشد، حتماً این کار را خواهم کرد.*شما لابهلای حرفهایتان به یک خبرنگار ژاپنی اشاره کردید که با شما ۲۴سال پیش اولین مصاحبهای را انجام داد. کمی از او بگویید.بله، خانم هانشی یو، خبرنگار مجله موسیقی «کاتیوجی یوشینبا» است که در سال ۱۹۸۹، دقیقاً ۲۴ سال پیش، برای تهیه گزارش از ۱۱ سالگی انقلاب ایران به تهران آمده بود. من با او در یک مهمانی آشنا شدم؛ دقیقاً همانطور که به نمایشگاه آمدم و با شما آشنا شدم. با خانم هانشی یو در یک مجلس مهمانی در منزل یکی از دوستانم که سرکنسول و وابسته فرهنگی سفارت ژاپن در ایران با او دوست بود و همینطور در مؤسسه ملی که من و دوستم برای ضبط آهنگهایم در آن سالها با هم به آنجا میرفتیم، آشنا شدم. ایشان با من مصاحبهای انجام دادند که متن مصاحبه هم موجود است. خانم هانشی یو از کسانی بود که با استاد قوامی دیدار داشت.من از استاد قوامی وقت گرفتم و ایشان را نزد استاد بردم. خانم هانشی یو از این دیدار بسیار خوشحال شد. در اینجا بد نیست این را هم بگویم که من بهتازگی مطلع شدم خانم هانشی یو در سانحه هوایی ارفرانس فوت کرده است. این حادثه در سال ۲۰۰۹ اتفاق افتاد. از شنیدن این خبر بسیار غمگین شدم. یادآوری میکنم که این خبرنگار در سال ۱۹۸۵با ۲ خواننده گروه مدرن تاکینگ توماس و دیتر دیدار و مصاحبه کرده بود.*فکر میکردید باز هم یک خبرنگار روزنامه یا مجله با شما مصاحبه کند؟هم بله و هم نه! البته چون خانم ژاپنی با من مصاحبه کرد دیگر فکر نمیکردم روزی از نشریه دیگری با من مصاحبه کنند، ولی شما امروز از طرف یک روزنامه دیگر با من مصاحبه میکنید.*کمی از برنامه رادیویی فارسی بی. بی. سی.بگویید.برنامه رادیو بیبیسی در سال ۱۹۹۰ شروع به کار کرد،نامش هم «روز هفتم» بود. این برنامه روزهای جمعه پخش میشد و به مدت۳ سال ادامه داشت.آقای شهریار رادپور»و بهزاد بلور مجری آن برنامه بودند. همه میتوانستند با برنامه تماس بگیرند و درخواست آهنگ کنند. من هم از جمله کسانی بودم که این کار را انجام میدادم و از گروه مدرن تاکینگ آهنگ میخواستم. شهریار رادپور میگفت این گروه را زیاد در انگلیس نمیشناسند. دوستانم که از ایران و از هلند به این برنامه گوش میدادند برایم آهنگهای گروه مدرن تاکینگ را درخواست میکردند و آنها هم چند آهنگی را که در آرشیو داشتند پخش میکردند. از من هم خواسته شد یکی از کارهایم را از طریق تلفن پخش کنم، ولی هر وقت میخواستم این کار را انجام بدهم، تماس قطع میشد. البته چند بار تلفن کردم و با آنها حرف زدم که نوار کاست تمام برنامههایی که اسم مرا بردهاند و من حرف زدهام، موجود است.*شما در آن برنامه درباره چه چیزی صحبت کردید؟صحبتهایم با شهریار رادپور و بهزاد بلور درباره اولین بار جدا شدن اعضای گروه مدرن تاکینگ بود و آلبوم جدید خوانندگان گروه توماس و دیتر.آقای شهریار رادپور چند بار از من خواست تلفنی آهنگهایم را پخش کنم که هر دفعه زنگ میزدم، اول پخش آهنگم تماس قطع میشد، و به خاطر ممنوع بودن هم نمیتوانستم آهنگهایم را برای رادیو بیبیسی پست کنم، چون در آن سالها بسیار سختگیری میکردند. در حال حاضر همهچیز راحت شده و به وسیله اینترنت میتوانید آهنگها را به ای میل شخص دیگری بفرستید. ولی در سال ۱۹۸۹ اینترنت در ایران نبود، یا اگر هم بود به این صورت نبود.
*پیشنهاد شما به متولیان موسیقی برای پویایی این هنر در کشورتان چیست؟متولیان باید در این مسیرتلاش کنند. علاقمندان باید ابتدا راه و مسیر را مشخص کنند بعد آموزش ببینند. موسیقی را باید یاد بگیرند مطمئن باشید کسی که علاقه دارد به هردری می زند تا یاد بگیرد باید تلاش زیادی کرد باید از خیلی چیزها گذشت وقت گذاشت و از اساتید حرفه ای بهره برد و با دیدی که توی ذهنشان است پیش می برند باز هم می گویم آموزش آموزش و آموزش. متولیان این کارنباید برخورد سلیقه ای کنند . فیلتر را درتوانایی وعدم توانایی بگذارند وبه سمت تهیه کنندگی حرفه ای واستعداد یابی بروند و ازسلیقه ای کار کردن پرهیز کنند و به موسیقی به عنوان یک هنر برتر اهمیت دهند .
* صدای کدامیک از خوانندگان قدیمی خارجی را دوست دارید؟از»خولیو ایگلسیاس، باربارا استرایسن، فرانک سیناترا، شرلی بیسی، نات کینگ کول، ویتنی هیوستون، دمِیس روسس، تام جونز، آبا، بیجیز و بانی اِم خوشم میآید و ازرقص هم از الویس پریسلی و مایکل جکسون.*نظر شما درباره صدای خوانندگان جدید خارجی و ایرانی و آهنگسازانی که از ۲۰سالگی شروع به آهنگسازی میکنند چیست؛البته غیر از آنهایی که در بالا نام بردید.نمیتوانم هیچ نظری درباره خوانندگان جدید بدهم، چه ایرانی و چه خارجی و همچنین آن دسته از بچههایی که سن کمی دارند و آهنگسازی میکنند. به عقیده من شخصی که میخواهد کار آهنگسازی را شروع کند باید اول پیش کسانی برود که تجربه آهنگسازی دارند و از آنها در این مورد سؤال کند.*آهنگسازانی را که گفتید باتجربهاند،شما می شناسید نام میبرید؟ناصر چشم آذر،زنده یاد استاد همایون خرم، فرید زولاند، اردلان سرفراز، ایرج جنتی عطایی-وزنده یاد بابک بیات و”خیلی کسان دیگر هم هستند که اگر بخواهم نام ببرم طول میکشد که البته هیچیک از آنها نه صدای درستی دارند و نه در کار آهنگسازی خبره هستند.*حالا آن دسته از خوانندگانی را که گفتید حرفهای هستند و میتوانند روی صدای شخص نظر بدهند، نام ببرید.سلن دیون، فرانک سیناترا، گلن کمبل (خواننده کانتری میوزیک) و کسانی که صداهای اُپرایی دارند میتوانند روی صدای اشخاص برای خواندن نظر بدهند. البته بین خوانندگان سیاهپوست هم صداهای قشنگ و قوی بسیاری میتوان یافت. خیلی از قدیمیها هستند که اسمشان را به یاد ندارم.*از خوانندگان کشورتان ایران هم که صداهای قوی و قشنگ دارند نام ببرید.از خانمها زندهیاد هایده، زندهیاد پوران، زندهیاد الهه، عهدیه، زندهیاد مرضیه، گوگوش و زندهیاد دلکش»از آقایانزندهیاد استاد بنان، زندهیاد استاد حسین قوامی،»آقای اکبر گلپایگانی، محمد اصفهانی،علیرضا افتخاری، سالار عقیلی، هوشمند عقیلی، و همایون شجریان را میتوانم نام ببرم. افراد دیگری هم هستند که اگر بخواهم نام ببرم، یک روزنامه میشود! البته در تمام دنیا میتوان صداهای ماندگار را پیدا کرد، ولی متاسفانه خیلیها هم با صداهای بدشان دیگران را آزار میدهند!*شما در حرفهایتان به ۲ نفر از افرادی که در برنامه سوپر استار در آلمان شرکت کرده بودند اشاره کردید. کمی از این ۲ نفر بگویید؟بله، در برنامه سوپر استار در سال ۲۰۱۱ شخصی به نام فردی شاهین شُل ۵۵FREDDYY SAHINSCHOLLDYY ساله شرکت کرده بود. وقتی شروع به خواندن کرد، تمام کسانی که در استودیو نشسته بودند، تحت تأثیر قرار گرفتند؛ طوری که تمام جمعیت جلوی او بلند شدند و دست زدند. هیئت ژوری هم که یکی از اجرا کنندگانش نوازنده و آهنگساز گروه مدرن تاکینگ به نام دیتر بوهلن بود، تحت تأثیر قرار گرفت. من هم اشک در چشمانم جمع شده بود از صدای به این زیبایی و صافی. خانم سیاهپوستی به نام دیترا جوینس هم یکی از آهنگهای ویتنی هیوستون خواننده خوشصدای آمریکایی را که مدتی پیش بر اثر مصرف زیاد مواد در گذشت خواند. این شخص هم تحریرهای بسیار قشنگی در صدایش بود که شبیه به ویدنیی هیوستون بود و برنده سوپر استار شد.*چرا شما در این برنامه که در آلمان برگزار میشود، شرکت نکردین یا چرا شرکت نمیکنید؟
متأسفانه همانطور که اشاره کردم، صدایم دیگر آن صدای دلخواهم نیست و گامهای بالا را نمیتوانم مانند قبل بخوانم»خیلی علاقهمند بودم در این برنامه که مجری آن دیتر بوهلن است شرکت کنم. اگر ۲۵ – ۲۶ سال قبل بود ــ درست همان موقع شروع کار من ــ شاید شانسی برای برنده شدن داشتم و من هم جزو برندگان سوپراستار میشدم، ولی شاید قسمت نبود.*از زندگی خصوصی خواننده محبوبتان توماس اندرس چیزی میدانید؟بله؛ در شروع کارش قبل از این که مدرن تاکینگ به وجود بیاید، در سال ۱۹۸۴ در گروه «مدرن جسپراچ» بود. در آن گروه با نام برند ویدونگ اِشْتوندن فعالیت میکرد و بعد نام خود را به « توماس اندرس»تغییر داد و مدرن جسپراچ با نام جدیدمدرن تاکینگ شروع به کار کرد. مدرن تاکینگ با اولین آلبوم خود به نام «تو در قلب منی، تو در وجود منی» در عرصه موسیقی اروپا غوغایی به پا کرد و به عنوان بهترین گروه موسیقی اروپا انتخاب شد. در سال ۱۹۸۵ این گروه با دومین آلبوم خود یعنی «بانوی قشنگ و نازنین» هزاران طرفدار در اروپا و آسیا پیدا کرد. در همین زمان توماس اندرس با «نورا ایزابلا» ازدواج کرد. بعد از اجرای آلبوم «برادر لویی» در سال ۱۹۸۶ مدرن تاکینگ جایزه طلایی موسیقی انگلستان و کانادا را دریافت کرد. با اینهمه، موفقیت گروه به خاطر دخالتهای نورا ایزابلا کمرنگ شد. آنها در سال ۱۹۸۷ ۲ آلبوم اجرا کردند و از هم جدا شدند.موفقیت شگفتانگیز آنها باعث شد که گروه جاودان موسیقی آلمان لقب بگیرند . توماس اندرس بعد از جدایی، با تغییر رویه در کارش به تنهایی در ایالات متحده به فعالیت پرداخت و دیتر بوهلن هم با آهنگسازی به کار خود ادامه داد. در مارس ۱۹۹۸ معجزهای که طرفداران مدرن تاکینگ در انتظار آن بودند به وقوع پیوست و دیتر بوهلن و توماس اندرس به هم ملحق شدند و هفتمین آلبوم خود را با نام «بازگشت برای همیشه» اجرا کردند و کامیابیهای گذشته را بازیافتند و این بار هم با اقبال عمومیشگرفی روبهرو شدند. آنها در سال ۱۹۹۹ آلبوم دیگری به نام «تو تنها نیستی» اجرا کردند و جایزه موسیقی کانز آلمان را به خاطر بیشترین فروش به دست آوردند.*آیا علاقه دارید با خوانندگان گروه مدرن تاکینگ، دیتر بوهلن و توماس اندرس، مصاحبه کنید؟ هنوز با ۲ خواننده این گروه یعنی توماس اندرس و دیتر بوهلن تماس تلفنی دارید؟به موضوع خوبی اشاره کردید. حتماً اگر روزی پیش بیاید و به آنها دسترسی داشته باشم،با کمال میل با این ۲ خواننده محبوبم مصاحبه خواهم کرد. در رابطه با سوال دوم هم باید بگویم که من از سال ۱۹۸۶ تا سال ۱۹۹۰ با توماس اندرس هر یک ماه و نیم یک بار تماس تلفنی داشتم. ولی از سال ۱۹۹۰ دیگر هیچ تماسی با او نداشتم و اولین سالی که برنده شدم، ۲ روز بعد از آن با دیتر بوهلن برای اولین بار تماس داشتم.*شما در حرف هایتان به یک آهنگساز ایرانی اشاره کردید که با خواننده گروه مدرن تاکینگ، توماس اندرس،همکاری میکند. در این باره بیشتر بگویید.بله،بالاخره رویاها به حقیقت پیوست;بعد از موفقیت مهرزاد مرعشی یک ایرانیبرای نزدیک شدن به بنیانگذار گروه افسانه ای مدرن تاکینگ،دیتر بوهلن»وحالا نوبت به یک خواننده ایرانی دیگر با یک خواننده معروف به نام توماس اندرس از گروه مدرن تاکینگ رسید»»توماس اندرس با آهنگسازی ایرانی به نام فرهاد زند کار میکند و با یکی از خوانندگان ایرانی مقیم کالیفرنیا به نام امید سلطانی که آهنگهایش را فرهاد زند میسازد هم همکاری دارد. من چند ماه پیش کهصحبتیتلفنی با این آهنگساز که ساکن سوئد است داشتم،او گفت در سال ۲۰۱۳ تا آخر ماه ژانویه در لوس آنجلس مشغول ضبط یک سی دی با توماس اندرس و امید هستیم و قرار است که توماس و امید در ماه آگوست تا ماه دسامبر ۲۰۱۳ کنسرتهای با هم بدهند»»کامی در ادامه می گویند”توماس آندرس در آهنگ پیش رو قرار است چند خطی به زبان شیرین و کهن پارسی بخواند تا برگ زرینیبر قدرت طرفداران ایرانی این گروه همیشه جاویدان شود.*میدانید با کدام کمپانیهای موزیک قرارداد بستهاند؟بله، با کمپانی سونی رکوردز، کینگ رکوردز، وارنر چاپل، سونی میوزیک، وارنر برادرز و چند کمپانی غولپیکر دیگر.
اساسا تقلید را در آثار هنری چه طور می بینید؟همه چیز در آثار هنری با تقلید شروع می شود و در ادامه باید راه خودش را پیدا کند. حالا می خواهد نقاش باشد یا خواننده، باید طرف فایل خودش را پیدا کند تقلید کلا قسمتی از کار هنری هر هنرمندی است،ولی در ادامه باید راه و روش خودش را پیدا کند.تعریفت از آواز چیه؟آواز در اصل انتقال احساسات انسانى از طریق صداى انسانیست تاثیر گذارترین صوتی که در جهان میتوان یافت.چرا امروز خیلیها فکر می کنن که خوانندگی یا آوازخوانی کار راحتیه (مثل خیلی از بازیگر ها یا ورزشکارهایی که وارد این شاخه ی هنری میشوند؟به نظرت چقدر یه خواننده می تونه رو ذائقه مخاطبش تاثیر بذاره و یا چقدر یه مخاطب می تونه روی کیفیت کار خواننده موثر باشه؟به قول یه بزرگ موسیقی،امروز هر کسی که لال نیست خوانندس.من عقیده دارم که یک خواننده،خواننده به دنیا میاد.واقعا این هنر ذاتیه و البته باید بهش توجه بشه تا به بلوغ برسه و قطعا باید براى بلوغش تکنیکهایی همراهش باشه که اون رو موندگار کنه.اینکه بازیگران ، فوتبالیستها یا…به سمت خوانندگی میان فقط یک دلیل داره و اون اینه که خواننده ها در دنیا مورد توجه ترین انسانها هستند و این بهانه خوبیه براى این موضوع . اینکه اعلام میشه معروفترین مرد دنیا ( مایکل جکسون ) هست و بعد از اون ( چارلى چاپلین) نمایانگر همین موضوع است.
*میخواهم سؤالی خودمانی از شما بپرسم. آیا در مهمانیهای فامیلی و دوستانه اتفاق افتاده که آهنگی از گروه مدرن تاکینگ بخوانید؟این هم سوالی خوب است»بله،زیاد! البته این مربوط به قدیم است یعنی همان ۲۶سال پیش هر وقت به اتفاق مادر و پدرم به مراسم مهمانی میرفتیم، نوارهایم را که آهنگهای مدرن تاکینگ بود، همراه خودم میبردم و با آن آهنگها میخواندم. همین حالا هم گاهی وقتی به مهمانی میروم، فامیل مرتب میگویند بخوان. البته در حال حاضر از آهنگهای ایرانی میخوانم؛ از استادقوامی،مرضیه و گوگوش.*شما که از چنین صدای زیبایی بهرهمند هستید و میخوانید،برای آن دسته از کسانی که میخواهند این راه را ادامه دهند،چه پیامی دارید؟سؤال بسیار خوبی پرسیدید. انسان وقتی جلوی آینه بایستد و خودش را نگاه کند و به خودش دروغ نگوید، به دیگران هم دروغ نمیگوید. کسانی که میخواهند وارد این کار شوند، در درجه اول باید صدای خوب داشته باشند؛ چون شما از خواندن حرف میزنید. در درجه دوم صدای آنها مختص خودشان باشد و از صدای شخص دیگری تقلید نکنند. متأسفانه همان طور که اشاره کردم،الآن تمام صداها تقلید شده و باید ببینند که این استعداد در آنها هست یا نه. چون خیلیها میآیند پول خرج میکنند یا حتی زندگیشان را روی این کار میگذارند، ولی به هیچجا نمیرسند. نکته دیگر این است که این مردم هستند که صدای یک هنرمند را انتخاب میکنند.*آیا پدر و مادر شما اهل موسیقی هستند و در زمینه خواندن «صدا» دارند؟خیر، در خانواده من کسی نیست؛ صداها به طرف پسر عمو های مادرم و نوه برادرهای استاد قوامی کشیده شده.*آیا کف زدن و تشویق شدن برای شما مهم است؟هرکسی میخواهد پذیرفته شود و دوستداشتنی باشد. تشویق و تأیید شدن نوعی همدلی مردم است.* از چه چیزی بیشتر صدمه دیدید؟من از صدایم خیلی صدمه خوردم که نمیتوانم مانند قبل بخوانم چون برای کسی که صدا دارد خیلی زجر آور است که با همان لحنی که می خواند حال نتواند به خواند»پس این موضوع بیشتر روی شما تاثیر گذاشته”درست استhttps://4s3.ir/wp-content/uploads/2021/03/arrow-down.gif از چه رنگی خوشتان میآید؟ و آیا اهل فیلم هم هستید؟در مورد اولین سوال شما من رنگ سفید،آبی،زرد و بنفش را بیشتر دوست دارم و از رنگ مشکی و قرمز زیاد خوشم نمیآید و در رابطه با سوال دوم بله فیلم و سریال های ایرانی و خارجی که از شبکه های تلویزیون ایران پخش میشه یکی یوسف پیامبر است که آن را دو بار دیده ام فیلم حضرت محمد و سریال کره ای یکی جمونگ است و دیگری دونگ بی این دو سریال را تا به حال سه دفعه دیدم.*عکسی قدیمی از شما دیدم متعلق به دهه ۱۹۸۰؛ در آن عکس موهای بلندی داشتید و الآن موهای شما مثل توماس کوتاه است. آیا حاضرید باز هم ظاهرتان را تغییر دهید؟بله.امروز هم کسانی که مرا میشناسند با من با احترام برخورد میکنند. در آغاز همهچیز متفاوت بود. فکر میکنم بعد از گذشت ۲۹ سال تجربه لازم را در کسب و کار به دست آوردهام.*شما زمانی طولانی است که انفرادی میخوانید، اما کسانی همچنان شما را شریک و فردی تقلیدگر از گروه مدرن تاکینگ میدانند. احساستان در این باره چیست؟من نمی دانم که این خوب است یا نه، اما مطمئناً بد نیست. از تمام کسانی که مرا میشناسند و چنین نظری دارند، متشکرم. گروه مدرن تاکینگ گروه بسیار شناختهشدهای است؛ گروه بزرگی در مقیاسهای بزرگ.*آیا از خواندن و کار موسیقی و هنرتان خاطرهای دارید تا برای کسانی که بعدها این مصاحبه را میخوانند،تعریف کنید؟بهترین خاطره من متعلق به روزی است که در مسابقه بین شرکتکنندگان ۵ کشور برنده شدم و تمامشرکتکنندگان به من تبریک گفتند. خاطره بعدی که برایم فراموشنشدنی است، اولین تماس تلفنیام با توماس اندرس خواننده گروه مدرن تاکینگ است؛ درست در تاریخ ۲۳/۱/۱۹۸۷ بود.خیلی برایم لذتبخش بود. خاطره دیگری که دارم مربوط به روزی است که صدایم از»رادیو بی.بی.سی»»فارسی پخش شد.همان روز یکی از آشنایان، صدای مرا از»رادیو بی. بی. سی شناخته بود و به تعدادی از دوستانش خبر داده بود و آنها هم که بعضیشان دور از تهران بودند از شهر ابهر با مینیبوس به دیدن من آمدند و برایم گل آوردند. یکی از آنها که نقاشیاش خیلی خوب بود، نقاشی گروه مدرن تاکینگ را کشیده بود و آن را به من هدیه کرد. آنها از من میخواستند برایشان بخوانم. البته من آمادگی نداشتم و یکی از کاستهایم را به فردی که برایم نقاشی گروه مدرن تاکینگ را آورده بود، هدیه دادم.»آخرین خاطرهای که میتوانم برای شما بگویم، مربوط به سالهای ۱۳۸۸ و ۱۳۸۹ است. دور و بر خانه ما در خیابان شریعتی مدرسه زیاد بود و آن روزها اوج کارهای من بود و اکثر بچههای مدرسه مرا میشناختند و تا از دور مرا میدیدند، میگفتند «مدرن تاکینگ آمد»! و تا برایشان نمیخواندم، نمیگذاشتند بروم. یکروز شاید هزار نفر دورم جمع شده بودند و وقتی که میخواندم فقط سکوت بود و بعد همه دست میزدند. بعضی وقتها اگر وسط خواندنم کسی حرف میزد، بقیه به او میگفتند حرف نزن، فقط سرت پایین باشد و صدا را گوش کن ببین چقدر شبیه خواننده گروه مدرن تاکینگ،توماس اندرس،است. و وقتی خواندنم تمام میشد، مرا میبوسیدند.*یعنی تا این حد شما را میشناختند و شما و صدایتان را دوست داشتند؟بله، همین طور است. گاهی وقتها هم اگر مرا دم خانهمان میدیدند، همین برنامه بود و باید برایشان میخواندم.*اگر در حال حاضر من یا کس دیگری که شما را میشناسد از شما بخواهیم برایمان بخوانید، این کار را میکنید؟اگر آمادگی داشته باشم ــ مثل همان سالها ــ البته که میخوانم.
*از دادگاهی که دیتر و توماس رفته اند خبر داشتید؟بله کمی اطلاع دارم، در سال ۲۰۰۴ نیز قرار شد آهنگ»Just Dream«را برای سرورد جشنواره Holiday on Iceرکورد کند.این ترانه نیز بعد ها در کتاب رکوردهای گینس به ثبت رسید که این خود افتخاری بزرگ بود و ۳ سال آهنگ اصلی این جشن به حساب می آمد»درست یک سال بعد ۲۰۰۵ دیتر بوهلن شریک سابق او در کتاب Hinter den Kulissen به صورت نا صحیح از توماس انتقاد هایی شدید کرد.این موضوع باعث شکایت توماس اندرس از دیتر بوهلن و دادگاهی کردن وی شد.دیتر در دادگاه حاظر نشد و سرانجام این موضوع جریمه مبلغی پول و پرداخت آن به توماس اندرس شد.
*طی این چند سال هنرمندان زیادی را از دست داده ایم لطفا بفرمایید درگذشت کدام خواننده بیشتر روی شما تاثیر گذاشته است؟به نکته خوبی اشاره کردین بله متاسفانه اولین کس فرانک سیناترا بود از همه بیشتر من برای درگذشت ویتنی هیوستن-ودیمیس روسس در من اثر گذشت که من فکر نکنم دیگر مانند این دو خواننده باز به وجود بیاید.
*به عنوان آخرین سؤال میخواهم بپرسم که آیا هیچ فکر کردهاید که خودتان در ایران گروه داشته باشید؟از سال۱۹۸۴ تا سال۱۹۸۸ گروهی را تشکیل دادم که پنج نفر بودیم و ماننده گروه اصلی کار می کردیم؛ولی دوستانی که با هم کار میکردیم، تصمیم گرفتند در خارج از کشور ادامه تحصیل بدهند. الان بهدلیل نبودن امکانات در ایران، برای کار موسیقی، هرکدام در گوشهای از این دنیا هستند. دوستی که با من گیتار مینواخت،به نام دکتر آرش علوی که در اسپانیا زندگی میکند.او جراح پلاستیک و زیبایی است و در رشته موسیقی هم تحصیل کرده و گیتار را به طورحرفهای و بسیار عالی مینوازد……..زمان خداحافظی رسیده از او تشکر میکنم که به غرفه ما آمد تا با مطبوعات اندونزی آشنا شود. به او میگویم:«اگر روزی گذرتان به اندونزی افتاد، سری هم به ما بزنید.» از این پیشنهاد استقبال میکند و در پایان عکسی به رسم یادگار با هم میاندازیم. او هم چند آهنگ یادگاری از روی موبایلش برایم بلوتوث میکند و با یکدیگر خداحافظی میکنیم و «کامی» غرفه ما را ترک میکند…………
*مدرن تاکینگ (به انگلیسی: Modern Talking) گروه موسیقی محبوب وپرطرفدار پاپ آلمانی بود که اعضای آن دیتر بوهلن و توماس آندرس بودند. از آنها بهعنوان موفقترین گروه دو نفرهٔ پاپ آلمانی یاد میشود. تعداد زیادی از ترانههای این گروه، در زمان انتشارشان ردههای بالای جدول فروش کشورهای مختلف را بهخود اختصاص دادهاند. از معروفترین آهنگهای مدرن تاکینگ میتوان به «تو قلب منی، تو روح منی» ، «اگر بخواهی، میتوانی برنده شوی» ،«بانوی قشنگ و نازنین» «برادر لویی» ، «تو تنها نیستی» و «آتلانتیس تو را میخواند» اشاره کرد.