بیوگرافی رویا نونهالی بازیگر پررمز و راز و همسرش
بیوگرافی رویا نونهالی بازیگر پررمز و راز رویا نونهالی و همسرش
مجموعه: دنیای بازیگران
رؤیا نونهالی (متولد ۲۴ بهمن ۱۳۴۱ در تهران) می باشد
بیوگرافی رویا نونهالی رویا نونهالی
رؤیا نونهالی (متولد ۲۴ بهمن ۱۳۴۱ در تهران) بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون ایران است. نونهالی دارای تحصیلات در رشته نقاش دانشکده هنر زیبا دانشگاه تهران است.
نام و نام خانوادگی
رویا نونهالی
تولد
۲۴ بهمن ۱۳۴۱- تهران
ملیت
ایرانی
پیشه
بازیگر
سال فعالیت
۱۳۶۲
همسر
رامین حیدری فاروقی
رؤیا نونهالی (متولد ۲۴ بهمن ۱۳۴۱ در تهران) بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون ایران است. نونهالی دارای تحصیلات در رشته نقاش دانشکده هنر زیبا دانشگاه تهران است.
آغاز فعالیت رویا نو نهالی آغاز فعالیت هنری رویا نونهال سال ۱۳۶۲ با بازیگری تئاتر شروع شد.
فعالیت در سینما از سال ۱۳۶۶ با حضور در فیلم «یار در خانه و…» ساخته خسرو سینایی.
بازی در تلویزیون سال ۱۳۸۱ با مجموعه «خواب و بیدار» او را به اوج شهرت رساند.
رویا نونهالی معتقد است: «میان خواستن و توانستن ستاره بودن و ستاره شدن و ستاره ماندن، بازی پردغدغه و پرهزینه ای در جریان است که گاهی همه زندگی ات را باید صرف آن کنی»، گفتگوی متفاوت درباره راز و رمز ستاره شدن و اینکه چرا رویا نونهالی هیچ وقت نخواسته ستاره شود را در ادامه می خوانید.
رؤیا نونهالی، بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون ایران است
گفت و گو با رویا نونهالیِ پررمز و راز! دوستان معتقدند شما بانوی مرموزی هستی، هستی؟ هستی که نقاشی خوانده ای و بازیگری و به شهادت شاهدان، یک دیگ آش درست می کنی، هر سال بهتر از پارسال. روش پخت را هم به کسی نمی گویی، نقاشی می کشی شبیه خواب و نشانش نمی دهد، شعرت این قدر بیدار است و منتشر نمی کنی! از خودت هم زیاد حرف نزده ای و این به جذابیت و مرموزیت «کاراکتر» شما افزوده است.خب، مواد لازم برای پخت آش رشته، بر همگان روشن است. چه آنها که خورده اند و چه آنها که پخته اند. حالا دلت می خواهد چیزی به آن بیفزایی یا چیزهایی، و نگویی و یواشکی تماشا کنی و از قیافه ها و از واکنش ها دریابی حالشان خوب است، کیفورند یا مشکوک اند. هرچه هست راز کوچکی است و به بازی می ماند. مرموز نیست، فقط برایم جذاب است این بازی. شبیه بازی بزرگ زندگی است. آش در جوشش است، کسی گرد نمکی می پاشد، کسی گردشکری. حالا این که دریابی چه طعمی، چه وقتی خوشایند است، می شود یک بازی جذاب زندگی…. و اشاره پسندیده شما به دست پخت من یادآور شد که من از دست پخت شگفت انگیزت با آن ارائه خلاقانه قدردانی کنم… و نظرت درباره شعر و نقاشی هم که موجب خوشحالی است. و اما این بحث «مرموز» را باید به حساب چه چیزی بگذاریم؟حتما تعریف است دیگر، صاحب رمز و راز بودن، خودش هنر است. حالا خودت جدا چطور فکر می کنی در مورد مرموز بودن من؟من فکر می کنم به نوع انتخاب نقش و تداوم در وسواس و سر و کله نزدن با اخبار حاشیه مربوط باشد. به نظر خودم تو مرموز نیستی، صاحب رازی!رؤیا نونهالی: آفرین، چه آقای فهمیده ای! باشد، از همین جا شروع می کنیم. نه مرموز نیستم، دوست داشته ام سرم به کار خودم گرم باشد و البته از دنیای اطرافم پرت نباشم و حواسم به چیزهایی که دوست دارم، جمع باشد؛ همین! بیا از واژه کلیدی شروع کنیم، مثلا جذابیت در حرفه ات معنی اش چیست و با چه چیزهایی مربوط است؟رؤیا نونهالی: ساده بگویم، نمی توانی تلاش کنی جذاب باشی. معادله و فرمول ندارد و اگر چیزهایی هست که موجب جذابیت می شود باید کاری به کارش نداشته باشی. ولی خب آدمیزاد است دیگر، می خواهد تولید جذابیت کند، حواشی جذاب بسازد برای موضوعی یا فردی یا هر چه. چیزهایی نسبی را پیدا می کند یا حتی می سازد و به موضوع مورد نظر می افزاید که سرجمع می شود خبر، تولید خبر، خبر ساختن، عمر خبر و ابن جور چیزها که موضوع بازاریابی و بازار ساختن و تجارت است و هزینه اش از نظر آدم مختلف، مختلف است و انتخاب من نیست. اما آنها که اگر باشد خوب است، چیز مربوط به کیفیت است، کیفیت انتخاب، کیفیت جرا و شکل تداوم و تمایز. بودن و تکراری نشدن و لطف کار را نگه داشتن که اگر در مورد آدم بازیگر باشد (و افراد کاردان و مردمان مهربان، این تشخیص را در مورد او داشته باشند) مایه خوشحالی و شکرگزاری است. براساس چه چیزهایی انتخاب می کنی؟ چه چیز برایت جذاب تر است؛ تو در تئاتر، سینما، تلویزیون، ویدئو کلیپ و مستند، تجربه موفقی داشته ای و به نظر ماجراجو و اهل تجربه می آی.رؤیا نونهالی: کنجکاوی درباره زندگی و ماجراهایش، کار آدمیزاد است اگر بخواهد طول عمر را زندگی کند، خودت می دانی و زیاد درباره اش حرف زده ایم، مهم این است که قضیه جبر باشد و برایش ذوق و شوق و فکر، خرج کرده باشند، تدارک دیده باشند، وقت صرف کرده باشند؛ به تو چیزی اضافه کنند و اگر سراغ کسی رفته اند برایشان فرق داشته باشد و تو تشخیص بدهی که می توانی با بودنت، چیزی به چیزهایی علاوه کنی، خب اگر زد و این نادره رخ داد، چرا تجربه اش نکنی؟ من هر بار این موقعیت باشد و جدیت و همت را تشخیص بدهم، انتخابش می کنم، تجربی و تازه کار و کوتاه و بلند فرق نمی کند، تفاوت در ترکیب چیز متعددی است که در کنار هم، امتیاز می آورند و قانع می شوی چون اعتمادت را جلب کرده اند.چندتایش را بگو!موضوع فیلمنامه، کارگردان، همراهان، مدیران، بودجه، حافظه…منظورت از حافظه چیست؟رؤیا نونهالی: منظورم این است که در جای ذهن آدم، حس آدم، برقی بجهد؛ چیزی یاد آدم بیاید، سوال و جوابی راه بیفتد برود به چشم اندازی خاطره انگیز، خیال انگیز، شوق انگیز، کنجکاوی انگیز که بیشتر راز و رمزی داشته باشد و تو را به طرف خودش بکشد نه این که مرموز باشد و غیرقابل پیش بینی، سخت باور، یا گنگ و خام.خوب شد تکلیفت با داستان مرموز اول ماجرا هم روشن شد. راست است، ناشناخته رازآمیز با گنم و مبهم، فرق دارد. حالا به نظرت، دنیای سینما، رازآمیز است یا مرموز؟با تعریفی که تا الان با آن جلو آمده ایم، حتما مرموز است.سینما ما یا همه سینما؟رؤیا نونهالی: همه سینما، چون صنعت و تجارت و سیاست، می خواهند روی هنر و کیاست، سرمایه گذاری کنند، خودت که واردی، ببین چه هزارتوی روابط و متغیرها، امنیت و اعتماد را متزلزل می کنند، آخرش هالیوود است که اشک مایکل جکسون و مریلین مونرو و صدای مارلون براندو و کوبریک را در می آورد، چه برسد به سینمای ما که تکلیفش از هزار جهت ناروشن است و البته بی انصافی است اگر یادمان برود، باز هم نسبت به خیلی دیگر از شاخص کیفی جامعه، تشخصی هم دارد و می تواند سرش را بالا بگیرد و تاریخ داشته باشد. می توان فردایش دل نبریده باشی و امروز هم که ما با آن معاشر هستیم و جورش را هم اگر بکشیم، بابت لطفی است که برایمان داشته است و دارد و کاش از دست نرود، حتی اگر مرموز باقی بماند.
رویا نونهالی دارای تحصیلات در رشته نقاش دانشکده هنر زیبا دانشگاه تهران است
اما پرسش بعدی، فلسفی است و در مقوله جبر و اختیار. تو از سر تقدیر اینجایی یا تصمیم؟ یا ترکیبی مرموز از این دو؟رؤیا نونهالی: نه، اصلا مرموز نیست. خیلی سرراست، از زمان مدرسه فرانسوی ژاندارک که محصلش بودم، تئاتر جزو درس اصلی بود و زمان دانشجویی هم رشته ام نقاشی بود اما با نمایش به شکلی جدی همراه بودم و کار می کردیم تا این که نوبت به سینما رسید و دفعه اول، م در کسوت دختری لهستانی در روزگاران جنگ، روی طاقچه یک فیلم قرار گرفت و شد یک نقش کوتاه و بعدتر «عروسی خوبان» و جایزه فجر و ادامه راه، که من از میان جبر روزگار، حق انتخاب بازیگری را داشتم و انتخابش کردم و ادامه دارد و می بینی.راضی هستی؟ خبر خوش که نمی پرسم اگر یک بار دیگر به دنیا می آمد، همین را انتخاب می کردی یا نه.رؤیا نونهالی: خیلی ممنون از این خودداری معقول و دوستانه؛ چون قرار شد به کلمه ها دقت کنیم، یادمان نرود بازیگری، کلی اطراف و اکناف تُرش و تاریک دارد و نور دارد و مقداری هم بالا و پایین و تشویق و تعریف؛ و البته یک جای دیگر هم هست، خلوتی که کاغذها دور و برت ریخته، یادداشت بر می داری و زیر دیالوگ هایت خط می کشی و زمزمه یک آدم و زندگی دیگری شروع می شود. این احوال تا اولین حرکت ها، جلوی آینه عبوری در و دیوار خانه ادامه دارد و بعد، چیزی گفتن ها، حق دادن ها، دلخور و کلافه شدن یا به شوق آمدن از بازی سرنوشت و حس دوگانه رضایت و دریغ و پیدا کردن، چیز شبیه تجربه هایت یا تخیل تند دردهایی که هنوز از تو دورند و باید به عمد به آنها نزدیک شوی؛ یا تلخی هایی که به هزار ضرب و زور کمرنگشان کرده ای و باز گردگیری می شوند و باید از نزدیک گریه شان کنی، خیره تماشایشان کنی، یا خیلی غلیظ تجربه شان کنی، خیره تماشایشان کنی، یا خیلی غلیظ تجربه شان کنی نه مثل واقعیت، یک بار، بلکه در چند برداشت از چند زاویه، نه در ساعت پنج بعدازظهر، ساعت چهار صبح، بعد از چندساعت گریم سر شب و انتظارهایی که سنگین اند و اسمشان طبیعی است و هستند برای خودشان؛ چیزی کم است، جور نیست، یا جور در نمی آید.
آغاز فعالیت هنری رویا نونهال سال ۱۳۶۲ با بازیگری تئاتر شروع شد
گاهی شنیده ای که می گویند همه ما بازیگریم و نقش هایی را خوب یا بد بازی می کنیم؟ بله، همین طور است، اما نقش خودت را بازی کردن، یا به طریق شیرین کاری، ادای دیگری را درآوردن، با هر بار در تقدیر و تصمیم و تحقیر یا شادی کوتاه و مرموز کسی نفس کشیدن، خیلی چیز دیگری است. حتی وقتی تلخ کامی درام زندگی نقش را که بازی کرده ای به روایت برش تدوین می بینی با حذف ها و جا به جایی هایی که انتظارش را نداشته ای ماجرا متفاوت است، یا لحظه فراق و خشونت روزگار را روی پرده در جشنواره برای اولین بار و بعد چند مرتبه و برای چندمین بار، تماشا می کنی در انواع اکران خصوصی و مردمی و تعارف و تعریف دیگران و تردید خودت درباره همه چیز روی پرده، پشت پرده و پرده ای که از سردر سینما پایین می آید اما از ذهن و روح تو پایین نمی آید. داستان سنگینی در حال تعریف است و این هم وجه دیگر این بازی مهم و سرنوشت ساز است که اگر پیشه ات این نباشد، بعید است یک جا بتوانی حتی تصورش کنی. پس شغل خیلی پرهزینه ای است و البته شُکرش واجب، که بالا و پایینش من را پشیمان نکرده و خوبم و حواسم هست، قدر دیده شدن و تلاش برای بازسازی خلاق آدم تماشای فرصت هایی بوده که زندگی به من داده، نمی شود ناسپاس بود؛ خیلی خیلی هم ممنون، از خدای مهربان، تماشاگران مهربان. ستاره بودن را ترجیح می دهی یا بازیگر بودن را؟ به نظر دوستان شما دومی را انتخاب کرده ای با این که امکان اولی را داشته ای، چرا ستاره بودن را نخواسته ای؟رؤیا نونهالی: بعد از سپاس از محبت مهربانان، خدمتت بگویم، پیداست اینجا سه تعریف پایه بحث است؛ بازیگر، ستاره و بازیگری که ستاره می شود. هر سه نوع اینها هست؛ بازیگر که بازیگر است و در طول زندگی اش نقش خوب و بدی بازی می کند و اگر از تجربه و توانش استفاده کند و میانگین کارنامه اش نمره خوب، خیلی خوب یا عالی بگیرد، باز هم تضمینی نیست که به نوع سوم بدل شود یا بخواهد بدل شود، چیز دیگری شود مطابق با سفارش بازار؛ یعنی چیزی خارج از متن که می شود جای متن را هم بگیرد. ستاره بودن در سینمای دنیا، یعنی بهره بردن از وجوه تجاری شهرت در این حرفه، که بیرون از خودش تعریف می شود و به روابط مربوط و نامربوط تبلیغ و تشویق و حاشیه و خبر، بستگی دارد.میان خواستن و توانستن ستاره بودن و ستاره شدن و ستاره ماندن، بازی پردغدغه و پرهزینه ای در جریان است که گاهی همه زندگی ات را باید صرف آن کنی؛ خلوت، خانواده، استقلال رای، استفاده خلاق از واژه سرنوشت ساز «نه» و حفظ فاصله با طوفان خانمان برانداز منصرف کردن و مصرف شدن. من تصمیم عجیبی نگرفته ام تا شبیه الگویی برای موفقیت تجاری باشم یا نباشم. کار خودم را کرده ام، جدی گرفتن امکانات و فرصت باارزش زندگی، طوری که آویخته و آویزان سرنوشتی نباشی که بازار برایت رقم می زند، خواست به اهمیت زانوی بزرگوار خودت باشد و دستت را جز روی شانه دوست نگذاری، عجله نکنی، دل به وسوسه مرموز فریبکار بیشتر خواستن هایی که تمام نمی شوند ندهی و آدمیزادی باشی که در این روزگار، اگر به آدمیت نیفزود، از آن هم نکاست و خاطره ای شد که گاهی، وقتی کسانی تماشایش می کنند، یاد حس و معنی به دردبخوری بیفتند و دلی بنوازند و بقیه اش هم مثل بقیه اش باید حتما لطف روزگار شامل حال باشد.
رویا نونهالی فعالیت در سینما را از سال ۱۳۶۶ با حضور در فیلم «یار در خانه و…» آغاز کرد
فیلمشناسی رویا نو نهالیفعالیت رویا نونهالی در سینما
نام فیلم
سال
هلن
(۱۳۹۴)
مشکل گیتی
(۱۳۹۴)
نیمه شب اتفاق افتاد
(۱۳۹۴)
کفشهایم کو؟
(۱۳۹۴)
اعترافات ذهن خطرناک من
(۱۳۹۳)
داره صبح میشه
(۱۳۹۳)
دلم میخواد
(۱۳۹۳)
نیمرخها
(۱۳۹۳)
تراژدی
(۱۳۹۲)
صداها
(۱۳۸۷)
نیلوفر
(۲۰۰۸ ساخته سابین ژمایل محصول مشترک ایران و فرانسه)
خاک آشنا
(۱۳۸۶)
مانا
(۱۳۸۶)
نیلوفر
(۱۳۸۶)
عصر جمعه
(۱۳۸۴)
ماهیها عاشق میشوند
(۱۳۸۳)
یک تکه نان
(۱۳۸۳)
خواب خاک
(۱۳۸۲)
هم نفس
(۱۳۸۲)
خانهای روی آب
(۱۳۸۰)
زندان زنان
(۱۳۷۹)
بوی کافور، عطر یاس
(۱۳۷۸)
صنم
(۱۳۷۸)
فصل پنجم
(۱۳۷۵)
آنها هیچکس را دوست ندارند
(۱۳۷۲)
مرد ناتمام
(۱۳۷۱)
پرنده آهنین
(۱۳۷۰)
دیدار در استانبول
(۱۳۷۰)
آب را گل نکنید
(۱۳۶۸)
باغ سید
(۱۳۶۸)
مدرسه رجایی
(۱۳۶۸)
عروسی خوبان
(۱۳۶۷)
یار در خانه
(۱۳۶۶)
فعالیت رویا نونهالی در تلویزیون
مجموعه تلویزیونی
سال
ساختمان ۸۵
(۱۳۸۹)
ساعت شنی
(۱۳۸۶)
خواب و بیدار
(۱۳۸۱)
تلهتئاتر «تلهموش»
(۱۳۷۶)
سایه روشن
(۱۳۹۰)
فعالیت رویا نونهالی در شبکه نمایش خانگی
شبکه نمایش خانگی
سال
شهرزاد۲
(۱۳۹۵)
فعالیت رویا نونهالی در تئاتر
تئاتر
سال
کارگردانی و بازی در تئاتر تارتوف، تهران
۱۳۹۴
بازی در تئاتر دیوان غربی-شرقی، سید محسن حسینی، تهران
۱۳۹۴
بازی در تئاتر مثل آب برای شکلات، ابراهیم پشت کوهی، تهران، ایرانشهر، سالن استاد سمندریان
۱۳۹۵
رویا نو نهالی
رویا نونهالی
رویا نونهالی
رویا نونهالی
رویا نونهالی و همسرش
ها رویا نونهالی
رویا نونهالی با همسرش
رویا نونهالی
گردآوری:بخش بازیگران بیتوته
منبع:
ماهنامه همشهری ۲۴
ویکی پدیا
دیگر مطالب… و بیوگرافی بهاره افشاریبیوگرافی امیر جعفری بیوگرافی امین تارخبیوگرافی مریم کاویانی بازیگر سریال فاصله ها و بیوگرافی نیما شاهرخ شاهی و بیوگرافی ایرج نوذری