اشعار وفات حضرت معصومه (س)
اشعار وفات حضرت معصومه (س)
مجموعه: شعر و ترانه
کرامت هست آن جایی که سائل می شود پیدااگر چه دست و پـا گم می شود، دل می شود پیدا
گره از مشهد و قم وا نگشته بر نخواهد گشتبرادر خواهری اینگونه مشـکل می شود پیـــدا
ز هر دلــشوره ای دل را به دریــای تو باید زدکه قدر اشک از امواج ساحل می شود پیدا
دل ایران ز لطف سایه ی خورشید مشهد گرمو قم همشیره اش چون ماه کامل می شود پیدا
دو دلبر از جناب حضرت موسی بن جعفر چونحسین و زینبی حیدر شمایل می شود پیدا
بدون زهر هم معصو مه ی دور از رضا می مردمـــثالش زینـب کبـــری، دلایـــل می شود پیــدا
شعر رحلت حضرت معصومه (س)
نور خدا در رسول اکرم پیداکرد تجلی زوی به حیدر صفدر
وز وُی تابان شده به حضرت زهرااینک ظاهر دخت موسیِ جعفر
آبروی ممکنات جمله از این نورگرنبُدی باطل آمدند سراسر
دختر چون این دو از مشیمه قدرتنامد و ناید دیگر هماره مقدر
آن یک، امواج علم را شده مبدأوین یک افواج حلم را شده مصدر
آن یک بر فرق انبیا شده تارُکوین یک اندر سر، اولیا را مِغْفر
آن یک در عالم جلالت، کعبهوین یک در مْلک کبریایی مُشْعُر
لم یُلِدُم بسته لب و گرنه بگفتمدخت خدایند این دو نور مطهر
آن یک بر مْلک لایزالی، تارُکوین یک بر عرش کبریایی، افسر
آن یک خانه مدینه کرده مزینصفحه قم را نموده این یک، انوار
خاک قم این کرده،از شرافت، جنتآب مدینه نموده آن یک، کوثر
عرصه قم غیرت بهشت برین استبلکه بهشتش یُساوْلی است برابر
زیبد اگر خاک قم به عرش کند،فخرشاید گر لوح را بیاید همسر
خاکی عجب خاک، آبروی خلایقملجأ بر مسلم و پناه به کافر
سلام خواهر قرآن، سلام دختر دینسلام مادر عصمت، سلاله یاسین
سلام دختر طاها و نور و طور سلامسلام ای گهرِ هفت بحـر نور، سلام
تو وارث شرف و احتـرام فـاطمهایتو دختِ موسیِ کاظم تمام فاطمهای
عجیب نیست که بابا به تو سلام کندو یـا امـام رضـا در بـرت قیـام کند
تو پـارهای ز تـن پاک احمدی، بانوتـو مــادرِ قــمِ آل محمّـدی، بـانو
حریـم تـو حـرمِ یازده امام هُداستمزار گمشده فاطمه در آن پیداست
تو شوی نکـرده بـرای تمام خلق، امیتو زینبِ دگرِ فاطمه، به شهر قمی
به حُرمت حَرَمت انبیـا قیـام کنندزیــارتِ حــرمِ یــازده امـام کنند
تـو چـون امـام رضـا دُرّ هفـت دریاییبـه چشم آل محمــد همیشـه زهــرایی؟
سزد که اهل سماوات، خاک پات شوندخوش آمدی به قم ای اهل قم، فدات شوند
خوش آمدی بـه دیار قـم، عمـه ساداتقـدم قدم به قدومت ز اهل قم صلوات
به این مقام و به این شوکت و به این اجلالسـزد امـام رضــا آیـدت بـه استقبـال
عجـب نبــود اگــر بــود از ره تجلیـلزمـامِ ناقــه تــو روی دوشِ جبـرائیل
عجب نبـود کــه آن روز از فـراز فلکبه خـاک بوسیَت آیند، فـوج فـوجِ ملک
عجب نبـود کـه گوینـد اهل قم، یکسرکه گشته حضرت صــدّیقه وارد محشر
عجب نه اهـل قـم ار افتخـار میکردندبه جـای شـاخه گل، سر نثار میکردند
زنان شهـر قـم از هـر طرف، مقـابل توز روی بـام فشاندنـد گـل به محمل تو
ز نـاقـهات همگـی احتـرام مـیکردندنهـاده دست به سینه، سلام میکردند
به احترام تو قم شاخه شاخه گل آوردجنـایت و ستـم شــام را تـلافی کرد
به محفلِ تو فشاندند اشک، جای گلابزدند ناله که زینب کجا و بـزم شراب؟
به هـر قـدم صلـواتت نثـار میکردندتو را به خانه «موسیبنخزرج» آوردند
به بند ناقه تو، دسته دسته چنگ زدندولی به محمل زینب ز بام، سنگ زدند
قسم به عـزّت تو، ای به مقدمِ تو درودکه جای عمـه سـادات در خرابه نبود
به سوی عمه تو شامیان چو رو کردندبه جای گل، سرِ نی، هیجده سر آوردند
به اجر این همه ارضِ ادب، کرامت کنبه روز حشر، تو از اهل قم، شفاعت کن
منبع:moraffah.blogfa.com
گلچینی از شعر و ترانه هااشعار زیبای محمد رضا آقاسیاشعار شهادت امام جعفر صادق(ع)-۲اشعار شهادت امام علی النقی الهادی(ع)اشعار شهادت حضرت علی (ع)-۳اشعار ماه رجباشعار میلاد امام حسن مجتبی (ع)-۳