سپاهان تو بدان فاتح لیگ برتری / گرچه مظلوم تری از همه محبوب تری …
.
.
.
مرا عهدیست با طلا پوشان
که تا جان در بدن دارم
هواداران تیمش را
چو جان خویشتن دانم
.
.
.
جز زرد تمام رنگها فانی هست
قهرمان آسیا که ایرانی هست
زرد است تمام این جهان ای گل من
شاید که خدای ما سپاهانی هست . . .
.
.
.
ای شیر طلای شهر شیران / ای معنی عشق ای سپاهان
.
.
.
نصف جهان دیار ما / سپاهان افتخار ما
قرارمون با سپاهان / قهرمانی آسیا
.
.
.
استقلال .پیروزی ، سوراخهای امروزی !
که گفته اصفهان نصف جهان است ؟
جهانی گر بود آن اصفهان است
زنده باد سپاهان . . .
.
.
.
سپاهان نگو بلا بگو – سرور آسیا بگو
دفاع بلند ، هافبک جدی ، فوروارد قوی –
به و به و به
نه پرسپولیس نه استقلال – هیشکی براش رقیب نبود
تنها توی بازی ها – همش می برد بی ادعا
داور می گفت – سپاهان می خوای کمکت کنم – نه نمی خوام – نه نمی خوام
لنگ و کیسه ی پاتختیا – همش می موند میونه جدول
سپاهان می گفت – لنگیه به من سواری میدی – بله که می دم ، بله که میدم
کیسه تو چی سواری میدی – بله که می دم ، بله که میدم
آخر داستان : سپاهان قهرمان شد . . .
.
.
.
طلایی تر از آنیم که بیرنگ بمیریم.
سرخآبی نبودیم که با ننگ بمیریم.
تقصیر نود هست که اینگونه غریبیم
شاید که خدا خواست سپاهانی بمیریم
.
.
.
ای بادمشک ریز ز امواج زنده رود
ازمن به تیم سپاهان رسان درود
.
.
.
عشق یعنی سپاهان قهرمان / عشق یعنی محبوب نصف جهان
.
.
.
آسمان را می نگری ، ز هر گونه تلاطم قرمز خالیست .
در آن انبوه رنگ آبی نشانه ز درخشش خورشید طلاییست
به راستی گویند خدا نیز سپاهانیست
.
.
.
سپاهان تیم مردان دلیر و ره خطیر است / نماد قدرت جان آفرینش در زمین است
میان لیگ برتر ، برتر و همسان شیر است / به وقت بازی اش چون ببر و ببری خشمگین است
میان لیگ ار وارد شوند این زردپوشان / گردانند بازی را چو امواجی خروشان
به رنگ خورشیدهای طلایی گر شدند این زردپوشان / دگر هرگز نبازد این سپاه زردپوشان
دفاعی پاسدار و پاسداری را بیاموزد به دشمن / فدای زرد پوشان میکنم این جان و این تن
الاها قدرتش افزون بگردان بارالاها / گلش بیشتر به رویش گل بگردان خارهارا
من از حیث شعار این شعر را سازش نکردم / به حق حق حقیقت دارد این جریان مبهم
خدا را شاکرم کین بزم را از آن من کرد / مرا در لیگ برتر سرفراز و کشور مثل کرد
منبع : iranstyle.ir