سپیدی یک دست زاده شب است (فریدون رهنما)
سپیدی یک دست زاده شب است (فریدون رهنما)
مجموعه: شعر و ترانه
اشعار زیبای فریدون رهنما
فریدون رهنما (زاده ۲ خرداد ۱۳۰۹ – درگذشته ۱۷ مرداد ۱۳۵۴) شاعر، روزنامهنگار و سینماگر اهل ایران است. رهنما در دوران کوتاه عمر خود به ساختن ۳ فیلم کوتاه و انتشار پنج دفتر شعر به زبان فرانسه و یک دفتر شعر به فارسی و نگارش دهها مقاله در نقد سینما و ادبیات مبادرت ورزید.این شعر را فریدون رهنما در اصل به زبان فرانسه سروده است وهمان زمان در چند نشریه ی فرانسوی چاپ شد اما ترجمه ی فارسی آن به همت فریده رهنما خواهر فریدون انجام شده است.
روزی خواهم رفت به کرانه های بزرگ عشق
فرو خواهم رفت در شنهای خواستن
با خود راز شامگاهان را خواهم برد
جنگل همچون چلچراغی بر ما فرود خواهد آمد
روزی لبخند خواهم زد به تولد روزها
آسمان را خواهم دید آنسان که یک دست را
دستات بر من خواهد بود آنسان که بر کرانه ی دریا
تابستان مرا در برخواهد گرفت و دریا دلاش را خواهد گشود
به تو باز خواهم گشت از میوهها و آرزوها سرشار
زمان در من خواهد مرد و من بر زمان خواهم خفت
چشمه خواهد جوشید از چشمان پرغبارمان
هیچ چیز باز نتواند داشت آن شب گرمابخش را
تپه در دوردست میخواند ما را میخواهد ما را
افق بازو گشاده است با انگشتهای منزوی
سنگینی شامگاهان ما را به پهنه های بیکران میراند
شکم فریاد میکند تن منفجر میشود از آسمان خاکستری
اندوهی عظیم میروید در سطح فضا
خطی از اشک میپیوندد به رودهای بزرگ
خورشید دو تن نمودار میشود از میان همه گان
درخت میگرید بر سینه ی زنی تنها
کجایی ای ستاره ی پگاهِ فراموشی
اسبات را میبینم که در آزارها شیهه میکشد
آیا تو نیز از سرزمین خونینات جدا افتادهای
آیا تو نیز از آواز نیاکانات جدا افتادهای
دستات را میگیرم ای مسافر یادبودها
میپایم تو را در لحظه های درد و دلتنگی
میپرورانم تو را با آتش و زمین و آواز
گسترده میشوم در خاکستر گامهایام که برمی داری
سپیدی یک دست زاده شب است
گردآوری:بخش فرهنگ و هنر بیتوته
گلچینی از شعر و ترانه هاخوش آنکه نشینیم میان گل و لاله (هاتف اصفهانی)دل چون بجان نظر فگند (سیف فرغانی)فاصله ها ( زهرا پناهی)من در نفس تو رمزها یافته ام (محمدعلی سپانلو)گاهی از میان باران و برگ ها (هیوا مسیح )