چه زمانی سیلی بحران جمعیت را میخوریم؟
مجموعه: اخبار اجتماعی
تاریخ انتشار : سه شنبه, ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۹ ۱۳:۰۳
از بهانه امروز ۳۰ اردیبهشت با عنوان «روز ملی جمعیت» که بگذریم، این که در چنین شرایط اجتماعی و اقتصادی کم ثبات از اهمیت موضوع «جمعیت» سخن بگوییم شاید در نگاه نخست، مسئلهای از روی شکم سیری به نظر آید اما اگر اندکی با مقدمات علوم اجتماعی آشنا باشیم، در خواهیم یافت که اساسا جامعه کهنسال فاقد توان و نیروی فعال اقتصادی و اجتماعی، بدون شک محکوم به نابودی و عقب گرد است. شاید بگویید حالا تا آن زمان و آن آیندهای که جامعه در کهنسالی است، چه کسی زنده است و چه کسی مرده؟!
به گزارش ایسنا، سید صادق غفوریان در ادامه در روزنامه خراسان نوشت: اما واقعیت این است که آن آینده پیر، چندان هم دور نیست و چه بسا بخشی از ما که اکنون در سنین جوانی هستیم با وضعیت رو به عقب جمعیتی کنونی، بخشی از نیمه دوم عمرمان را در جامعه فرسوده و ناکارآمد جمعیتی به سر خواهیم برد. نگاهی به الگوهای توسعه بسیاری از کشورها در دهه اخیر عملا حاکی از آن است که عمده آنها از نظریات مالتوسی که مبتنی بر محدود کردن جمعیت برای تامین و حفظ منابع هستند عبور کرده و نگاه به جمعیت و پتانسیلهای آن مانند خلاقیت و ذهن جدید ،نیروی کار جوان و… را به عنوان فرصتهای توسعه به کار گرفته اند. در این زمینه از هند، چین و آمریکا به عنوان نمونه های مشهود پرجمعیتترین کشورهای جهان می توان یاد کرد که در بخشهای گوناگون صاحب توفیق هستند.
حتی نیجریه به عنوان یکی از اقتصادهای نوظهور آفریقا که پیش بینی میشود در چند دهه آینده جزو۵ کشور اقتصادی جهان باشد که تا حد زیادی مبتنی بر نیروی جمعیت جوان خود در کنار دیگر توانمندیهایش در حال پیشروی است. جدای از این فرصتها بدیهی است جامعهای که جمعیت کهنسال آن یا به عبارتی مصرف کننده آن افزایش غیرمتناسبی داشته باشد با بحرانهای فراوانی روبه رو خواهد شد.
ایران در شمار پیرترینهای جهان؟
به آمار پیش رو که روز گذشته مشاور عالی وزیر بهداشت از آن سخن گفته است، توجه کنید:
– در سال ۱۳۹۸ تعداد ۱۷۰هزار تولد نسبت به سال ۱۳۹۷ کمتر و سال ۱۳۹۷ نیز۱۲۰ هزار تولد از سال ۱۳۹۶ کمتر داشتیم.
– جهان در طول ۷۰سال گذشته حدود ۵سال پیرتر شده است، یعنی میانه سنی از ۶/۲۶ به ۳/۳۱ سال رسیده است، اما متاسفانه در ایران در حدود ۶۰ سال گذشته ۱۰سال پیرتر شدهایم و میانه سن از ۲/۲۰ سال به ۳۰سال رسیده است، این اتفاق ثابت نمیماند و همچنان پیرتر میشویم.
– با این شرایط، در ۲۰سال بعد، از پیرترین کشورها محسوب شده و در ۳۰ سال آینده پیرترین کشور جهان هستیم؛ به طوری که از هر ۳ نفر تقریبا یک نفر بالای ۶۰سال خواهد داشت.
چرا به خودمان نمی آییم؟
از آن جا که اغلب ما و شاید طبیعت انسان این گونه است که بیشتر جلوی بینی خود را مینگرد و از آینده چشم میپوشد که گاهی این چشمپوشیها خسارتهای جبران ناپذیری را برای نسل های بعدی به بار میآورد. امروز تک تک من و شما و بیشتر از ما مسئولان جامعه، با اندکی تکان مثبت اقتصادی ذوق میکنیم یا با یک سیل ویرانگر در خود فرو میرویم اما هیچ یک از ما در مواجهه با کاهش ۱۷۰هزار نفری آمار تولدها و رقم هولناک ۴۵۰هزار سقط جنین در یک سال هیچ ککمان هم نمیگزد. این یعنی من و شما و بیشتر از ما آنان که مسئولیت اجرایی و وکالت مردم را برعهده دارند، آینده این سرزمین برایمان چندان اهمیت ندارد، ما خواسته یا ناخواسته در حال لگدپرانی به بخت و آینده سرزمینمان هستیم.
چرا قوانین حمایتی به نتیجه نمیرسد؟ارسال سوپرفوری گل به همهی شهرهاپد تاخیری مردانه با استفاده سریع و آسان
همه این آسیبها، چالشها و ناکارآمدیها به ویژه در بخش های کلان از مقننه تا مجریه ناشی از نبود «باورمندی» کافی به مسئله است. در واقع سیستم سیاستگذار هنوز نسبت به موضوع «جمعیت» و هشدارهای جمعیتی به «اقناع» نرسیده است. این حلقه مفقوده در طبقات مختلف جامعه دارای سطوح گوناگون است و طبیعتا در چنین شرایطی نیز هرچه از آینده کهنسال کشور سخن گفته و هشدار داده شود، چندان نباید به بهبود وضعیت امیدوار بود. علاوه بر نبود باورمندی، تنگناهای معیشتی ناشی از کم ثباتی اقتصادی را هم به آن اضافه کنید، حالا به یک زوج جوان که گرفتار مقدمات زندگیاند، آیا میتوان گفت، فرزند بیاورید یا تعداد فرزندانتان را بیشتر کنید؟ واقعا گفتنش جرئت میخواهد!
با وجود این فضای غبارآلود در روندهای اقتصادی که گریبان اغلب جامعه را گرفته است، مردم طبق عادت از مسئولانشان انتظار دارند امور روزمره آنها را که همان درد معیشت و اقتصاد و اشتغال است، رتق و فتق کنند و به نوعی هر موضوع دیگری اگرچه مسئلهای حیاتی همچون جمعیت، آموزش و پژوهش، تولید علم و… باشد به کنار میرود و از اولویتهای اجرایی باز می ماند.
نمونه این ادعا را میتوان در انبوه قوانین حمایتی برای افزایش جمعیت همچون طرح جامع جمعیت و تعالی خانواده، فرزند آوری، مرخصی زایمان و… جست وجو کرد که با وجود اسناد بالادستی نظام بر الزام اجرای آنها اما هیچ یک در یک دهه گذشته به نتیجه نرسیده است، چه در بخش قانونگذاری و چه در بخش اجرا و حتی در بخش نظارتی و قضایی نیز چندان اهتمامی بر پیگیری و بررسی علل عدم اجرا به چشم نمیخورد.ما امروز در حوزه جمعیت، قربانی روزمرگیهایی هستیم که گاهی از همین روزمرگیها هم کالای گرانبهایی دستمان را نمیگیرد اما نمی دانیم که با این روش اجرایی و قانون گذاری، آینده این سرزمین را به یغما میبریم.