اشعار وداع با ماه رمضان
اشعار وداع با ماه رمضان
مجموعه: شعر و ترانه
وداع با رمضان, اشعار وداع با ماه رمضان
رفتی ای ماه خدا ماه جلیماه مهمانی حق ماه علی
مه عشق و مه شور و مه نورمه دلدادگی و ماه سرور
مه عفو و مه غفران گناهماه دلبستگی دل به الاه
با نوایی همه لبریز دعاداشتم در دل شب با تو صفا
همنوا با دل زارم بودیچلچراغ شب تارم بودی
همه شب با دل پر از غم و آهخجل از معصیت و بار گناه
می زدم توبه به هر شعله نفسرو به درگاه تو می کردم و بس
اینکه سرمست ز صهبای توامعاشق خلوت شب های توام
می روی ای مه پر قدر و بهاای صفا بخش دل و دیده ما
اشک ما بدرقه راهت بادنرود خاطره هایت از یاد
بشود گر ز من این عمر تماممی خورم حسرتت ای ماه صیام
تا شوم بار دگر مهمانتز کرم ریزه خور احسانتمحمد مبشری
شعر زیبای وداع با ماه رمضان
دارد بساط ماه خدا جمع می شوداز سفره نان و آب و غذا جمع می شود
آن دامنی که دست کرم پهن کرده بوددارد ز دست های گدا جمع می شود
فرصت گذشت این رمضان هم تمام شدزیباترین بهانه ما جمع می شود
یک ماه شهر ما نفس راحتی کشیداما چه زود حال و هوا جمع می شود
نزد طبیب حال دلم خوب می شودوقتی طبیب هست شفا جمع می شود
من تازه انس تازه گرفتم به نام توربّ کریم سفره چرا جمع می شود؟
دیگر ببخش هرچه نبخشیده ای زمادیگر ببخش هرچه گدا جمع می شود
مارا بخر ؛ بیا و معطل نکن مرالحظه های لطف و صفا جمع می شود
امشب که رفت جز عرفه ،ای خدای مندریای رحمت تو کجا جمع می شود
این بار من که ریخته در راه آخرشبا رحمت امام رضا جمع می شود
امشب که رفت وعده ما در محرم استدر صحن ارک اهل عزا جمع می شود
آخر به لطف فاطمه این جمع بی ریادر صحن شاه کرب و بلا جمع می شود
شعر زیبای وداع با ماه رمضان
به پاى درد و دل بنده چاه کم آورد.مقابل جگر من که آه کم آورد.
به پیش هیچ کسى کج نگشت گردن منولى مقابل این بارگاه کم آورد.
تمام شد رمضان, تازه ما شروع شدیمبه شب نشینى عشاق ماه کم آورد
به بارگاه کریمت گناهکار آمدولى ببخش اگر که گناه کم آورد.
شدم شبیه به “جون”غروب عاشورا
کنار نور تو رنگ سیاه کم آورد
اگر نگاه کنى کم میاورم حتما
زهیر در قبل یک نگاه کم آورد.
براى کوه گناهى به کاه راضى شد
بدا بحال هر آنکس که کاه کم آورد
خدا زیاد کند بین توبه ها کم را
زمان توبه چه خوب ست گاه کم آورد.
زمان توبه من هم نریخت گریه من
همینکه رفت دم قتلگاه, کم آورد.
خودت بیا و بگو یاعلى بلندم کن
دوباره بنده تو بین راه کم آورداستاد علی اکبر لطیفیان
اشعار وداع با ماه رمضان
افسوس که ایام شریف رمضان رفتسی عید به یک مرتبه از دست جهان رفت
افسوس که سی پاره این ماه مبارکاز دست به یک باره چو اوراق خزان رفت
شد زیر وزبر چون صف مژگان، صف طاعتشیرازه جمعیت بیداردلان رفت
بی قدری ما چون نشود فاش به عالمماهی که شب قدر در او بود نهان رفت
با قامت چون تیر در این معرکه آمداز بار گنه با قد مانند کمان رفت
بر داشت ز دوش همه کس بار گنه راچون باد سبک آمد و چون کوه گران رفت
از رفتن یوسف نرود بر دل یعقوبآن ها که به صائب ز وداع رمضان رفت
گردآوری:بخش سرگرمی بیتوته
گلچینی از شعر و ترانه هااشعار زیبا ماه مبارک رمضان (۲)اشعار زیبای عید فطراشعار زیبای مولوی درباره ماه رمضان اشعار شبهای قدر (۲) اشعار شهادت امام جعفر صادق(ع)-۲اشعار شهادت حضرت علی (ع)-۳