پیامک های عاشقانه بخش ۷۰۷

پیامک, پیامک های عاشقانه, سرگرمی و پیامک

پیامک های عاشقانه بخش ۷۰۷

خدایا عشق من پاکه
درسته عشقی از خاکه
منم اون عاشق خاکی
که از عشق تو دل چاکه هنوزم در پی اونم
که می شه عاشقش باشم
مثل دریای من باشه
منم چون قایقش باشم یکی باید باشد که آدم را صدا کند …
به نام کوچک اش صدا کند …
یک جوری که حال آدم را خوب کند …
یک جوری که هیچ کس دیگر بلد نباشد …
یکی باید آدم را بلد باشد …
من دلخوشم به همون علی گفتنای یهوییت پسر : الو گلابی؟
دختر : سلام کثافت
بعد هردو از ته دل میخندن :))
پسر : خوبی کج و کوله ی من
دختر : به توچه عشقم خوبم تو خوبی
…پسر : خــــــــر نفهم حالتو میپرسم میگی به تو چه؟ شیطونه میگه بزم شل و پلش کنم ها
دختر : گفتم که خوبم الاغ تو خوبی :))
پسر: فدای خنده هات شم که مثل شتر میخندی نفسم
دختر : مـــــــــرگ شتر خودتی روانی
پسر : دلم واست تنگ شده بود آشغال دوست داشتنی
دختر : منم
پسر : خوب دیگه بسه خیلی باهات حرف زدم پر رو شدی
دختر : کوفتت شه باهات حرف زدم
پسر: مواظب خانمی الاغ من باش
دختر : چشم اقای بی ادب
پسر : دوست دارم دیوونه
دختر : منم دوست دارم آقاهه
و بعد خداحافظی با خنده حتی تا چند لحظه بعد از این که تماسشون تموم میشه خنده رو لب هردوشونه .
هی زندگی:(( سلام اولین پستمه!!!
یعنی میشود؟؟؟
روزی روی همین صفحه بنویسم امد که بمانـــــــد…؟؟؟ کاش میشد
بوسه ها را قاب کرد
مثل نامه سوی هم پرتاب کرد
کاش میشد عشق را تقسیم کرد
مثل تک شاخه گلی تقدیم کرد باور کن!
نه درگیرِ تو شده ام
و نه حسی دارم به تو
اصلا می خواهی همه چیز را برگردانم به روز اولش؟
تو یک دوست معمولی شوی …
و من …
نه !
ممکن است دوباره عاشقت شوم
لعنتی ترسم آخر زغم”عشق”تو دیوانه شوم*
بیخود از خود شومو راهی میخانه شوم*
آنقدر مست شوم که در این کنج خراب*
نه دگر دوست شناسم نه دگر جام شراب* چقدر عمیق میشکنم وقتی میفهمم ک با بغض مینوشتم….
ولی تو….
با خنده میخواندی… سرنوشت آسمان وزمین هم مثل ماعاشقاس
به خاطراین آدماازهم دیگه جداشدن نسیم یادت
گیسوان خیالم را می آشوبد
همیشه در ستایش دستی هستم
که آب را به افتاب پیوند می دهد
واز هر اشاره
پلی میسازد
تا مرز سبز ستاره اگرتنم کویره اگرنگام فقیره یه قلب پاک وساده به یاد تو اسیره دوس دارم یه اطلاعیه پشتم بچسبونم و روش بنویسم :
“تا اطلاع ثانوی خسته ام بعضی وقتها مشکل از خود ماست..!
واسه کسی که یه قدم واسمون بر میداره دو کیلو متر پیاده میریم… همه رو صدا زدم؛
جزخـــــــــدا….
هیچ کس جوابم را نداد ؛
جزخــــــــــدا…..
به نام خدایی که دغدغه ی از دست دادنش را ندارم….
✰◄سـ۰۶³¹ـارا►✰ زندگی من همین است.
شب که میشود عاشقانه ای مینویسم و خیره میشوم به عکست
و با خودم فکر میکنم مگر میشود تو را دوست نداشت… میشود کمی مرا دعا کنید؟!
من دلم عجیب زخمی است،
جا نمیشوم
نه در زمین
نه در زمان…
های
خسته ام خدا مرا نگاه کن… گفت تا ابد تنهایت نمیگذارم
ابدش چه زود عفو خورد . . . – افغانی ……….……..صدقه تو شونوم!………….!Sadghe to shonom