داستان دختر سی دی فروش
مجموعه: داستانهای خواندنی
پسری یه دختری رو خیلی دوست داشت که توی یه سی دی فروشی کار میکرد. اما به دخترک در مورد عشقش هیچی نگفت.
هر روز به اون فروشگاه میرفت و یک سی دی می خرید فقط بخاطر صحبت کردن با اون…
بعد از یک ماه پسرک مرد…
وقتی دخترک به خونه اون رفت و ازش خبر گرفت مادر پسرک گفت که او مرده و اون رو به اتاق پسر برد…
دخترک دید که تمامی سی دی ها باز نشده…
دخترک گریه کرد و گریه کرد تا مرد…
میدونی چرا گریه میکرد؟ چون تمام نامه های عاشقانه اش رو توی جعبه سی دی میگذاشت و به پسرک میداد!
منبع: seemorgh.com
داستان های جالب و خواندنیاهدای قلب ( عاشقانه )داستان زیبای مترسک یک پایان خوشآیا تا بحال به معنی این جملات فکرکرده اید !!اعتقادت را چند می فروشی؟به این چنین زنی باید افتخار کرد