تار گیسوی تو (احسان افشاری)
تار گیسوی تو (احسان افشاری)
مجموعه: شعر و ترانه
شعرهای زیبا و خواندنی احسان افشاری
تار گیسوی تو درمشت گره خورده ی باد
خبر از خانه ی ویران شده در مه می داد
من همان نامه ی نفرین شده بودم که مرا
بارها خط زد و تا کرد ولی نفرستاد
داس بر ساقه ی گندم زدی و بی خبری
آه یک مزرعه در پشت سرت راه افتاد
هر چه فریاد زدم ، کوه جوابم می کرد
غار در کوه چه باشد ؟ : دهنی بی فریاد
داشتم خواب شفایی ابدی می دیدم
که تو از راه رسیدی مرض مادرزاد
بغض من گریه شد و راه تماشا را بست
از تو جز منظره ایی تار ندارم در یاد
احسان افشاری
گردآوری:بخش فرهنگ و هنر بیتوته
گلچینی از شعر و ترانه هاشعر کوچه فریدون مشیری و جواب هما میرافشار مولانا – سرمست شد نگارم بنگر به نرگسانش۳ شعر زیبا از پابلو نرودااشعاری زیبا از مهدی اخوان ثالثبیتوتهیِ کوتاهیست جهان(احمد شاملو)شعر دختر و بهار (فروغ فرحزاد)