خوشنویسی
مجموعه: هنر و هنرمند
خوشنویسی یا خطاطی به معنی زیبانویسی یا نوشتن همراه با خلق زیبایی است
خوشنویسی یا خطاطی به معنی زیبانویسی یا نوشتن همراه با خلق زیبایی است و فردی که این فرآیند توسط او انجام میگیرد خوش نویس نام دارد، بهخصوص زمانی که خوش نویسی حرفه ی شخص باشد.
گاهی درک خوشنویسی به عنوان یک هنر مشکل است. به نظر میرسد برای درک و لذت بردن از تجربه بصری خوشنویسی باید بدانیم خوشنویس افزون بر نگارش یک متن، سعی داشته اثری هنری با ارزشهای زیبایی شناختی خلق کند. از این رو خوشنویسی با نگارش سادهٔ مطالب و حتی طراحی حروف وصفحهآرایی متفاوت است.
خوشنویسی در کشورهای مختلف
خوشنویسی سنتی چینی
خوشنویسی چینی از کیفیت انتزاعی و تصویری خاصی برخوردار است
هرچند خوشنویسی در مشرق زمین اهمیت و توسعه کاملی یافتهاست اما اشکالی از آن را در کلیه فرهنگها میتوان یافت. واژهٔ خوشنویسی یا Calligraphy از قرن پانزدهم میلادی وارد دایرهٔ لغات فرهنگهای لاتینی شد و تنها پس از قرن نوزدهم به عنوان یک اصطلاح شناخته شده مطرح گشت، اما از دیر باز بهویژه در کشورهای خاور دور و کشورهای اسلامی ازجمله ایران، خوشنویسی به عنوان هنری شاخص مطرح بودهاست.
در اروپا اگرچه از دیرزمان دولت و کلیسا به زیبانویسی توجه نشان میدادند(مانند کتیبههای رومی و یا برخی نسخههای خطی انجیل) خوشنویسی در اروپا یک هنر فرعی و وابسته به کتابخانهها و محافل طلاب بود.
خوشنویسی چینی از کیفیت انتزاعی و تصویری خاصی برخوردار است که بیان اندیشه و احساس را ممکن میسازد و از این رو با نقاشی قرابت دارد. در کشورهایی مانند ژاپن و کره نیز تاحدی وضع به همین صورت بود. به طور کلی در خاور دور هنر خوشنویسی هرچند بیشتر نزد کاهنان و متولیان امور مذهبی رواج داشت اما در کنار نقاشی رشد شگرفی کرد.
سیر خط در ایران
الفبای خط میخی پارسی باستان
در ایران پس از اینکه خط تصویری تبدیل به میخی گردید و مدتی میخی و آشوری و بابلی و اوستایی نوشته میشد پس از پیدایش خط حروفی در مصر و فنیقیه و سرایت آن به یونان در دوره اقتدار سلوکیها خط مزبور رواج یافت.
چنانچه میبینیم سکه آنها بهمان خط است و سپس اشکانیها هم همان خط را دنبال کردند و در زمان ساسانیان خط پهلوی با خط حروفی خیلی نزدیک شد تا اینکه بعد از اسلام خواه ناخواه خط کوفی در ایران رواج یافت و مسیر ترقی خود را پیمود و از کوفی بینقطه به نقطهدار و نسخ و نستعلیق و ثلث و رقاع و شکسته و غبار و امثال آن ترقی کرد.
در قرونی که خط درایران و ممالک اسلامی سیر صعودی میکرد هنرمندانی از مسلمین برخاستهاند که همیشه در تاریخ جای آنان باز است و سزاوار است که نام آنان برای ابد باقی بماند.
پیدایش خط فارسی
ایرانیان خط کنونی خود را ازعربها وام گرفته اند
پیش از اسلام خطوط گوناگونی از جمله میخی و پهلوی و اوستایی در ایران رواج داشتهاست اما با پیدایی دین اسلام نیاکان ما الفبا و خطوط اسلامی را پذیرا شدند. تاریخ شکل گیری خط عربی و شیوهٔ نگارش آن چندان به پیش از اسلام بر نمیگردد و تقریبا همزمان با گسترش اسلام و در سالهای آغازین فتوحات اسلامی شکل گرفت.
هرچند ایرانیان خط کنونی خود را از عربها وام گرفتهاند، با این حال در تکامل این خط و در تبدیل آن به هنر خوشنویسی نقش عمدهای داشتهاند. ایجاد نقطه و اِعراب در خط عربی را بهفردی بنام ابواسعد دؤلی الفارس و در سدهٔ اول هجری نسبت داده میشود که بیشتر برای جلوگیری از اشتباه خواندن قرآن توسط غیر عربزبانان ازجمله ایرانیان انجام شد.
علت پیدایش الفبا
چون در زبان مصری گاو را اوا میگفتند لذا در ترسیم گاو فقط سر آن را که به صورت الف بود رسم کردند و شتر که در زبان مصری جیمل میگفتند و به شکل هفت لاتین بود رسم کردند و جیم گفتند و همچنین بیت را که خانه باشد یک مربع مستطیل رسم میکردند.
در مرحله تقطیع فقط یک ضلع آن را رسم کردند و آن را به نام نهادند و همین طرز تا آخر حروف الفباء و در نتیجه حروفی مستقل و باصدا تحصیل گردید و همگامی که فنیقیها با مصریها ارتباط یافتند این خط را گرفته تکمیل کردند و خط فنیقی بدست آمد. و از آن خط خطوط کوفی و یونانی و عبری و امثال آن تشکیل گردید.
خوشنویسی اسلامی
خوشنویسی با نگارش سادهٔ مطالب و حتی طراحی حروف وصفحهآرایی متفاوت است
خوشنویسی همواره برای مسلمانان اهمیتی خاص داشتهاست. زیرا در اصل آن را هنر تجسم کلام وحی میدانستهاند. آنان خط زیبا را نه فقط در استنساخ قرآن بلکه در اغلب هنرها بهکار میبردند.
خوشنویسی یا خطاطی در کلیه کشورهای اسلامی همواره به عنوان والاترین هنر مورد توجه بوده است. مردمان این سرزمینها بهویژه ایرانیان در اوج قدرت و نهایت ظرافت در این هنر تجلی یافت و خوشنویسی به مانند محوری در میان سایر هنرهای بصری ایفای نقش کردهاست. خوشنویسی از قرون اولیه اسلامی تا کنون در کلیه کشورهای اسلامی و مناطق تحت نفوذ مسلمانان با حساسیت و قدرت تمام در اوج جریانات هنری بودهاست.
قدیمیترین نسخه قرآن به خط کوفی است و به علی بن ابیطالب(ع) منسوب است. پس از قرن پنجم هجری، خط کوفی تقریباً جای خود را به خطّ نسخ داد که حروف آن بر خلاف حروف زاویهدار خطّ کوفی منحنی و قوسدار است.
در اوایل قرن چهارم سال ۳۱۰ هجری قمری ابن مقله بیضاوی شیرازی خطوطی را بوجود آورد که به خطوط ششگانه یا اقلام سته معروف شدند که عبارتند از : محقق، ریحان، ثلث، نسخ، رقاع و توقیع. که وجه تمایز آنها اختلاف در شکل حروف و کلمات و نسبت سطح و دور در هر کدام میباشد.
همچنین او برای این خطوط قواعدی وضع کرد که یه اصول دواردهگانه خوشنویسی معروفند و عبارتند از: ترکیب، کرسی، نسبت، ضعف، قوت، سطح، دور، صعود مجازی، نزول مجازی، اصول، صفا و شأن.
یک قرن بعد از ابن مقله، ابن بواب برای خط نسخ قواعدی تازه ایجاد کرد و این خط را کامل نمود در قرن هفتم جمال الدین یاقوت مستعصمی به این خط جان تازهای بخشید و قرآن کریم را برای چندین بار کتابت نمود.
علت پیدایش ابزارهای خوشنویسی
وقتی ترسیم مقاصد تا اندازهای روشن شد به شکل تصویر برخوردند زیرا برای ترسیم یک مطلب کوچکی مدتها وقت لازم داشت مثلاً حجار باید تخته سنگ را بتراشد و بعد مطلب را روی آن حجاری کند و سپس برای طرف فرستاده شود این بود که به فکر افتادند که بجای حجاری و نقاری ترسیم کنند و برای رفع این نیازمندی با این نکته پی بردند که رنگی بسازند که با آن رنگ حروف را بنویسند.
بعد از مطالعات زیاد و رنگهای سبز و قرمز و آبی را از عصاره برگهای درختان و بوته ها بدست آوردند و به جای تیشه از چوب قلم تراشیدند و به جای تخته سنگ برگ پاپیروس را مورد استفاده قرار دادند و مکاتبات سر و صورتی پیدا کرد تا به صورت امروزی رسید.
ابزارهای خوشنویسی
وسایل و ابزار خوشنویسی در خلق یک اثر مطلوب بسیار موثرند
ابزارکار یک خوشنویس مبتدی
وسایل و ابزار خوشنویسی در خلق یک اثر مطلوب بسیار موثرند. ابزار خوب مشوق هنرمند در ادامه کار و پیشرفت اوست. ابزار مهم و اصلی خوشنویسی عبارتند از:
* قلمنی نوع مرغوب آن از نیهای دزفولی (برای قلمهای ریر و متوسط) یا نی خیزران (برای درشتنویسی) تهیه میشود.
* کاغذ که در گذشته به صورت دستی ساخته میشد و مراحل تولید و پرداخت پیچیدهای داشت. امروزه کاغذهای گلاسه، بهویژه گلاسهٔ مات، برای نوشتن مناسبترند.
* مرکب که باید مخصوص خوشنویسی باشد. بیش از همه مرکب مشکی و پس از آن قهوهای کاربرد دارد. برای کارایی بهتر و بیشتر میتوان چند قطره آب مقطر یا گلاب را به مرکب و لیقه اضافه کرد. این کار موجب جذب بیشتر مرکب بر روی قلم میشود و برای اجرای بهتر ِحروف کشیده بسیار مؤثر است.
افزون بر آن از وسایل خوشنویسی میتوان بهابزار زیر اشاره کرد:
دوات، لیقه، قلمتراش، قطزن، سنگ تیزکن قلمتراش، قلمدان، زیرمشق از نوع فوم و یا چرمی، مِسطره، ابزار به هم زدن لیقه و مرکب، قاشق مخصوص آب ریختن در دوات یا قطره چکان.
انواع خط
خط شناسان خطوط اصلى را شش خط دانستهاند که به اقلام سته معروفند و عبارتند از:رقاع، ثلث، ریحان، محقق، توتیع و نسخ
در ایران و دیگر سرزمینها خطوط متعددى ابداع شد که تعداد این خطوط را براى زبانهاى اسلامى شصت نوع مىدانند. امروزه در ایران از چهار نوع خوشنویسى بیشتر از انواع دیگر استفاده مىشود: نسخ و ثلث، نستعلیق و شکسته نستعلیق
خطوط ایرانی
– تعلیق
– نستعلیق
– شکستهٔ نستعلیق
– خط تعلیق:
خط تعلیق را میتوان نخستین خط ایرانی دانست
خط تعلیق را میتوان نخستین خط ایرانی دانست. خط تعلیق که ترسل نیز نامیده میشد از اوایل قرن هفتم پا به عرصه گذاشت و حدود یکصد سال دوام داشت. و بعد رفتهرفته از رواج آن کاسته شد و رونق سابق را از دست داد.
تعلیق از ترکیب خطوط نسخ و رقاع به وجود آمد و کسی که این خط را قانونمند کرد خواجه تاج سلمانی بود. که بعدها بهوسیله خواجه عبدالحی منشی استرآبادی به آن قواعد و اصول بیشتری بخشیده شد.
تعلیق که بیشتر بهعنوان خط تحریر برای نوشتن نامهها و فرمان های حکومتی بکار میرفته، دارای دوایر زیاد، حروف مدور و قابلیت بسیاری در ارائه ترکیبهای متنوع و کمپوزیسیون های گوناگون بوده است. به همین دلیل بیشتر در بین کسانی رواج داشته که ازنظر سواد و میزان آشنایی با خط در سطح بالایی بودند.
در زمانه بیحوصله ما نمیتواند ازنظر خوانایی گستره کاربری همگانی پیدا کند . ازاینرو این خط بهتدریج کاربرد خود را از دست داد.
خط نستعلیق :
پس از خط تعلیق که نخستین خط شکلگرفته ایرانی بود نستعلیق شکل گرفت
پس از خط تعلیق که نخستین خط شکلگرفته ایرانی بود نستعلیق شکل گرفت که افتخار هنر ایرانی است. در میان خطوط ایرانی و عربی، خط نستعلیق به گواه آثار آفریدهشده به عنوان زیباترین خط و برتر از خطوط اسلامی شناختهشده و آن را «عروس خطوط اسلامی» نامیدهاند.
در قرن هشتم هجری قمری میرعلی تبریزی (۸۵۰ هجری قمری) از ترکیب و ادغام دو خط نسخ و تعلیق خطی بنام نسختعلیق به وجود آورد که نام آن در اثر کثرت استعمال به نستعلیق تغییر پیدا کرد. این خط بسیار مورد استقبال واقع شد و موجب تحول عظیمی در هنر خوشنویسی گردید. نستعلیق حدود یکدانگ سطح و مابقی آن دور است. (یکششم حرکتهای مستقیم و پنجششم حرکتهای مدور دارد).
پس از میرعلی تبریزی پسرش میر عبدالله و بعد از او میرزا جعفر تبریزی و اظهر تبریزی در تکامل خط نستعلیق کوششها کردند تا نوبت به سلطانعلی مشهدی رسید که خدمات شایانی به این هنر اصیل نمود.
اساتید زیادی بعد از سلطانعلی مشهدی در تکامل نستعلیق مؤثر بودند، همانند میرعلی هروی و سپس بعد از حدود یک قرن، خوشنویس نامی و آشنای همه، میرعماد حسنی (۱۰۲۴ هجری قمری). او که معاصر شاهعباس صفوی بود با نبوغ خود تغییرات و سبکی در خط نستعلیق به وجود آورد که هنوز پس از گذشت قریب ۴۰۰ سال مورداستفاده و الهامبخش خوشنویسان است. او پایه خط را به جایی رساند که از زمان پیدایش خط نستعلیق تاکنون هنرمندان خوشنویس را یارای برابری با او نبوده است.
همزمان با میرعماد هنرمند بزرگ دیگری به نام علیرضا عباسی میزیست که رقیبی برای او به شمار میرفت. علیرضا عباسی علاوه بر خط نستعلیق خفی و جلی، در خط ثلث نیز استاد بود بهطوری که قالب کتیبه های مساجد و بناهای تاریخی اصفهان به خط ثلث و یا به سرپرستی او انجامشده است.
خط نستعلیق علاوه بر خوشنویسانی که در حیطه ایران کنونی میزیستند، در خراسان بزرگ و کشورهای آسیای میانه، افغانستان و بهویژه خوشنویسان دربار گورکانیان در هندوستان (که تعلقخاطر ویژهای به فرهنگ ایرانی داشتند) رشد و پیشرفت قابلتوجهی کرد. بهطور کلی قرنهای نهم تا یازدهم هجری را میتوان قرنهای درخشان در هنر خوشنویسی دانست.
خط شکسته نستعلیق :
سومین خط خالص ایرانی یعنی شکستهنستعلیق توسط مرتضیقلی خان شاملو ابداع شد
در اواسط قرن یازدهم سومین خط خالص ایرانی یعنی شکستهنستعلیق توسط مرتضیقلی خان شاملو حاکم هرات با تغییر دادن خط نستعلیق ابداع شد. علت پیدایش آن را میتوان نیاز به تند نویسی و راحت نویسی در امور منشیگری و البته بیش از آن، ذوق و خلاقیت هنری ایرانی دانست.
همانطوری که بعد از پیدایش خط تعلیق، ایرانیان به خاطر سرعت در کتابت، شکسته تعلیق آن را نیز به وجود آوردند. از آنجایی که نوشتن خط زیبای نستعلیق مستلزم صرف وقت و دقت زیاد است، خط شکستهنستعلیق از ترکیب خط محجور تعلیق با خط ظریف نستعلیق شکل گرفت تا سرعت و زیبایی را همزمان داشته باشد.
خط شکستهنستعلیق به دست میرزا شفیعا هراتی کاملتر شد و درویش عبدالمجید طالقانی قواعد جدیدی برای آن وضع نمود و آن را به کمال رساند. درویش عبدالمجید شکستهنستعلیق را بهجایی رساند که میرعماد در نستعلیق انجام داده بود. پس از او بسیاری در این راه قدم گذاشتند اما هیچکس نتوانست این قله را درنوردد.
سایر خطوط
¤ کوفی
¤ ثلث
¤ ریحان
¤ نسخ
¤ توقیع
¤ محقق
¤ رقاع
گردآوری: بخش فرهنگ وهنر بیتوته
منابع:
saavis.ir
aftabir.com
۲۵۰۰aryaie.blogfa.com