بیوگرافی خواجه عبدالله انصاری
بیوگرافی خواجه عبدالله انصاری
مجموعه: زندگینامه شعرا و دانشمندان
خواجه عبدالله انصاری مفسر، محدث، عالم و عارف بزرگ و شاعر و نویسنده توانایی بود
خواجه عبدالله انصاری هروی معروف به «پیر هرات» و «پیر انصار» و «انصاری هروی»، قرن پنجم هجری است. خواجه عبدالله انصاری نه تنها یک مفسر، محدث، عالم و عارف بزرگ بود، بلکه شاعر و نویسنده توانایی هم بود.
شیخ الاسلام ابو اسماعیل عبدالله بن ابی منصور محمد، معروف به «پیر هرات»، «پیر انصار» و «خواجه عبدالله انصاری»، عالم و عــارف مشهور کشــــور شیخ الاسلام خواجه عبدالله انصاری (ره) در سال ۳۹۶ هجری قمری در کهندژ شهر تاریخی هرات تولد گردید.
پدر او ابومنصور محمد انصاری از فرزندان ابو ایوب انصاری است که در زمان خود یکی از عالمان و پزهیزگاران و حافظ قرآن وقت بود که حضرت رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) هنگام هجرت به مدینه، در منزل او فرود آمدند.
ابومنصور، مردی طالب دانش و معارف دینی بود، اما پس از آنکه به هرات آمد و تشکیل خانواده داد از دنیای مورد علاقه اش که همان عرفان بود دور افتاد و از راه کار دکانداری امرار معاش می نمود ولی با این وجود در طریق صداقت و ایمان، نخستین آموزگار فرزند خویش خواجه عبدالله بود. خواجه عبدالله اولین راهنمای زندگی و نخستین مشوق خورد را در راه کسب علم و معرفت، پدر خویش می داند.
دوره کودکی و نوجوانی (خواجه عبدالله انصاری)
خواجه عبدالله انصاری که از آوان خرد سالی دارای استعداد قوی و ذهن وقاد بود. در چهارسالگی خواندن و نوشتن آموخت و در نه سالگی شعر می گفت. تا ده سالگی تحت راهنمایی پدر خود به فراگیری تعلیمات متداوال علوم دینی پرداخت.
دوران نوجوانی را بدلیل کوچ پدرش به بلخ، بدون سرپرستی پدر بود. وی تحت سرپرستی صوفی نامدار شیخ عمو پرورش یافت. سپس نزد استادانی چون یحیی ابن عمار و طاقی سجستانی به تعلیم قرآن و حدیث ادامه داد. وقتی سلطان مسعود غزنوی ولیعهد و حاکم هرات بود وی دوازده ساله بود.
خواجه عبدالله انصاری به اثر ذکاوت آگاهی و استعداد خود در کمترین زمان بسیاری از علوم دینی و ادبی رافرا گرفت و مطالعات عمیقی به عمل آورد که به نام یک عالم و عارف بزرگ مشهور گردید.
در سال ۴۱۷ هجری قمری به منظور آموزش عالی در علوم دینی پرداخت و بار دیگر به سوی وطن عزیمت نمود. آنگاه به تدریس و سلوک و طریقت رو آورد شیخ عمو که وی را پسرم خطاب می نمود امور مربوط به خانقاه را برایش سپرد و خود مثل گذشته به گشت و سفر پرداخت.
در سال ۴۲۲ هجری قمری یحیی بن اعمار استاد خواجه عبدالله انصاری فوت نمود که نظر به وصیت او بر مسند علمی اش تکیه زد و به تدریس علوم دینی و عرفانی پرداخت و چندین بار سفر حج نمود و به زیارت کعبه معظمه مشرف گردید و با بسیاری از علما و فضلا دیار به عمل آورد و از آنها کسب فیض کرده، استفاده های علمی نمود.
خواجه عبدالله انصاری به اثر علم و آگاهی و عرفانش در تمام نقاط پر آوازه گردید و به نام یک عارف و صوفی و اهل طریقت مشهور شد و علاقه مندان زیادی از گوشه و کنار بدورش جمع آمدند و از محضرش کسب فیض و استفاده معنوی می کردند.
در آن زمان که غزنوی ها زمام امور را به دست داشتند سلطان مسعود بن محمود امیر بود و خواجه عبدالله انصاری که غرقه در دریای عرفان و طریقت به سر می برد چندان پروایی به سیاست و حاکم و حکومت نداشت.
در این فرصت برخی از حاسدین و بدبینان که شیوه معتزلی واشعریه داشتند و مقام علمی و عرفانی خواجه انصار را به دربار خواست و او پس از یک سلسله گفت و شنود سلطان را قناعت داده خاضع ساخت و آنگاه با عزت تمام مرخصش نمودند پس از غزنویان در وقت حکمروایی سلجوقیان بر هرات نیز مخالفین از پا ننشستند و یکبار دیگر دست به تهمت و بد گویی آلودند.
عقاید و اندیشه های خواجه عبدالله انصاری
بیوگرافی خواجه عبدالله انصاری
عقاید و اندیشه های شیخ الاسلام که از مشهورترین اندیشمندان و عارفان جهان اسلام به شمار می رود بر پایه شریعت استوار است و بر خلاف برخی از رجال منسوب به تصوف و عرفان که گاهی اندیشه های آنان با مبانی شریعت در تضاد است، خواجه روشی سلفی و شیوه ای صوفیانه داشت.
فضل الرحمن فقهی در مقاله خود با عنوان عرفان پیر هرات در آینه شریعت آورده است که پیر هرات مشرب سلفی داشت و در اصول دین و امور عقیدتی پیرو مذهب امام احمد حنبل بود، هر چند در فروع از امام شافعی پیروی میکرد.
کتاب و سنت زیر بنای عقاید و اندیشه های شیخ الاسلام را تشکیل می داد و در تمسک به شریعت نیز عرفان او بر بنیاد شریعت استوار بود و وی بر همه نظریات عرفانی خود دلیلی از کتاب و سنت می آورد. در مورد عقل و شرع پیر هرات برای عقل در برابر شرع اجازه آزاد اندیشی نمی داد بلکه عقل را منقاد شرع می دانست که باید از شرع متابعت نماید.
خواجه عبدالله انصاری از نوابغ عصر خود به شمار می آمد. او در عصری می زیست که از یک سو فقر و ظلم بیداد می کرد و از دیگر سو تمایل عموم مردم به اندیشه های دینی و عرفانی تا جایی بود که گوشه و کنار شهرهایی همچون هرات و نیشابور پر از خانقاه های صوفیان بود. وی به شیخ ابو الحسن خرقانی اخلاص و ارادت ویژه داشت.
خواجه عبدالله در حدیث و شعر و شرع، در محضر علمای بسیاری حضور داشت، اما کسی که رموز تصوف و حقیقت را به او نمود، شیخ ابوالحسن خرقانی بود. خواجه عبدالله خود می گوید: “اگر من خرقانی را ندیدمی، حقیقت ندانستمی و همواره این با آن در می آمیختمی، یعنی نفس با حقیقت. ” نخستین ملاقات خواجه عبدالله با خرقانی هنگامی است که در سال ۴۲۴ به قصد زیارت خانه خدا، هرات را ترک می کند و هنگام بازگشت از سفر حج، با خرقانی روبرو می شود.
خرقانی نیز با دیدن خواجه عبدالله که جوانی پرشور و هوشمند بود، او را گرامی داشت و خواجه عبدالله در این مورد می گوید: “مریدان خرقانی مرا گفتند که سی سال است که تا با وی صحبت می داریم. هرگز ندیده ایم که کسی را چنان تعظیم کند که تو را و چنان نیکو داشت که تو را.” خواجه عبدالله به دیدار ابوسعید ابی الخیر هم رفته است.
سبک ادبی آثار خواجه
سبک و روش خواجه عبدالله انصاری همان روش اهل وعظ و خطابه بود و آثار او بیشتر بین نثر مرسل و نثر مصنوع به رشته تحریر در آمده است که حالتی از شعر نیز در آثار او حس میشود.
بزرگترین امتیاز پیر هرات را می توان در تغییر شیوه نثر فارسی و توانایی وی در سرودن شعر به دو زبان فارسی و عربی عنوان کرد که این مسأله در بسیاری از اشعار خواجه که در غالب رباعی و غزل است دیده میشود.
آثار خواجه عبدالله انصاری
مهمترین آثار خواجه عبدالله انصاری رساله صد میدان است
پیر هرات از جمله کسانی است که در لابلای آثار خود به تفسیر قرآن، تفسیرشناسی، شناخت معرفت صوفیانه و بیان مقامات آنها همت ورزید و با نثری زیبا، موزون و مسجع کلامش را منتشر می ساخت.
آثار خواجه را بیش از ۲۴ اثر دانسته اند که از مهمترین آنها می توان رساله صد میدان را نام برد که یکی از دقیق ترین آثار عرفانی است که تا کنون به زبان فارسی نوشته شده است.
در کتاب پیر هرات چشمه جوشان معرفت آمده است رساله صد میدان بیانگر آگاهی عمیق خواجه از رمز و راز تصوف و عرفان است که با ذوق و استعدادی که دارد نه تنها منازل و مقامات را از نظر کمیت مورد بحث قرار میدهد بلکه روابط و پیوند منطقی آنها را نشان میدهد.
وی تقسیم بندی داخلی هر میدان را به سه رکن تقسیم می کند و پس از ذکر ارکان و اقسام مناسبت ها آنها را یاد می کند که خود سه گونه است و آن گاه هر یک از اقسام را از سه راه مورد تجزیه و تحلیل فشرده قرار میدهد.
تفسیر عرفانی خواجه بر قرآن کریم از دیگر آثار وی است که بیشترین شهرت وی نیز به خاطر همین تفسیر است. اما متاسفانه اصل این اثر مهم موجود نیست و چهل سال بعد از مرگ خواجه در سال ۵۲۰ قمری شیخ رشیدالدین ابوالفضل میبدی بر اساس این تفسیر اثری با نام کشف الاسرار و عده الابرار که به تفسیر هروی شهرت دارد منتشر را کرد.
طبقات الصوفیه از دیگر آثار مهم خواجه است که آن را با لهجه هروی است و خواجه آن را در مجالس وعظ خود می گفته و در هنگام نوشتن پاره ای از مطالب را با همان لهجه هروی به آن افزوده است. این مواعظ بعدها توسط یکی از شاگردانش گردآوری شده است.
با گذشت زمان افرادی در این اثر دست بردند که به همین دلیل لهجه هروی آن اندک اندک کم رنگ شد و از طرفی مورد توجه دیگران قرار گرفت و حتی عبدالرحمن جامی کتاب نفحات الانس خود را بر اساس همین کتاب نوشته است.
از آثار مهم دیگر خواجه که در بیان مقامات و ذکر منازل راهیان اهل طریقت است می توان از رساله منازل السایر نام برد. این اثر به اصرار شاگردان خواجه در اواخر عمر او به زبان عربی در دو بخش که هر بخش شامل ده باب است نوشته شده است.
از دیگر آثار خواجه عبدالله انصاری
– رساله محبت نامه
– رساله چهل دو فصل
– رساله سئوال دل و جان
– و من کلامه
– رساله من مناجاته و فایده
– رساله واردات
– رساله کلمات
– و من مقالاته
– رساله پرده حجاب و حقیقت ایمان
– کنزالسالکین
– قلندر نامه
– الهی نامه
– طبقات الصویفه
– انوار التحقیق
– علل مقامات
– مختصر آداب الصوفیه
– مناقب الامام احمد حنبل
– ذم الکلام و اهله و مناجات نامه
وفات خواجه عبدالله انصاری
آرامگاه خواجه عبدالله انصاری
خواجه عبدالله که شیخ الاسلام لقب گرفته بود و مریدان بسیاری در هرات داشت در پایان عمر نابینا شد.
خواجه عبدالله انصاری بعد از یک عمر آموزش، بحث و ارشاد و پس از تحمل چندین نوبت تبعید و حبس، عاقبت در سحرگاه جمعه ۲۲ ذی الحجه سال ۴۸۱ هجری در سن هشتاد و پنج سالگی دنیا را وداع گفت و در “گازرگاه” هرات به خاک سپرده شد. شاهرخ تیموری آرامگاه وی را در سال ۸۲۹ هجری قمری در کابل آباد نمود.
گردآوری: بخش علمی بیتوته
منابع : farsnews.com
roshd.ir
چند دقیقه با دانستنی هاآشنایی با زندگی نامه افسانه شعبان نژادبیوگرافی جعفر ابراهیمیزندگینامه محمدرضا شفیعی کدکنی