شعر طنز خانمهای متأهل
شعر طنز خانمهای متأهل
مجموعه: مطالب طنز و خنده دار
شعر طنز کوتاه
باز شوهر بی بهانهبا ادایی کودکانه
هیکل چون استوانهمیکند غر غر به خانه
یادم آید روز اولگردنش کج, دست و پا شل
پیش بابا موش می شدسرخیش تا گوش می شد
دختری افتاده بودممهربان و ساده بودم
نرم و نازکشاد و چابک
چشمهایم همچو آهوعطر موهایم چو شب بو
می شنیدم از لب اوحرفهایی همچو جادو:
من غلام خانه زادت جان دهم هر دم به یادت
گر نیایی خانه ی منمی گریزد روحم از تن
بعد از آن گفتار زیباخام گشتم من همانجا
شد به پا جشن عروسیکیک و شام و دیده بوسی
بعد از آن دیگر ندیدمهرگز آن اوقات بی غم
قسمتم یک مرد جانیاندکی لوس و روانی
بی اراده همچو یابو!پرخور و مغرور و پر رو
بشنو از من جان خواهرهر که کرد این دوره شوهر
خاک بر سر گشت و حیرانشد پشیمان,شد پشیمان, شد پشیمان
گردآوری:بخش سرگرمی بیتوته
در ادامه بخوانیدشعری در وصف زن ذلیلانشوخی با حافظکل کل شاعر زن و شاعر مردانشا یک بچه دبستانی در مورد ازدواج (اوج خنده)دماغ عمل نکرده (شعر طنز)شعر طنز مادر از ایرج میرزا