۲۷ آذر (۱۸ دسامبر)؛ روز جهانی مهاجران
روز جهانی مهاجران یک رویداد سالانه است که در ۱۸ دسامبر، برگزار میشود. این روز توسط یونسکو نامگذاری شده است.
مهاجرت چیست؟
مهاجرت عبارت است از جابهجایی مردم از مکانی به مکانی دیگر برای کار یا زندگی. مردم معمولاً به دلیل دور شدن از شرایط یا عوامل نامساعد دورکنندهای مانند فقر، بیماری، مسائل سیاسی، کمبود غذا، بلایای طبیعی، جنگ، بیکاری و کمبود امنیت مهاجرت میکنند. دلیل دوم میتواند شرایط و عوامل مساعد جذبکنندهٔ مقصد مهاجرت مانند امکانات بهداشتی بیشتر، آموزش بهتر، درآمد بیشتر، مسکن بهتر و آزادیهای سیاسی بهتر باشد.
اگرچه مهاجرت بشر برای مدت صدها هزار سال وجود داشته و دارد، «مهاجرت» در مفهوم مدرن به حرکت و کوچ افراد از یک ملیت- کشور به کشور دیگر، که در آنجا شهروند نیستند، محسوب میشود. مهاجرت بهطور ضمنی به اقامت درازمدت با مهاجرت اطلاق میشود توریستها و بازدید کنندگان موقتی و کوتاه مدت بهعنوان مهاجرت شناخته نمیشوند؛ اما با وجود این، مهاجرت فصلی کارگران و نیروی کار (بهطور نمونه برای مدت کمتر از یک سال) اغلب بهعنوان شکلی از مهاجرت بحساب میآیند.
گونههای مهاجرت
– مهاجرت خارجی
مهاجرت خارجی بین کشورها صورت میگیرد و مهاجران از کشوری به کشور دیگر مهاجرت میکنند. برخی مهاجرتهای خارجی با هدف دستیابی به منابع طبیعی و ثروت و یا دستمزد و رفاه بیشتر انجام میپذیرد که به آن مهاجرت اختیاری گفته میشود. در این گونه مهاجرتها کشور مبدا دچار مشکلات اقتصادی است. بهعنوان نمونه مهاجرت اروپاییان به آمریکا، استرالیا، کانادا و آفریقا در قرن نوزدهم یک مهاجرت اختیاری است. مهاجرت کارگران ترکیه به آلمان غربی پس از جنگ جهانی دوم و مهاجرت مردم اتریش، مجارستان و یوگسلاوی به آلمان پس از سال ۱۹۸۹ نیز مهاجرتهای اختیاری هستند.
– پناهندگی
پناهندگی نوعی از مهاجرت خارجی است که عوامل دافعه در مبدا؛ مردم را مجبور به نقل مکان میکند. بهعنوان نمونه، تشکیل دولت اسراییل زمینه ساز پناهندگی بسیاری از فلسطینیها به اردن، مصر، سوریه و لبنان شد. حمله شوروی به افغانستان و جنگهای داخلی در آن کشور، باعث پناهندگی افغانها به ایران و پاکستان گردید. خشکسالی، قحطی و جنگهای داخلی باعث پناهندگی سکنه اتیوپی به کشورهای مجاور شد.
گاهی عوامل غیر اقتصادی مانند سوء استفاده، زورگویی و جنگ باعث مهاجرت می شود
مهاجرت داخلی
مهاجرت داخلی، جابهجایی بین نواحی داخلی یک کشور است. این گونه از مهاجرت به دو بخش زیر تقسیم میشود:
– مهاجرت روزانه: حرکت روزانه مردم از حومهها و شهرکهای اطراف به داخل شهرهای بزرگ برای رفتن به محل کار یا استفاده از خدمات داخل شهرها مهاجرت داخلی است که به آن مهاجرت روزانه گفته میشود. در این نوع مهاجرت مردم در شب به محل سکونت خود بازمیگردند.
– مهاجرت فصلی: حرکت کوچنشینان و جابهجایی کارگران از شهرها به روستاها در فصل میوهچینی، نوع دیگری از مهاجرت داخلی است.
علل مهاجرت
تئوریهای سنتی مهاجرت بین موارد «عوامل رانده شدن» و عوامل جذب و کشش «تفاوت و تمایز قائل میشوند که عوامل راندن و رانده شدن در وهله اول به تحریک و انگیزش افراد برای مهاجرت از کشور مبدا باعث میشود. این موارد مانند مهاجرت اقتصادی یا کاری (معمولاً مهاجرت نیروی کار)، تفاوتهایی در میزان و سطح دستمزدها عوامل مهم و تعیین کننده هستند.
افراد فقیر از کشورهای کمتر توسعه یافته یا در حال رشد» میتوانند” استانداردهای بالای زندگی در کشورهای توسعه یافته بیش از کشور اصلی خود داشته باشند. فرار از فقر و نداری یک عامل سنتی رانده شدن، فراهم وموجود بودن استخدام، شغل به عامل جذب کنندگی و کشش مربوط میشود. مهاجران میخواهند که مبالغی به افراد خانواده و فامیل خود بفرستند. بلایای طبیعی میتواند جریان مهاجرت ناشی از فقر ونداری را شدت بخشد. این نوع از مهاجرت ممکن است در کشور مقصد مهاجرت غیرقانونی باشد.
مهاجرت به کشورهای دیگر بعضی وقتها در شکل کنترات و قرارداد استخدام میباشد: کارمندان اتحادیههای چند ملیتی، بینالمللی تشکیلات غیر دولتی و سرویسهای دیپلماتیک میتوانند در مناطق و کشورهای فرادریایی کار کنند. آنها اغلب بهعنوان «افراد مقیم خارج» ملاحظه میشوند و شرایط آنها برای استخدام همانند یا بهتر از افراد بومی است که در کشور میزبان برای کار (برای کار مشابه) درخواست میکنند.
برای بعضی از مهاجران، آموزش یک عامل جذب و کشش اولیه است. مهاجران بازنشسته از کشورهای ثروتمند به کشورهای با هزینههای پایین با آب وهوای بهتر ومناسب تر، نیز نوع جدیدی از مهاجرت بینالمللی است.
عوامل راندن غیر اقتصادی شامل تعقیب (مسائل مذهبی یا موارد دیگر)، گاهی سوء استفاده، زورگویی و ارعاب، تصفیه نژادی و حتی قتلعام بخاطر افراطگرایی و رادیکالیسم و در خطر بودن افراد غیر نظامی در حین جنگ، حرکتهای سیاسی که بهطور سنتی هجوم پناهندگان رابرای فرار از دیکتاتوریسم برای مثال میباشند.
موانع مهاجرت
موانع مهاجرت فقط مسائل قانونی نیستند بلکه موارد طبیعی هم خیلی نیرومند هستند. مهاجران هنگام ترک کشورشان باید خیلی چیزهای مورد علاقه را از قبیل: خانواده، دوستان، شبکه حمایتی، و فرهنگ خود راهم ترک گویند. آنها همچنین باید داراییهای خود را به مقدار زیاد به پول نقد تبدیل کنند که خرج مسافرت و مهاجرت خود را تامین کنند. وقتی که آنها به کشور جدید میرسند با خیلی چیزهای غیرمطمئن و پیش بینی نشده مانند پیدا کردن کار، محلی برای زندگی کردن، قوانین جدید، الگوهای فرهنگی جدید، زبان جدید یا مسائل مربوط به لهجه زبانی، احتمالاً فاشیسم و نژادگرایی و سایر رفتارهای مخالف خود و خانواده خود مواجه میشوند.
این موانع مهاجرت بینالمللی را محدود میکنند، سناریوهایی در مورد مهاجرت جمعیت به «بهصورت انبوه» به قارههای دیگر، ایجاد و افزایش مشکلات جمعیت انبوه، و مشکلاتی ایجاد شده توسط آنها برای سرویسها و ساختار داخلی جامعه جدید و این محدودیتهای اسکان و ناتورالیسم موانعی در سر راه مهاجرت بیشتر میباشند.
مهاجرت داخلی، جابهجایی بین نواحی داخلی یک کشور است
مزایای مهاجرت
شاید بیشتر تعجب کنید اگر بدانید بر طبق آخرین گزارشها برنامه توسعه سازمان ملل متحد مهاجرت به نفع کشورهای فقیر نیز میباشد. همانند آنچه که در بازار آزاد جهانی وجود دارد اینطور بهنظر میرسد که نیروی کار مازاد کشورهای خود را که تقاضا برای آنها کم است ترک کرده و به کشورهایی میروند که تقاضا برای آنها زیاد است. مهاجرتهای بینالمللی منجر به کسب مهارت و آموزش میشود.
مزایای مهاجرت برای کشورهایی مثل کانادا که نرخ تولد در آن پایین است به وضوح قابل مشاهده است. طبیعی است که کشورهای فقیر تمایلی به از دست دادن نیروهای متخصص ندارند؛ اما راه حل این مشکل این نیست که نیروی کار آماده در جایی باشد که به کار گرفته نشود و یا محروم از کار کردن باشد در واقع شواهدی موجود است که مهاجرتهای این چنینی موجب مساعدت به کشورهای فقیر است.
قوانین مهاجرت
اگرچه آزادی حرکت و کوچ اغلب بهعنوان حقوق فردی شناخته میشود، ولی این آزادی حرکت و کوچ در داخل مرزهای یک کشور و ملت است: توسط جایگزینی یا با حقوق قانونی بشری تضمین میشود. بهعلاوه، این آزادی اغلب منحصر به شهروندان آن کشور است و افراد دیگر را دربر نمیگیرد. در حال حاضر هیچ کشوری آزادی کامل برای رفتوآمد و کوچ کردن را فراتر از مرزهای خود نمیدهد و قوانین حقوق بشر بینالمللی اجازه داخل شدن به مرزهای کشور دیگر را نمیدهد.
بر طبق ماده ۱۳ اعلامیه بینالمللی حقوق بشر شهروندان نبایستی ممانعتی در ترک کشور خود داشته باشند. اینجا قوانین مشابهی در مورد ورود افراد غیر شهروند وجود ندارد. آنهایی که تمایز و تفاوت در زمینههای قانونی را رد میکنند، میگویند که آزادی رفتوآمد هم در داخل یک کشور و هم میان کشورهای مختلف یک حق بشری مهم و اساسی است، و سیاستهای محدود کننده مهاجرت، اگر کشورها و دولتهایی این حق آزادی رفتوآمد و کوچ کردن را رد کنند در حقیقت حقوق وآزادی بشریت را رد کردهاند. اینجا توجه به این نکته لازم است که آزادی برای حق ورود، به خودی خود برای مهاجران، کار، مسکن، مراقبت بهداشتی یا شهروندی و اقامت را تضمین نمیکند.
مواقعی که مهاجرت اجازه داده میشود عمدتاً انتخابی است. اصول و قواعد انتخابی بودن، مانند سیاست سفید استرالیا بهطور تدریجی از بین رفتهاست، اما اولویت به افراد تحصیل کرده، ماهر و ثروتمند داده میشود. افرادی که امتیازات کمتری دارند، شامل توده افراد فقیر در کشورهای کم درآمد میباشند که نمیتوانند از این فرصتهای مهاجرت استفاده کنند. این عدم واجدیت در برخورد با اصول و قواعد فرصتهای برابر مورد انتقاد قرار گرفتهاست، که (حداقل از لحاظ تئوری) در کشورها و ملتهای دموکراتیک صدق میکند.
حقیقت اینست که در ورود برای افراد غیر ماهر بستهاست، در حالی که در همین حال در کشورهای خیلی توسعه یافته تقاضای بسیار زیادی برای نیروی کار غیر ماهر دارند، و عامل مهم و عمده مهاجرت غیرقانونی میباشد. طبیعت و وضعیت متضاد این سیاست – مخصوصا مشکلات مهاجران غیرماهر هنگام استفاده از نیروی کار – همچنین در زمینههای اصول و قواعد مورد انتقاد قرار گرفتهاست.
سیاستهای مهاجرت که بهطور انتخابی آزادی مهاجرت را تضمین میکنند، برای افراد مورد نظر دسترسی به شبکه اقتصادی را در کشور میزبان فراهم میکنند. معنی دیگر این مسئله، ضررو زیان خالص برای منابع ملی و نیروی کارآمد کشورهای فقیر با از دست دادن اقلیت تحصیل کرده و کارآمد، میباشد یا فرار مغزها میباشد.. این مسئله همچنین باعث کاهش عدم واجدیت بینالمللی در استانداردهای زندگی میشود، که تحرک و تشویق برای افراد ایجاد میکند که به اولین محل مهاجرت کنند. یک مثال دراین مورد «رقابت نیروی کار ماهر» در استخدام کارکنان بهداشتی کشورهای جهان سوم توسط کشورهای جهان اول است.
منبع : fa.wikipedia.org